Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
formfitting
U
مطابق طرح بدن بشکل بدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
standards
U
مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standard
U
مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
cube
U
هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن
cubes
U
هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن
accordant
U
مطابق
consilient
U
مطابق
agreeably to
U
مطابق
from
U
مطابق
pursuant
U
مطابق
according
U
مطابق
in keeping
U
مطابق
respondent
U
مطابق
after
U
مطابق
according to
U
مطابق
confirming
U
مطابق
corresponding
U
مطابق
correspondent
U
مطابق
correspondents
U
مطابق
incompliance with
U
مطابق
in register
U
مطابق
respondents
U
مطابق
secundumn
U
مطابق
correspounding
U
مطابق
correspoundent
U
مطابق
frae
U
مطابق
even with
U
مطابق
complying
U
مطابق با
comply
U
مطابق با
complies
U
مطابق با
corresponding to
U
مطابق با
complied
U
مطابق با
congurous
U
مطابق
matched
U
مطابق
similiar
U
مطابق
within
U
مطابق
corresponding to
U
مطابق
similar
U
مطابق
complied with
U
مطابق با
newfashioned
U
مطابق مد روز
posh
U
مطابق مد روز
traditionally
U
مطابق احادیث
relevant
U
وابسته مطابق
fashionably
U
مطابق معمول
up to date
U
مطابق روز
posher
U
مطابق مد روز
up-to-date
U
مطابق روز
pursuant to
U
مطابق برحسب
corresponds
U
مطابق بودن
pedagogically
U
مطابق فن تعلیم
synchrinized
U
مطابق بودن
corresponded
U
مطابق بودن
testamentary
U
مطابق با وصیت
synchronised
U
مطابق بودن
synchronises
U
مطابق بودن
correspond
U
مطابق بودن
synchronising
U
مطابق بودن
synchronize
U
مطابق بودن
poshest
U
مطابق مد روز
synchronizes
U
مطابق بودن
trendy
U
مطابق آخرین مد
corresponding
U
مطابق متشابه
in accordance with
U
مطابق موافق
by the square
U
مطابق نمونه
physiologically
U
مطابق فیزیولوژی
at my request
U
مطابق با تقاضای من
to correspond to
U
مطابق بودن
by my watch
U
مطابق ساعت من
geometrically
U
مطابق هندسه
after the manner of
U
بتقلید مطابق
homologize
U
مطابق شدن
as usual
U
مطابق معمول
hygienically
U
مطابق بهداشت
adjust
U
مطابق کردن
to
U
برحسب مطابق
orthodox
U
مطابق مرسوم
trendier
U
مطابق آخرین مد
trendiest
U
مطابق آخرین مد
astronomically
U
مطابق هیئت
correspound
U
مطابق بودن
constitutionally
U
مطابق قانون
conform to
U
مطابق بودن با
classic
U
مطابق بهترین نمونه
up to date
U
مطابق اخرین طرز
classics
U
مطابق بهترین نمونه
currencies
U
مطابق روز بودن
currency
U
مطابق روز بودن
pedagogically
U
مطابق علم اموزش
ethnologically
U
مطابق علم نژادشناسی
discretionally
U
مطابق میل و اختیار
dialectically
U
مطابق قواعد منطق
up-to-date
U
مطابق اخرین طرز
biblical
U
مطابق کتاب مقدس
ideals
U
مطابق نمونه واقعی
constitutional
U
مطابق قانون اساسی
technically
U
مطابق اصول فنی
reconstructions
U
نمونه مطابق اصل
reconstruction
U
نمونه مطابق اصل
cut-and-dried
U
مطابق نقشه وبرنامه
ideal
U
مطابق نمونه واقعی
cut and dry
U
مطابق نقشه وبرنامه
cut and dried
U
مطابق نقشه وبرنامه
musically
U
مطابق اصول موسیقی
accentually
U
مطابق تکیه صدا
pedagogical teaching
U
اموزش مطابق فن تعلیم
metronomic
U
مطابق میزانه شمار
anatomically
U
مطابق علم تشریح
anno hegirae
U
مطابق تقویم هجری
quite the thing
U
مطابق بارسم معمول
keping with one's view
U
مطابق نظرکسی بودن
paralleled
U
نظیر مطابق بودن با
modular
U
مطابق اندازه یامقیاس
meets
U
مطابق شرایط بودن
parallel
U
نظیر مطابق بودن با
