English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 71 (6786 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
observation U معاینه
observations U معاینه
examination U معاینه
examinations U معاینه
inspection U معاینه
inspect U معاینه
inspected U معاینه
inspecting U معاینه
inspects U معاینه
observantion U معاینه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
site inspection U معاینه محل
gastroscopy U معاینه معده
checkup U معاینه عمومی
check up U معاینه کردن
auscultate U معاینه کردن
palpate U معاینه بساوشی
look over U معاینه کردن
seach U معاینه کردن
retinoscopy U معاینه شبکیه
radiographic inspection U معاینه رونتگن
psychiatric examination U معاینه روانپزشکی
postmortem U معاینه پس از مرگ
palpation U معاینه با دست
to see eye to eye U معاینه دیدن
otoscopy U معاینه گوش
mental examination U معاینه روانی
palp U معاینه بساوشی
abdominoscopy U معاینه شکم
test U معاینه کردن
examination U معاینه کردن
examination U بازرسی معاینه
observed U معاینه کردن
observing U معاینه کردن
observes U معاینه کردن
observe U معاینه کردن
tests U معاینه کردن
tested U معاینه کردن
examination U رسیدگی معاینه
examinations U بازرسی معاینه
visit U مسافرت معاینه
examinations U رسیدگی معاینه
visited U مسافرت معاینه
visits U مسافرت معاینه
inspection U بازدید معاینه
examinations U معاینه کردن
observations U معاینه وبررسی کردن
super visum corporis U گزارش معاینه جسد
observation U معاینه وبررسی کردن
technical inspection U معاینه فنی [خودرو]
rhinoscopy U معاینه بینی و حنجره
ophthalmoscopy U معاینه چشم و شبکیه
introspectively U بطریق معاینه نفس
roentgenoscopy U معاینه بوسیله اشعه مجهول
laryngoscope U دستگاه مخصوص معاینه حنجره
proctoscope U الت معاینه روده راست
stethoscopy U معاینه بوسیله گوشی طبی
hepatoscopy U معاینه کبد غیبگویی بادیدن جگر
roentgenoscope U دستگاه معاینه بوسیله اشعه مجهول
Never look a gift horse in the mouth. <proverb> U دهان اسب پیشکشى را هرگز معاینه نکن .
tromsillumination U معاینه اندامی بوسیله انداختن روشنایی زیاد بر روی ان
speculum U اینه طبی یاسپکولوم وسیله معاینه از طریق سوراخهای بدن
gastroscope U اسباب معاینه داخلی معده وسیله مشاهده داخل معده
ophthalmoscope U اسباب معاینه ته چشم ته چشم بین
radiographic inspection U معاینه رادیوگرافی تحقیق و بررسی رادیوگرافی
to see into U تحقیق کردن معاینه کردن
examine U بازرسی کردن معاینه کردن
examined U بازرسی کردن معاینه کردن
examining U بازرسی کردن معاینه کردن
go over <idiom> U تست کردن ،معاینه کردن
examines U بازرسی کردن معاینه کردن
postmortem U پس از مرگ معاینه پس از مرگ
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com