Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to keep step to a band
U
مطابق موزیک پازدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
standards
U
مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standard
U
مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
to foot it
U
پازدن
foot
پازدن
pumice
U
سنگ پازدن
pedalling
U
وابسته به رکاب پازدن
pedaling
U
وابسته به رکاب پازدن
pedals
U
وابسته به رکاب پازدن
pedaled
U
وابسته به رکاب پازدن
pedalled
U
وابسته به رکاب پازدن
feet
U
پازدن قدم زدن
pedal
U
وابسته به رکاب پازدن
music
U
موزیک
waltzing
U
موزیک و رقص
waltzes
U
موزیک و رقص
band
U
قسمت موزیک
bands
U
قسمت موزیک
waltz
U
موزیک و رقص
background music
U
موزیک متن
dead march
U
موزیک عزا
background sound
U
موزیک متن
make music
U
موزیک ساختن
ambient music
U
موزیک متن
waltzed
U
موزیک و رقص
play music
U
موزیک ساختن
larghetto
U
موزیک ملایم
indiental music
U
موزیک همراه
bandmaster
U
رئیس دستهء موزیک
an airy music
U
ساز یا موزیک با روح
A military band.
U
دسته موزیک نظامی
string band
U
دسته موزیک سازهای سیمی
bandwagon
U
عرابهء دستهء موزیک سیار
music mistress
U
بانویی که موزیک یاد میدهد معلمه موسیقی
drum majorette
U
زنی که رهبر طبالان است پیرو موزیک
the piping time
U
زمان صلح که بجای موزیک جنگی نی وسازهای دیگرمی نوازند
band shell
U
جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
sound off
U
فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
respondents
U
مطابق
congurous
U
مطابق
respondent
U
مطابق
similar
U
مطابق
confirming
U
مطابق
according
U
مطابق
secundumn
U
مطابق
pursuant
U
مطابق
incompliance with
U
مطابق
in register
U
مطابق
in keeping
U
مطابق
frae
U
مطابق
even with
U
مطابق
correspounding
U
مطابق
correspoundent
U
مطابق
corresponding to
U
مطابق
corresponding to
U
مطابق با
complied with
U
مطابق با
agreeably to
U
مطابق
consilient
U
مطابق
accordant
U
مطابق
corresponding
U
مطابق
similiar
U
مطابق
complied
U
مطابق با
correspondents
U
مطابق
according to
U
مطابق
from
U
مطابق
correspondent
U
مطابق
within
U
مطابق
after
U
مطابق
matched
U
مطابق
complying
U
مطابق با
comply
U
مطابق با
complies
U
مطابق با
synchronises
U
مطابق بودن
conform to
U
مطابق بودن با
correspound
U
مطابق بودن
synchronizes
U
مطابق بودن
trendiest
U
مطابق آخرین مد
trendier
U
مطابق آخرین مد
to
U
برحسب مطابق
synchronising
U
مطابق بودن
trendy
U
مطابق آخرین مد
synchronize
U
مطابق بودن
by the square
U
مطابق نمونه
testamentary
U
مطابق با وصیت
constitutionally
U
مطابق قانون
corresponding
U
مطابق متشابه
poshest
U
مطابق مد روز
posher
U
مطابق مد روز
posh
U
مطابق مد روز
synchrinized
U
مطابق بودن
after the manner of
U
بتقلید مطابق
as usual
U
مطابق معمول
astronomically
U
مطابق هیئت
relevant
U
وابسته مطابق
by my watch
U
مطابق ساعت من
physiologically
U
مطابق فیزیولوژی
synchronised
U
مطابق بودن
newfashioned
U
مطابق مد روز
geometrically
U
مطابق هندسه
corresponds
U
مطابق بودن
corresponded
U
مطابق بودن
correspond
U
مطابق بودن
traditionally
U
مطابق احادیث
fashionably
U
مطابق معمول
orthodox
U
مطابق مرسوم
homologize
U
مطابق شدن
hygienically
U
مطابق بهداشت
adjust
U
مطابق کردن
in accordance with
U
مطابق موافق
pedagogically
U
مطابق فن تعلیم
pursuant to
U
مطابق برحسب
up to date
U
مطابق روز
up-to-date
U
مطابق روز
to correspond to
U
مطابق بودن
