English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (4966 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rather U بیشتر
mostly U بیشتر
mainly U بیشتر
principally U بیشتر
more U بیشتر
further U بیشتر
furthered U بیشتر
furthering U بیشتر
furthers U بیشتر
for the most part U بیشتر
it is mostly iron U بیشتر
large adv U بیشتر
the more U بیشتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
You have to watch your diet more [carefully] and get more exercise. U شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
bandwidth U صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
more than U بیشتر از
as much as possible U هر چه بیشتر
more and more U هی بیشتر
the more better the best U هر چه بیشتر
as early aspossible U هر چه بیشتر
hypercard U یات بیشتر
majoring U بیشتر اعظم
most of them U بیشتر انها
majored U بیشتر اعظم
outshining U بیشتر درخشیدن
by superir wisdom U با خرد بیشتر
outshines U بیشتر درخشیدن
outshine U بیشتر درخشیدن
outshone U بیشتر درخشیدن
rather ... than U بیشتر ...تا [ترجیحا ... تا]
not any more U دیگر نه [بیشتر نه]
better part U قسمت بیشتر
better U نیکوتر بیشتر
further information U آگاهی بیشتر
major U بیشتر اعظم
in the main U بیشتر اصلا
so many menŠso many minds U عقیده بیشتر
more and more U بیشتر ازبیشتر
no more U نه دیگر [بیشتر]
the most that i can do U بیشتر انها
most people U بیشتر مردم
multichannel U با بیشتر از یک کانال
nine times out ten U بیشتر اوقات
oddson U بیشتر محتمل
outstand U بیشتر ایستادن
no longer U نه بیشتر [زمانی]
over crowding U بیشتر باشد
to overcomein number U بیشتر بودن از
so many menŠso many minds U هر چه اشخاص بیشتر
surviver U بیشتر عمرکننده
the many U بیشتر مردم
above average <adj.> U بیشتر از حد متوسط
The more the better . U هر چه بیشتر بهتر
over-average <adj.> U بیشتر از حد متوسط
outsit U بیشتر نشستن از
above-average <adj.> U بیشتر از حد متوسط
I am over 50 years old. U من ۵۰ سال بیشتر دارم.
mare U مادیان 4 ساله یا بیشتر
put someone's best foot forward <idiom> U بیشتر تلاش کردن
roundabout production U تولید با کارائی بیشتر
mares U مادیان 4 ساله یا بیشتر
full drive U باشتاب هرچه بیشتر
outliving U بیشتر زنده بودن از
outliving U بیشتر دوام اوردن
outlives U بیشتر زنده بودن از
outlives U بیشتر دوام اوردن
outlived U بیشتر زنده بودن از
outlived U بیشتر دوام اوردن
outlive U بیشتر زنده بودن از
read mostly memory U حافظه بیشتر خواندنی
overlive U بیشتر زنده بودن از
outwatch U بیشتر بیدار ماندن از
more the merrier <idiom> U هرچی بیشتر بهتر
extensive cultivation U کار وسرمایه بیشتر
norther U بیشتر بطرف شمال
as soon as possible U بزودی هرچه بیشتر
outstand U بیشتر تحمل کردن
he makes most noise U او از همه بیشتر صدا یا
like nowhere else <adv.> U بیشتر از هر جای دیگر
outwalk U بیشتر راه رفتن از
outwear U بیشتر دوام کردن
outwork U بیشتر کار کردن از
ahead U دارای امتیاز بیشتر
it consists mainly U بیشتر عبارت است از
at full pelt U با شتاب هر چه بیشتر سراسیمه
outlive U بیشتر دوام اوردن
outbids U بیشتر توپ زدن از
outlast U بیشتر طول کشیدن از
outbidding U بیشتر توپ زدن از
outbidded U بیشتر توپ زدن از
outbid U بیشتر توپ زدن از
outlasted U بیشتر طول کشیدن از
outlasting U بیشتر طول کشیدن از
outlasts U بیشتر طول کشیدن از
outvote U بیشتر رای بردن از
outvoted U بیشتر رای بردن از
outvotes U بیشتر رای بردن از
outvoting U بیشتر رای بردن از
at full speed U با تندی هر چه بیشتر بسرعتی هر چه تمامتر
overloaded U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
semidouble U دارای گلبرگهای بیشتر از معمول
multi- U در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
transuranic U دارای عدداتمی بیشتر از اورانیم
transuranium U دارای عدداتمی بیشتر از اورانیم
overloads U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
overload U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
multi U در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
