Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
up to date
U
مطابق اخرین طرز
up-to-date
U
مطابق اخرین طرز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
last in , first out
U
اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
closing date
U
اخرین روز اخرین فرصت
Lilos
U
اخرین صادره از اخرین وارده
Lilo
U
اخرین صادره از اخرین وارده
standards
U
مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standard
U
مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
bell lap
U
زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
final bomb release line
U
اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
final protective line
U
خط اخرین اتشهای حفافتی اخرین خط حفافتی
to the last
U
تا اخرین دم
bottommost
U
اخرین
finals
U
اخرین
last a
U
اخرین
lastmentioned
U
اخرین
final
U
اخرین
to the bitters end
U
تا اخرین دم یاحد
match point
U
اخرین امتیاز
upshot
U
اخرین شماره
lasts
U
اخرین اخیر
lasted
U
اخرین اخیر
bitter end
U
اخرین پریشانی
the very last drop
U
اخرین قطره
tag end
U
اخرین قسمت
stoppress
U
اخرین خبر
deadline
U
اخرین مهلت
the last two
U
اخرین دوتا
parthian glance
U
اخرین نگاه
topnotch
U
اخرین نقطه
last
U
اخرین اخیر
nightcap
U
اخرین مسابقه
pis aller
U
اخرین چاره
reserve price
U
اخرین بها
inextremis
U
در اخرین مرحله
final coordination line
U
اخرین خط هماهنگیها
deadlines
U
اخرین مهلت
match points
U
اخرین امتیاز
nightcaps
U
اخرین مسابقه
final price
U
اخرین قیمت
set point
U
اخرین امتیاز
surrebutter
U
اخرین پاسخ خواهان
Halloween
U
اخرین شب ماه اکتبر
deadline
U
سررسید اخرین فرصت
deadlines
U
سررسید اخرین فرصت
no wind position
U
اخرین محل هواپیما
bell lap
U
اخرین دور مسابقه
set point
U
اخرین امتیاز بازی
pis aller
U
اخرین پناه چاره
up to date
U
حاوی اخرین اطلاعات
up-to-date
U
حاوی اخرین اطلاعات
current
U
فعلی اخرین اطلاعات
last but not least
U
اخرین ولی نه کمترین
final protective fires
U
اخرین اتشهای حفافتی
currents
U
فعلی اخرین اطلاعات
ultimata
U
اخرین پیشنهاد قطعی
ultimatum
U
اخرین پیشنهاد قطعی
ultimatums
U
اخرین پیشنهاد قطعی
isaid in my last
U
در اخرین نامه خود گفتم
i am nat my last shifts
U
اخرین وسیله یا تدبیر من اینست
lifo last in first out
U
اولین صادره از اخرین وارده
filo
U
اخرین صادره از اولین وارده
faena
U
اخرین ضرباتی که گاو را می کشد
closing prices
U
اخرین قیمت معامله شده
rear point
U
اخرین قسمت عقب دار
gun lap
U
شلیک اخرین دور مسابقه دو
omega
U
اخرین حرف الفبای یونانی
hallow een
U
شب اولیاء :اخرین شب ماه اکتبر
her last was a son
U
اخرین بچهای که زایید پسربود
stretch runner
U
تلاش زیاد اسب در اخرین مرحله
thule
U
اخرین نقطه شمالی مسکون دنیا
what is the latest
U
خبر تازه چه دارید اخرین خبرچیست
home hole
U
اخرین بخش زمین یا یک دوربازی گلف
break ball
U
اخرین گوی مانده روی میزبیلیارد
match points
U
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
autumn
U
اخرین قسمت سومین دوره زندگی
autumns
U
اخرین قسمت سومین دوره زندگی
match point
U
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
telophase
U
اخرین مرحله تقسیم غیر مستقیم سلولی
previous spot
U
نقطهای که توپ در اخرین باروارد بازی شده
all the way
U
اخرین یورش برای لمس نقطه نهایی
z
U
بیست و ششمین و اخرین حرف الفبای انگلیسی
last supper
U
اخرین شام حضرت عیسی باحواریون خود
target approach point
U
اخرین نقطه بازرسی درمنطقه فرود یا بارریزی
orphaned
U
اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد
orphan
U
اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد
orphans
U
اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد
