English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sunwise U مطابق گردش عقربک ساعت
with the sun U مطابق گردش عقربک ساعت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
clockwise U مطابق گردش عقربههای ساعت راستگرد
clockwise U مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
by my watch U مطابق ساعت من
dial U صفحهء مدرج ساعت صفحهء عقربک دار
dialled U صفحهء مدرج ساعت صفحهء عقربک دار
dials U صفحهء مدرج ساعت صفحهء عقربک دار
dialed U صفحهء مدرج ساعت صفحهء عقربک دار
clockwise U درجهت گردش عقربههای ساعت
rotation in a clockwise direction U گردش در جهت عقربه ساعت
anticlockwise rotation U گردش مخالف جهت عقربه ساعت
azimuth U قوس افقی در جهت گردش عقربه ساعت واقع بین نقطه ثابتی
sundial U ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundials U ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
standard U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standards U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
far ankle and cross body U عقربک
gnomon U عقربک
panaris U عقربک
holdfast U عقربک
gussets U عقربک
gusset U عقربک
whitlow U عقربک
cramp iron U عقربک
Look at the watch. U نگاه کنید به ساعت [مچی] ببینید ساعت چند است.
By my watch it's five to nine. U طبق ساعت [مچی] من ساعت پنج دقیقه به نه است.
zone time U وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
My curfew is at 11. U من ساعت ۱۱ باید خانه باشم. [چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
clamped U مهار گیره عقربک
clamps U مهار گیره عقربک
clamp U مهار گیره عقربک
clamping U مهار گیره عقربک
poniter U عقربک اشاره کننده
standard time U ساعت بین المللی ساعت استاندارد
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock. U او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
spindles U دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
spindle U دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
constant displacement pump U پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
flowchart template U یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
equation of exchange U همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
synchronous U ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
o'clock U ساعت از روی ساعت
transmissions U وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmission U وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
congurous U مطابق
correspounding U مطابق
corresponding to U مطابق
secundumn U مطابق
according to U مطابق
corresponding U مطابق
after U مطابق
corresponding to U مطابق با
complied with U مطابق با
similar U مطابق
similiar U مطابق
correspoundent U مطابق
accordant U مطابق
within U مطابق
in register U مطابق
in keeping U مطابق
confirming U مطابق
comply U مطابق با
complies U مطابق با
complied U مطابق با
pursuant U مطابق
according U مطابق
frae U مطابق
agreeably to U مطابق
matched U مطابق
from U مطابق
correspondent U مطابق
correspondents U مطابق
consilient U مطابق
complying U مطابق با
respondent U مطابق
respondents U مطابق
even with U مطابق
incompliance with U مطابق
corresponds U مطابق بودن
correspond U مطابق بودن
adjust U مطابق کردن
corresponded U مطابق بودن
correspound U مطابق بودن
hygienically U مطابق بهداشت
testamentary U مطابق با وصیت
geometrically U مطابق هندسه
synchrinized U مطابق بودن
poshest U مطابق مد روز
posher U مطابق مد روز
posh U مطابق مد روز
in accordance with U مطابق موافق
relevant U وابسته مطابق
fashionably U مطابق معمول
traditionally U مطابق احادیث
homologize U مطابق شدن
physiologically U مطابق فیزیولوژی
at my request U مطابق با تقاضای من
