Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
I am over 50 years old.
U
من ۵۰ سال بیشتر دارم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
i life that better
U
انرا بیشتر از همه دوست دارم
Other Matches
You have to watch your diet more
[carefully]
and get more exercise.
U
شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
bandwidth
U
صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
iam p to of knowing him
U
از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
iam proud to know him
U
از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
drive
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
I have a carton of cigarettes
U
من یک ... دارم.
I'm in a hurry.
من عجله دارم
it is in my recollection
U
یاد دارم
I have tobacco.
من یک توتون دارم.
i intend to stay here
U
خیال دارم که ...
i maintain
U
عقیده دارم که ...
I have a headache.
U
من سر درد دارم.
I agree.
U
قبول دارم.
i wish to stay here
U
میل دارم ...
I'm in doubt about it.
U
من بهش شک دارم.
I'm in a hurry.
من عجله دارم.
I want to have a word with you . I want you .
U
کارت دارم
I am standing by you . I am right behind you .
U
هوایت را دارم
own a house
U
خانهای دارم
my a is 0 years
U
من 04سال دارم
close the door please
U
خواهش دارم
I need my e
U
من دوست دارم
I have a question.
U
من یک سئوال دارم.
i have a suit to the shah
U
به شاه عرض دارم
i humbly request that
U
خواهش عاجزانه دارم که ...
I feel nauseated.
U
حالت تهوع دارم.
I have a credit card.
من کارت اعتباری دارم.
i have a silk rug Štoo
U
یک قالیچه ابریشمی هم دارم
I have cigar
U
من یک سیگار برگ دارم.
i am rials in pocket
U
سه ریال در جیب دارم
i am busy at the moment
U
اکنون کار دارم
i am famishing
U
از گرسنگی دارم می میرم
i am on the wrong side of 0
U
من بیش از 05 سال دارم
i am purposed to go
U
قصد دارم بروم
i am purposed to go
U
در نظر دارم بروم
i am reluctant to go
U
اکراه دارم از رفتن
i have a hunch that
U
بیم یافن ان دارم که ...
I'm on a diet.
من رژیم غذایی دارم.
I feel like throwing up.
<idiom>
U
دارم بالا میارم.
I am beginning to realize ( understand ) .
U
کم کم دارم متوجه می شوم
I believe in God.
U
من به خدا ایمان دارم.
I am staying at the hotel.
U
در هتل منزل دارم.
i stand to it that
U
جدا عقیده دارم که
i have a hunch that
U
سخت گمان دارم که
iam ill bested
U
موقعیت بدی دارم
i yearn for
U
ارزوی استراحت دارم
I am positive that ...
U
من اطمینان کامل دارم که ...
I have a pain in my chest.
U
سینه درد دارم
I am in a great hurry . I am pressed for time .
U
خیلی عجله دارم
I owe her a grudge
U
حق دارم که با اولج باشم
I am deae beat . I am tired out .
U
از خستگی دارم غش می کنم
I have an appointment with the dentist.
U
با دندانساز قرار دارم
I am very busy today .
U
امروز خیلی کار دارم
I am going on twenty.
U
دارم می روم توی 20سالگی ؟
I am thinding of going to Europe.
U
خیال دارم به اروپ؟ بروم
He owes me some money.
U
از او پول می خواهم (طلب دارم )
please dont forget it
U
خواهش دارم فراموش نکنید
thank tou for that book
U
خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
I would like to know the truth.
U
من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
I have a steady monthly income.
U
درآمد ماهیانه ثابتی دارم
much as I'd like to
<idiom>
U
با اینکه اینقدر دوست دارم
I have all kinds of problems.
U
هزار جور گرفتار ؟ دارم
do tell me
U
خواهش دارم بمن بگویید
i have worse to tell you
U
بدتر از این دارم که بشمابگویم
i have come on business
U
کاری دارم اینجا امدم
I like it.
U
دوست دارم
[ آن چیز را یا کار را]
.
i own to having done it
U
اقرار دارم که ان کار را کرده ام
i have a suit to the shah
U
عریضه برای شاه دارم
i intend to stay here
U
قصد دارم اینجا بمانم
It pleases me.
U
دوست دارم
[ آن چیز را یا کار را]
.
i am in a hurry for it
U
عجله دارم یا در شتاب هستم
I have a date with my fiandee.
U
با نامزدم قرار ملاقات دارم
I love her with my whole being .
U
با تمام وجود دوستش دارم
i heed your help
U
به مساعدت شما احتیاج دارم
I'll need a plot of land .
U
یک قطعه زمین لازم دارم
I'm working on it.
U
دارم روش کار میکنم.
I have to study
U
من درس دارم به همین خاطر کم میمونم
I live a very regular life .
U
زندگی خیلی منظمی دارم
i p to arrange an intrriew
U
قصد دارم که مصاحبهای ترتیب دهم
i insist that he is innocent
U
جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
I have a son your age.
U
پسری دارم بسن ( وسال) شما
i please to do it
U
خوش دارم که این کار را بکنم
I have a position ( post ) of great responsibility in this company .
U
دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
I am looking for work ( ajob).
U
دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
I intend to buy a car .
U
خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
i insist on his innocence
U
جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
i rely solely on god...
U
تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
i have as many books as you
U
کتاب شما دارید منهم دارم
I am working here non-stop.
U
یک بند دارم اینجا کار می کنم
pray consider my case
U
خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
I'm starving
[to death]
.
U
از گرسنگی دارم میمیرم.