respondent
U
مطابق
frae
U
مطابق
complied
U
مطابق با
confirming
U
مطابق
complies
U
مطابق با
accordant
U
مطابق
incompliance with
U
مطابق
correspoundent
U
مطابق
in keeping
U
مطابق
in register
U
مطابق
corresponding
U
مطابق
pursuant
U
مطابق
comply
U
مطابق با
respondents
U
مطابق
according
U
مطابق
complying
U
مطابق با
according to
U
مطابق
similar
U
مطابق
correspondents
U
مطابق
after
U
مطابق
within
U
مطابق
even with
U
مطابق
similiar
U
مطابق
matched
U
مطابق
secundumn
U
مطابق
agreeably to
U
مطابق
corresponding to
U
مطابق
from
U
مطابق
corresponding to
U
مطابق با
congurous
U
مطابق
consilient
U
مطابق
complied with
U
مطابق با
correspounding
U
مطابق
correspondent
U
مطابق
maximizes
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximize
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
teliospore
U
جدارصخیم اخرین مرحله ایجاد قارچ موجد زنگ گیاهی
maximised
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximises
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximising
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizing
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximized
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
by the square
U
مطابق نمونه
correspound
U
مطابق بودن
hygienically
U
مطابق بهداشت
corresponding
U
مطابق متشابه
geometrically
U
مطابق هندسه
homologize
U
مطابق شدن
after the manner of
U
بتقلید مطابق
conform to
U
مطابق بودن با
astronomically
U
مطابق هیئت
in accordance with
U
مطابق موافق
by my watch
U
مطابق ساعت من
as usual
U
مطابق معمول
orthodox
U
مطابق مرسوم
constitutionally
U
مطابق قانون
newfashioned
U
مطابق مد روز
posher
U
مطابق مد روز
synchrinized
U
مطابق بودن
trendiest
U
مطابق آخرین مد
traditionally
U
مطابق احادیث
correspond
U
مطابق بودن
corresponded
U
مطابق بودن
poshest
U
مطابق مد روز
corresponds
U
مطابق بودن
up to date
U
مطابق روز
up-to-date
U
مطابق روز
posh
U
مطابق مد روز
testamentary
U
مطابق با وصیت
adjust
U
مطابق کردن
to correspond to
U
مطابق بودن
at my request
U
مطابق با تقاضای من
trendy
U
مطابق آخرین مد
trendier
U
مطابق آخرین مد
to
U
برحسب مطابق
relevant
U
وابسته مطابق
fashionably
U
مطابق معمول
synchronize
U
مطابق بودن
synchronises
U
مطابق بودن
pursuant to
U
مطابق برحسب
physiologically
U
مطابق فیزیولوژی
pedagogically
U
مطابق فن تعلیم
synchronised
U
مطابق بودن
synchronising
U
مطابق بودن
synchronizes
U
مطابق بودن
fetch ahead
U
فرایند واکشی یک دستورالعمل قبل از انکه اخرین دستوراجرای ان تمام شود
pedagogical teaching
U
اموزش مطابق فن تعلیم
to keep step to a band
U
مطابق موزیک پازدن
true life
U
مطابق زندگی روزمره
ideal
U
مطابق نمونه واقعی
ideals
U
مطابق نمونه واقعی
ethnologically
U
مطابق علم نژادشناسی
technically
U
مطابق اصول فنی
ethically
U
مطابق علم اخلاق
discretionally
U
مطابق میل و اختیار
meets
U
مطابق شرایط بودن
reconstructions
U
نمونه مطابق اصل
reconstruction
U
نمونه مطابق اصل
cut-and-dried
U
مطابق نقشه وبرنامه
constitutional
U
مطابق قانون اساسی
cut and dry
U
مطابق نقشه وبرنامه
cut and dried
U
مطابق نقشه وبرنامه
anno hegirae
U
مطابق تقویم هجری
meet
U
مطابق شرایط بودن
dialectically
U
مطابق قواعد منطق
keping with one's view
U
مطابق نظرکسی بودن
musically
U
مطابق اصول موسیقی
quite the thing
U
مطابق بارسم معمول
classic
U
مطابق بهترین نمونه
currencies
U
مطابق روز بودن
currency
U
مطابق روز بودن
metronomic
U
مطابق میزانه شمار
classics
U
مطابق بهترین نمونه
anatomically
U
مطابق علم تشریح
accentually
U
مطابق تکیه صدا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com