paralleling
U
نظیر مطابق بودن با
parallels
U
نظیر مطابق بودن با
parallelling
U
نظیر مطابق بودن با
true life
U
مطابق زندگی روزمره
true copy
U
رونوشت مطابق با اصل
ethically
U
مطابق علم اخلاق
to keep step to a band
U
مطابق موزیک پازدن
parallelled
U
نظیر مطابق بودن با
meet
U
مطابق شرایط بودن
tallied
U
تطبیق کردن مطابق بودن
grammatically
U
مطابق ایین دستوریاصرف ونحو
answers
U
بدرد خوردن مطابق بودن
answer
U
بدرد خوردن مطابق بودن
scriptural
U
مطابق متن کتاب مقدس
that i snot in keepingwith our
U
این مطابق نظریه مانیست
answering
U
بدرد خوردن مطابق بودن
up-to-date
U
امروزی تازه مطابق روز
tallies
U
تطبیق کردن مطابق بودن
models
U
مطابق مدل معینی در اوردن
synchronising
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
answered
U
بدرد خوردن مطابق بودن
synchronises
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
standardizing
U
مطابق درجه معینی دراوردن
synchronised
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronizes
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
conventional
U
مرسوم مطابق ایین وقاعده
ideally
U
مطابق ارزو و یاکمال مطلوب
tallying
U
تطبیق کردن مطابق بودن
phonetioist
U
طرفداری املای مطابق صدا
synchronize
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
tally
U
تطبیق کردن مطابق بودن
symptomatic
U
مطابق نشانه بیماری نماینده
moresque
U
مطابق با سبک مغربیهای افریقا
updated
U
مطابق روز پیش بردن
model
U
مطابق مدل معینی در اوردن
orthodox
U
مطابق عقاید کلیسای مسیح
modeled
U
مطابق مدل معینی در اوردن
modelled
U
مطابق مدل معینی در اوردن
standardization
U
مطابق معیار خاص دراوردن
standardizes
U
مطابق درجه معینی دراوردن
standardize
U
مطابق درجه معینی دراوردن
ethnically
U
مطابق علم طوایف بشر
standardised
U
مطابق درجه معینی دراوردن
standardises
U
مطابق درجه معینی دراوردن
with the sun
U
مطابق گردش عقربک ساعت
sunwise
U
مطابق گردش عقربک ساعت
update
U
مطابق روز پیش بردن
adjusting
U
تسویه نمودن مطابق کردن
adjusts
U
تسویه نمودن مطابق کردن
standardising
U
مطابق درجه معینی دراوردن
up to date
U
امروزی تازه مطابق روز
sovietize
U
مطابق رژیم شوروی کردن
updates
U
مطابق روز پیش بردن
to pursue a plan
U
مطابق طرح یا نقشهای پیش رفتن
clockwise
U
مطابق گردش عقربههای ساعت راستگرد
to marry well
U
جفت
[زوج]
مطابق بهم بودن
sinicize
U
مطابق اداب ورسوم چینی کردن
temporalize
U
مطابق مقتضیات وقت عمل کردن
grammatical
U
صرف و نحوی مطابق قواعد دستور
sinify
U
مطابق اداب ورسوم چینی کردن
standardized
U
مطابق نمونه و معیار عمومی تهیه شده
accordantly
U
بطور موافق یا مطابق چنانکه جور باشد
rhetorically
U
مطابق علم معانی بیان یا فصاحت فصیحانه
conventionally
U
برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد
standard load
U
بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
in the light of
U
بشکل
ungulate
U
بشکل سم
arundinaceous
U
بشکل نی
in the shape of
U
بشکل
floriform
U
بشکل گل
hoof
U
بشکل سم
hoofs
U
بشکل سم
caprine
U
بشکل بز
pinnately
U
بشکل پر
It is to your taste (liking).
U
باب دندان شما است ( مطابق میل وسلیقه )
phonetist
U
متخصص ترکیب صداها طرفداری املای مطابق صدا
wedgy
U
بشکل گوه
fiddle headed
U
بشکل سرویولون
decimally
U
بشکل اعشار
semicircular
U
بشکل نیمدایره
nebulous
U
بشکل ابر
ibex
U
بشکل بزکوهی
cylindrically
U
بشکل استوانه
cuculiform
U
بشکل فاخته
cruciform
U
بشکل صلیب
dendroid
U
بشکل درخت
in intaglio
U
بشکل کنده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com