trendy U مطابق آخرین مد
to U برحسب مطابق
newfashioned U مطابق مد روز
synchronised U مطابق بودن
synchronises U مطابق بودن
after the manner of U بتقلید مطابق
synchronising U مطابق بودن
trendier U مطابق آخرین مد
synchronize U مطابق بودن
as usual U مطابق معمول
synchronizes U مطابق بودن
astronomically U مطابق هیئت
pedagogically U مطابق فن تعلیم
by the square U مطابق نمونه
to correspond to U مطابق بودن
up-to-date U مطابق روز
orthodox U مطابق مرسوم
up to date U مطابق روز
corresponding U مطابق متشابه
conform to U مطابق بودن با
pursuant to U مطابق برحسب
trendiest U مطابق آخرین مد
constitutionally U مطابق قانون
musically U مطابق اصول موسیقی
meet U مطابق شرایط بودن
meets U مطابق شرایط بودن
constitutional U مطابق قانون اساسی
classic U مطابق بهترین نمونه
ethnologically U مطابق علم نژادشناسی
quite the thing U مطابق بارسم معمول
modular U مطابق اندازه یامقیاس
ethically U مطابق علم اخلاق
technically U مطابق اصول فنی
parallels U نظیر مطابق بودن با
parallelling U نظیر مطابق بودن با
parallelled U نظیر مطابق بودن با
paralleling U نظیر مطابق بودن با
paralleled U نظیر مطابق بودن با
ideals U مطابق نمونه واقعی
parallel U نظیر مطابق بودن با
anatomically U مطابق علم تشریح
accentually U مطابق تکیه صدا
ideal U مطابق نمونه واقعی
anno hegirae U مطابق تقویم هجری
classics U مطابق بهترین نمونه
pedagogically U مطابق علم اموزش
pedagogical teaching U اموزش مطابق فن تعلیم
keping with one's view U مطابق نظرکسی بودن
biblical U مطابق کتاب مقدس
discretionally U مطابق میل و اختیار
dialectically U مطابق قواعد منطق
to keep step to a band U مطابق موزیک پازدن
up-to-date U مطابق اخرین طرز
true copy U رونوشت مطابق با اصل
true life U مطابق زندگی روزمره
metronomic U مطابق میزانه شمار
up to date U مطابق اخرین طرز
currency U مطابق روز بودن
reconstructions U نمونه مطابق اصل
reconstruction U نمونه مطابق اصل
cut-and-dried U مطابق نقشه وبرنامه
cut and dry U مطابق نقشه وبرنامه
cut and dried U مطابق نقشه وبرنامه
currencies U مطابق روز بودن
ethnically U مطابق علم طوایف بشر
standardize U مطابق درجه معینی دراوردن
up to date U امروزی تازه مطابق روز
that i snot in keepingwith our U این مطابق نظریه مانیست
synchronizes U همزمان شدن با هم مطابق کردن
orthodox U مطابق عقاید کلیسای مسیح
standardizes U مطابق درجه معینی دراوردن
standardizing U مطابق درجه معینی دراوردن
symptomatic U مطابق نشانه بیماری نماینده
standardising U مطابق درجه معینی دراوردن
standardises U مطابق درجه معینی دراوردن
synchronised U همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronising U همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronises U همزمان شدن با هم مطابق کردن
conventional U مرسوم مطابق ایین وقاعده
synchronize U همزمان شدن با هم مطابق کردن
adjusting U تسویه نمودن مطابق کردن
up-to-date U امروزی تازه مطابق روز
standardised U مطابق درجه معینی دراوردن
adjusts U تسویه نمودن مطابق کردن
answer U بدرد خوردن مطابق بودن
modeled U مطابق مدل معینی در اوردن
update U مطابق روز پیش بردن
model U مطابق مدل معینی در اوردن
updated U مطابق روز پیش بردن
answered U بدرد خوردن مطابق بودن
moresque U مطابق با سبک مغربیهای افریقا
answering U بدرد خوردن مطابق بودن
grammatically U مطابق ایین دستوریاصرف ونحو
scriptural U مطابق متن کتاب مقدس
modelled U مطابق مدل معینی در اوردن
phonetioist U طرفداری املای مطابق صدا
tallies U تطبیق کردن مطابق بودن
tally U تطبیق کردن مطابق بودن
tallying U تطبیق کردن مطابق بودن
standardization U مطابق معیار خاص دراوردن
ideally U مطابق ارزو و یاکمال مطلوب
models U مطابق مدل معینی در اوردن
sovietize U مطابق رژیم شوروی کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com