It does more harm than good . U ضررش از نفعش بیشتر است
It tends to be blue . It is bluish. U بیشتر برنگ آبی می زند
full pelt U با شتاب هرچه بیشتر سراسیمه
accuracy U هر قدر تعداد بیتها بیشتر باشد
i life that better U انرا بیشتر از همه دوست دارم
queues U افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queueing U افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
centuries U 001 امتیاز یا بیشتر در یک بازی کریکت
overpoise U مهمتر بودن از بیشتر نفوذ داشتن از
peter penny U زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
queued U افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queue U افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
follow up <idiom> U بهتر کردن کار با تلاش بیشتر
excess cover treaty U قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
Cut a little more off the back. یک کمی بیشتر عقب را کوتاه کنید.
Cut a little more off the top. یک کمی بیشتر بالا را کوتاه کنید.
more frequently than ever <adv.> U نسبت به سابق خیلی بیشتر اوقات
compound parry U دفع شمشیر حریف با دو حرکت یا بیشتر
century U 001 امتیاز یا بیشتر در یک بازی کریکت
riot U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
half century U 05 امتیاز یا بیشتر توپزن درمسابقه کریکت
loved i nothonour more U اگر شرافت را بیشتر دوست نداشتم
ness on his part U این بیشتر بواسطه کمرویی است
composer U آهنگ ساز [بیشتر موسیقی کلاسیک]
supercharger U دستگاه هوا و سوخت رسانی بیشتر
man up U بازی با یک نفر بیشتر از تعدادافراد حریف
rioted U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
operator U انتساب بیشتر از یک تابع به عملگرا مشخص .
riots U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
rioting U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
operators U انتساب بیشتر از یک تابع به عملگرا مشخص .
to jackknife truck-trailers U تا شدن کامیون در جاده [بیشتر در تصادفات]
More money is not the answer to this problem. U پول بیشتر حل این مسئله نیست.
gaze hound U تازی که بیشتر با چشم دنبال شکار می رود تا با بو
have half a mind <idiom> U احساس وسوسه کردن بیشتر از تحمل نداشتن
extra U اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extra- U اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
catch up U تحرک بیشتر برای جبران عقب ماندگی
parlour maid U کلفتی که کتارش بیشتر درسفره خانه است
She is more culpable than the others. U او [زن] بیشتر از دیگران گناه کار [مقصر] است.
extras U اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
supercharged U موتور دارای دستگاه رساننده هواوسوخت بیشتر
like hell <idiom> U با تاثیر وانرژی بیشتر ،مغایر با حقیقت ،نه زیاد
ventre a terre U سراسیمه باشتاب هرچه بیشتر شکم بزمین
larceny petty U بیشتر دزدی مالی که کمتر از 11شیلینگ بهاداشت
as if to add insult to injury <idiom> U با بیشتر کردن زیان به وسیله تحقیر و مسخره
I would like tovisit ( see, meet ) you more often . U می خواهم باز هم بیشتر پیش شما بیایم
outshoot U تعداد بیشتر و بهتر تیراندازی نسبت به حریف
outpoint U سبقت گرفتن پوان یا نمره بیشتر اوردن از
early bird catches the worm <idiom> U هرکسی زودتر بیداربشود بیشتر بدست میآورد
multitudinist U کسیکه توده مردم را بیشتر ازافراد رعایت میکند
roundest U تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
coroner U هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
long life itemes U اقلامی که عمر قانونی انها 5سال یا بیشتر باشد
round U تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
pantalets U زیرشلواری یا نیم شلواری بلند که بیشتر زنها می پوشیدند
coroners U هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
high goal polo U چوگان بین تیمهای دارنده 91امتیاز تعادلی یا بیشتر
mary maximus U ان مریم که از همنام های خود بیشتر سال دارد
She is forty if a day . U چهل سال راشیرین دارد ( اگر بیشتر نباشد )
The worst wheel of the cart creaks most. <proverb> U بدترین چرخ گارى ,از همه بیشتر غرغر مى کند .
