English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 159 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
visit U مسافرت معاینه
visited U مسافرت معاینه
visits U مسافرت معاینه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the incidents of a journey U رویدادهای یک مسافرت اتفاقات جزئی و گوناگون یک مسافرت
treks U کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trekking U کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trekked U کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trek U کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
tripped U مسافرت مسافرت کردن
trip U مسافرت مسافرت کردن
trips U مسافرت مسافرت کردن
examination U معاینه
observations U معاینه
inspection U معاینه
inspect U معاینه
inspected U معاینه
inspecting U معاینه
inspects U معاینه
observation U معاینه
observantion U معاینه
examinations U معاینه
to see eye to eye U معاینه دیدن
auscultate U معاینه کردن
retinoscopy U معاینه شبکیه
abdominoscopy U معاینه شکم
seach U معاینه کردن
examination U معاینه کردن
examination U رسیدگی معاینه
site inspection U معاینه محل
examination U بازرسی معاینه
inspection U بازدید معاینه
examinations U معاینه کردن
examinations U بازرسی معاینه
check up U معاینه کردن
checkup U معاینه عمومی
palpate U معاینه بساوشی
palp U معاینه بساوشی
look over U معاینه کردن
otoscopy U معاینه گوش
mental examination U معاینه روانی
examinations U رسیدگی معاینه
tests U معاینه کردن
tested U معاینه کردن
test U معاینه کردن
palpation U معاینه با دست
gastroscopy U معاینه معده
postmortem U معاینه پس از مرگ
psychiatric examination U معاینه روانپزشکی
observe U معاینه کردن
radiographic inspection U معاینه رونتگن
observed U معاینه کردن
observing U معاینه کردن
observes U معاینه کردن
technical inspection U معاینه فنی [خودرو]
rhinoscopy U معاینه بینی و حنجره
ophthalmoscopy U معاینه چشم و شبکیه
observation U معاینه وبررسی کردن
observations U معاینه وبررسی کردن
super visum corporis U گزارش معاینه جسد
introspectively U بطریق معاینه نفس
roentgenoscopy U معاینه بوسیله اشعه مجهول
laryngoscope U دستگاه مخصوص معاینه حنجره
stethoscopy U معاینه بوسیله گوشی طبی
proctoscope U الت معاینه روده راست
touring U مسافرت
locomotion U مسافرت
journey U مسافرت
journeyed U مسافرت
journeying U مسافرت
journeys U مسافرت
tours U مسافرت
travels U مسافرت
traveled U مسافرت
tour U مسافرت
toured U مسافرت
travel U مسافرت
hepatoscopy U معاینه کبد غیبگویی بادیدن جگر
roentgenoscope U دستگاه معاینه بوسیله اشعه مجهول
royal progress U مسافرت شاهانه
trip ticket U بلیط مسافرت
walkabout U مسافرت پیاده
river trip U مسافرت رودخانه ای
peregrinations U مسافرت دور
jaunts U مسافرت کوچک
peregrination U مسافرت دور
jaunt U مسافرت کوچک
passport U اجازه مسافرت
passports U اجازه مسافرت
dromomania U جنون مسافرت
hitchhike U مسافرت مفتی
walkabouts U مسافرت پیاده
Never look a gift horse in the mouth. <proverb> U دهان اسب پیشکشى را هرگز معاینه نکن .
holiday by the seaside [British] U مسافرت کنار دریا
holiday at the seaside [British] U مسافرت کنار دریا
train journey from ... over ... to ... U مسافرت با قطار از ... از راه ... به ...
all-expense tour U مسافرت بسته بندی
package holiday U مسافرت بسته بندی
package tour U مسافرت بسته بندی
trip ticket U برگه اجازه مسافرت
To travel night and day . U شب وروز مسافرت کردن
travelogues U سخنرانی درباره مسافرت
travelogue U سخنرانی درباره مسافرت
campaign U مسافرت درداخل کشور
campaigned U مسافرت درداخل کشور
campaigning U مسافرت درداخل کشور
campaigns U مسافرت درداخل کشور
sail U مسافرت با قایق بادی
sailed U مسافرت با قایق بادی
sailings U مسافرت با قایق بادی
travelogs U سخنرانی درباره مسافرت
Get ready for the journey(trip) U برای مسافرت حاضر شو
port U مامن مبدا مسافرت
camel U مسافرت کردن باشتر
camels U مسافرت کردن باشتر
traversabel U سخنرانی درباره مسافرت
trial trip U مسافرت ازمایشی یا امتحانی
churchills v to moscow U مسافرت چرچیل به مسکو
yachting U مسافرت با قایق تفریحی
tromsillumination U معاینه اندامی بوسیله انداختن روشنایی زیاد بر روی ان
riding U گردش و مسافرت لنگر گاه
roadability U راهواری قابل مسافرت در جاده
foy U سوری که بخاطر مسافرت میدهند
We have a long journey before us . U مسافرت طولانی در پیش داریم
waybill U خط سیر مسافر راهنمای مسافرت
speculum U اینه طبی یاسپکولوم وسیله معاینه از طریق سوراخهای بدن
mal de mer U سرگیجه وحالت قی در نتیجه مسافرت با کشتی
itinerate U سیار بودن مسافرت تبلیغاتی کردن
stow away U مسافرت قاچاقی کردن باکشتی وغیره
passenger mile U طول راه مسافرت به حسب میل
astronautics U مطالعهء امکان مسافرت بکرات دیگر
roadworthy U اماده مسافرت قابل سفر کردن
commutes U مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
commute U مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
commuting U مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
I have a short trip ahead. U قرار است یک مسافرت کوتاهی بروم
commuted U مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
I travel tomorrow [afternoon] . U من فردا [بعد از ظهر] به مسافرت می روم.
How long does the crossing take? U چه مدت این مسافرت دریایی طول می کشد؟
flying U بال وپر زن بسرعت گذرنده مسافرت هوایی
road test U ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
command sponsored dependent U بستگان نظامیانی که با خرج ارتش بخارج مسافرت می کنند
traveling fellowship U بورس تحصیلی شامل هزینه مسافرت وتحقیقات در خارج از محل خود
gastroscope U اسباب معاینه داخلی معده وسیله مشاهده داخل معده
ophthalmoscope U اسباب معاینه ته چشم ته چشم بین
radiographic inspection U معاینه رادیوگرافی تحقیق و بررسی رادیوگرافی
barnstorms U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorming U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorm U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
go over <idiom> U تست کردن ،معاینه کردن
examine U بازرسی کردن معاینه کردن
examined U بازرسی کردن معاینه کردن
examining U بازرسی کردن معاینه کردن
examines U بازرسی کردن معاینه کردن
to see into U تحقیق کردن معاینه کردن
travel U سفر کردن مسافرت کردن
travels U سفر کردن مسافرت کردن
traveled U سفر کردن مسافرت کردن
postmortem U پس از مرگ معاینه پس از مرگ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com