[اصطلاح مجازی]
I would like to learn the truth.
U
من دوست دارم از واقعیت مطلع بشوم.
I'm sure we can come to some arrangement.
U
من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
I have a free hand in this matter.
U
دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
Could I have a word with you ?
U
عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
Can I go earlier today, just as a special exception?
U
اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
i intend my son for the bar
U
خیال دارم پسرم را بگذارم وکالت کند
My clothes are a witness to my poverty.
U
لباسی که بتن دارم شاهد فقر است
Is there enough time to change trains?
U
آیا برای تعویض قطار وقت کافی دارم؟
i insist on your being present
U
جدا` عقیده دارم که شما بایدحضور داشته باشید
From your lips to God's ears!
<idiom>
U
امیدوارم که حق با شما باشد، اما من کمی شک و تردید دارم.
iam impatient to go
U
دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
I have got into a jam . Iam in a tight corner . I am in a bad fix.
U
بد طوری گیر کرده ام ( دروضع سختی قرار دارم )
I am in the habit of sleeping late on Friday mornings.
U
عادت دارم جمعه ها صبح دیر از خواب بیدار می شوم
AFAIK
U
خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
for the most part
U
بیشتر
rather
U
بیشتر
mostly
U
بیشتر
the more
U
بیشتر
the more better the best
U
هر چه بیشتر
mainly
U
بیشتر
large adv
U
بیشتر
it is mostly iron
U
بیشتر
more than
U
بیشتر از
more and more
U
هی بیشتر
further
U
بیشتر
principally
U
بیشتر
as much as possible
U
هر چه بیشتر
furthering
U
بیشتر
as early aspossible
U
هر چه بیشتر
more
U
بیشتر
furthers
U
بیشتر
furthered
U
بیشتر
multichannel
U
با بیشتر از یک کانال
more and more
U
بیشتر ازبیشتر
better part
U
قسمت بیشتر
better
U
نیکوتر بیشتر
rather ... than
U
بیشتر ...تا
[ترجیحا ... تا]
not any more
U
دیگر نه
[بیشتر نه]
most of them
U
بیشتر انها
The more the better .
U
هر چه بیشتر بهتر
further information
U
آگاهی بیشتر
hypercard
U
یات بیشتر
above average
<adj.>
U
بیشتر از حد متوسط
above-average
<adj.>
U
بیشتر از حد متوسط
in the main
U
بیشتر اصلا
major
U
بیشتر اعظم
majored
U
بیشتر اعظم
majoring
U
بیشتر اعظم
the most that i can do
U
بیشتر انها
most people
U
بیشتر مردم
to overcomein number
U
بیشتر بودن از
outsit
U
بیشتر نشستن از
outstand
U
بیشتر ایستادن
over-average
<adj.>
U
بیشتر از حد متوسط
over crowding
U
بیشتر باشد
the many
U
بیشتر مردم
surviver
U
بیشتر عمرکننده
so many menŠso many minds
U
عقیده بیشتر
so many menŠso many minds
U
هر چه اشخاص بیشتر
by superir wisdom
U
با خرد بیشتر
oddson
U
بیشتر محتمل
outshine
U
بیشتر درخشیدن
outshines
U
بیشتر درخشیدن
outshining
U
بیشتر درخشیدن
outshone
U
بیشتر درخشیدن
no more
U
نه دیگر
[بیشتر]
no longer
U
نه بیشتر
[زمانی]
nine times out ten
U
بیشتر اوقات
roundabout production
U
تولید با کارائی بیشتر
read mostly memory
U
حافظه بیشتر خواندنی
outstand
U
بیشتر تحمل کردن
outwear
U
بیشتر دوام کردن
overlive
U
بیشتر زنده بودن از
outwalk
U
بیشتر راه رفتن از
outwork
U
بیشتر کار کردن از
outwatch
U
بیشتر بیدار ماندن از
norther
U
بیشتر بطرف شمال
ahead
U
دارای امتیاز بیشتر
outvoting
U
بیشتر رای بردن از
outbidded
U
بیشتر توپ زدن از
outbids
U
بیشتر توپ زدن از
extensive cultivation
U
کار وسرمایه بیشتر
he makes most noise
U
او از همه بیشتر صدا یا
outbidding
U
بیشتر توپ زدن از
outlast
U
بیشتر طول کشیدن از
outlasted
U
بیشتر طول کشیدن از
outlasting
U
بیشتر طول کشیدن از
outlive
U
بیشتر زنده بودن از
outlasts
U
بیشتر طول کشیدن از
outvote
U
بیشتر رای بردن از
outvoted
U
بیشتر رای بردن از
outliving
U
بیشتر زنده بودن از
full drive
U
باشتاب هرچه بیشتر
outvotes
U
بیشتر رای بردن از
outlive
U
بیشتر دوام اوردن
outbid
U
بیشتر توپ زدن از
as soon as possible
U
بزودی هرچه بیشتر
mare
U
مادیان 4 ساله یا بیشتر
put someone's best foot forward
<idiom>
U
بیشتر تلاش کردن
mares
U
مادیان 4 ساله یا بیشتر
outlives
U
بیشتر زنده بودن از
at full pelt
U
با شتاب هر چه بیشتر سراسیمه
outlives
U
بیشتر دوام اوردن
it consists mainly
U
بیشتر عبارت است از
like nowhere else
<adv.>
U
بیشتر از هر جای دیگر
outlived
U
بیشتر دوام اوردن
outliving
U
بیشتر دوام اوردن
outlived
U
بیشتر زنده بودن از
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com