at my request
U
مطابق با تقاضای من
metronomic
U
مطابق میزانه شمار
meets
U
مطابق شرایط بودن
dialectically
U
مطابق قواعد منطق
discretionally
U
مطابق میل و اختیار
ethically
U
مطابق علم اخلاق
meet
U
مطابق شرایط بودن
pedagogical teaching
U
اموزش مطابق فن تعلیم
anatomically
U
مطابق علم تشریح
anno hegirae
U
مطابق تقویم هجری
ethnologically
U
مطابق علم نژادشناسی
pedagogically
U
مطابق علم اموزش
quite the thing
U
مطابق بارسم معمول
keping with one's view
U
مطابق نظرکسی بودن
accentually
U
مطابق تکیه صدا
classic
U
مطابق بهترین نمونه
cut-and-dried
U
مطابق نقشه وبرنامه
cut and dry
U
مطابق نقشه وبرنامه
cut and dried
U
مطابق نقشه وبرنامه
true copy
U
رونوشت مطابق با اصل
true life
U
مطابق زندگی روزمره
parallelled
U
نظیر مطابق بودن با
parallelling
U
نظیر مطابق بودن با
up-to-date
U
مطابق اخرین طرز
up to date
U
مطابق اخرین طرز
currency
U
مطابق روز بودن
currencies
U
مطابق روز بودن
classics
U
مطابق بهترین نمونه
paralleling
U
نظیر مطابق بودن با
reconstruction
U
نمونه مطابق اصل
reconstructions
U
نمونه مطابق اصل
parallel
U
نظیر مطابق بودن با
musically
U
مطابق اصول موسیقی
modular
U
مطابق اندازه یامقیاس
technically
U
مطابق اصول فنی
ideals
U
مطابق نمونه واقعی
ideal
U
مطابق نمونه واقعی
biblical
U
مطابق کتاب مقدس
constitutional
U
مطابق قانون اساسی
paralleled
U
نظیر مطابق بودن با
parallels
U
نظیر مطابق بودن با
answer
U
بدرد خوردن مطابق بودن
scriptural
U
مطابق متن کتاب مقدس
that i snot in keepingwith our
U
این مطابق نظریه مانیست
tallies
U
تطبیق کردن مطابق بودن
moresque
U
مطابق با سبک مغربیهای افریقا
sovietize
U
مطابق رژیم شوروی کردن
tallying
U
تطبیق کردن مطابق بودن
answered
U
بدرد خوردن مطابق بودن
answering
U
بدرد خوردن مطابق بودن
answers
U
بدرد خوردن مطابق بودن
ideally
U
مطابق ارزو و یاکمال مطلوب
sunwise
U
مطابق گردش عقربک ساعت
tallied
U
تطبیق کردن مطابق بودن
with the sun
U
مطابق گردش عقربک ساعت
phonetioist
U
طرفداری املای مطابق صدا
tally
U
تطبیق کردن مطابق بودن
standardization
U
مطابق معیار خاص دراوردن
standardizes
U
مطابق درجه معینی دراوردن
standardises
U
مطابق درجه معینی دراوردن
standardising
U
مطابق درجه معینی دراوردن
standardize
U
مطابق درجه معینی دراوردن
synchronising
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
standardizing
U
مطابق درجه معینی دراوردن
orthodox
U
مطابق عقاید کلیسای مسیح
up to date
U
امروزی تازه مطابق روز
up-to-date
U
امروزی تازه مطابق روز
grammatically
U
مطابق ایین دستوریاصرف ونحو
synchronised
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronises
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronize
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
standardised
U
مطابق درجه معینی دراوردن
models
U
مطابق مدل معینی در اوردن
update
U
مطابق روز پیش بردن
updated
U
مطابق روز پیش بردن
updates
U
مطابق روز پیش بردن
model
U
مطابق مدل معینی در اوردن
adjusting
U
تسویه نمودن مطابق کردن
conventional
U
مرسوم مطابق ایین وقاعده
modeled
U
مطابق مدل معینی در اوردن
ethnically
U
مطابق علم طوایف بشر
synchronizes
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
adjusts
U
تسویه نمودن مطابق کردن
modelled
U
مطابق مدل معینی در اوردن
symptomatic
U
مطابق نشانه بیماری نماینده
temporalize
U
مطابق مقتضیات وقت عمل کردن
sinify
U
مطابق اداب ورسوم چینی کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com