slugger U بوکسوری که بیشتر به قدرت خود اتکا دارد تا مهارت
non-circulating materials U اجناسی که قرض داده نمی شوند [بیشتر در کتابخانه]
body U نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها
tint U [هاله ای از رنگ که بیشتر به سمت سفید متمایل باشد.]
parliamentary train U قطار راه اهنی که میلی یک PENNY بیشتر از مسافرنمیگیرد
materials that cannot be borrowed U اجناسی که قرض داده نمی شوند [بیشتر در کتابخانه]
power play U وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر
triplebogey U حساب سه ضربه بیشتر ازاستاندارد در هر بخش ازبازی گلف
bodies U نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها
multi user system U سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
most significant character U رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
multi statement line U خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
bois jourdian U نوعی سنگ مرمر که بیشتر درفرانسه یافت میشود
most significant digit U رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
power 0 U تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
paramagnetic U اجسامی با قابلیت گذردهی یانفوذپذیری بیشتر از یک وخاصیت مغناطیسی دائم
puncher U مشتزنی که بیشتر کوشش درزدن ضربه دارد تا سرعت ومهارت
motherboard U که حاوی بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای دیگر است
prostyle U ایوان پرستش گاههای یونانی که چهار ستون بیشتر نداشت
multi strike printer ribbon U ریبون جوهری در چاپگر که بیشتر از یک بار قابل استفاده است
sparse array U ساختار ماتریس داده که بیشتر و ورودیهای آن صفر و خالی است
to offshore something U چیزی را [برای سود بیشتر] به خارج [از کشور] بردن [اقتصاد]
commoners U زبان برنامه سازی که بیشتر در امور تجاری به کار می رود
commonest U زبان برنامه سازی که بیشتر در امور تجاری به کار می رود
nursed U حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
nurses U حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
fosse commune U [قبر معمولی در گورستان که هر هفت سال یا بیشتر استفاده می شود.]
nurse U حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
weft-face pattern U [بافت پود نما که بیشتر در پارچه و گلیم بکار می رود.]
congestion U وضعیتی که در آن نیازهای ارتباطی یا فرآیند ها بیشتر از توانایی مستقیم باشد
I have to go back a little bit. [This requires a little background {explanation} ] . U این نیاز به کمی پیش زمینه [توضیح بیشتر] دارد.
horse U اسب اصیل 5ساله یا بیشتر اوردن ماهی به خشکی بزور
common U زبان برنامه سازی که بیشتر در امور تجاری به کار می رود
Chrysanthemum design U طرح گل داوودی که بیشتر در فرش های چینی بکار می رود
common U فضای حافظه یا ذخیره سازی که توسط بیشتر از یک برنامه استفاده میشود
averaging U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averages U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaged U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
average U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
commonest U فضای حافظه یا ذخیره سازی که توسط بیشتر از یک برنامه استفاده میشود
doubled up U استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
doubled U استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
double U استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
Recent search history Forum search
1incentive
1The more you care
1pedal pamping
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
2تعریف فونتیک چیست؟
2بازوی دست راست
1tajwid
1Both the Afghan government and the international society agree that Afghanistan confronts major challenges before mining becomes the country’s economic lifeline and help create creation of a more self
1Jack Attac
1skirts
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com