Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
equestrian events
U
مسابقه کنترل اسب و پرش درمسافت صحرایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hunter's round
U
نوعی مسابقه صحرایی
greenest
U
چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
green
U
چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
bleacher
U
صندلیهای چند ردیفی صحرایی نیمکتهای اموزشی صحرایی
cascade control
U
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
skull practice
U
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligan
U
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans
U
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war
U
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
sack race
U
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
control point
U
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
opener
U
مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater
U
اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
seniors
U
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior
U
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
match play
U
مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
token
U
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task
U
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tokens
U
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
electronic
U
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tasks
U
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt
U
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor
U
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel
U
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
looped
U
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
real time
U
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
loop
U
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executives
U
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loops
U
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
control and reporting center
U
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
executive
U
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
circulation control
U
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control
U
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
rolleron
U
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible
U
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
outdoor
U
صحرایی
campestral
U
صحرایی
IRQ
U
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
oat
U
جو صحرایی یولاف
field notes
U
یادداشتهای صحرایی
voles
U
موش صحرایی
vole
U
موش صحرایی
crab apples
U
سیب صحرایی
bindweed
U
نیلوفر صحرایی
field kitchen
U
اشپزخانه صحرایی
crab apple
U
سیب صحرایی
field glass
U
دوربین صحرایی
field laboratory
U
ازمایشگاه صحرایی
caracal
U
گربه صحرایی
call box
U
تلفن صحرایی
field gun
U
توپ صحرایی
ratton
U
موش صحرایی
field maintenance
U
نگهداری صحرایی
field radio
U
بی سیم صحرایی
field stockade
U
ذخایر صحرایی
outsentry
U
پاسدار صحرایی
field archery
U
تیراندازی صحرایی
prison camps
U
زندان صحرایی
prison camp
U
زندان صحرایی
orienteering
U
مسابقهی دو صحرایی
fieldmouse
U
موش صحرایی
fieldmice
U
موش صحرایی
field hospitals
U
بیمارستان صحرایی
field hospital
U
بیمارستان صحرایی
call boxes
U
تلفن صحرایی
field wire
U
سیم صحرایی
field work
U
کار صحرایی
fieldartillery
U
توپخانه صحرایی
landrail
U
ابچلیک صحرایی
good king
U
اسفناج صحرایی
rat
U
موش صحرایی
field shop
U
تعمیرگاه صحرایی
latrine
U
توالت صحرایی
field glasses
U
عینک صحرایی
cans
U
مستراح صحرایی
canning
U
مستراح صحرایی
can
U
مستراح صحرایی
field ration
U
جیره صحرایی
scabiosa
U
مامیثای صحرایی
fiedl fortifications
U
استحکامات صحرایی
field army
U
ارتش صحرایی
out guard
U
گشتی صحرایی
field shop
U
کارگاه صحرایی
english mercury
U
اسفناج صحرایی
good henry
U
اسفناج صحرایی
artillery
U
توپخانه صحرایی
gerbil
U
موش صحرایی
pavilions
U
چادر صحرایی
mentha piperita
U
نعناع صحرایی
drumhead court martial
U
محاکمه صحرایی
pavilion
U
چادر صحرایی
field atrillery
U
توپخانه صحرایی
gerbils
U
موش صحرایی
field exercise
U
تمرین صحرایی
abutilon
U
خطمی صحرایی
gerbille
U
موش صحرایی
corn mayweed
U
بابونه صحرایی
corn parsley
U
جعفری صحرایی
field exercise
U
خدمات صحرایی
controls
U
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control
U
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling
U
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control
U
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
handicaps
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
dodders
U
کتان صحرایی لرزیدن
field manual
U
ائین نامه صحرایی
fieldpiece
U
تفنگ یا توپ صحرایی
tare
U
ویسیای صحرایی ماشک
field
U
زمینه رزمی صحرایی
fields
U
زمینه رزمی صحرایی
convertible table
U
میز صحرایی تا شونده
field round
U
یک دور تیراندازی صحرایی
dodder
U
کتان صحرایی لرزیدن
field officer
U
افسر عملیات صحرایی
fielded
U
زمینه رزمی صحرایی
field arrow
U
تیرهای تیراندازی صحرایی
hudson seal
U
خز موش صحرایی امریکا
field operating
U
فعال درصحرا رده صحرایی
field radio
U
رادیوی قابل حمل صحرایی
coyotes
U
گرگ صحرایی امریکای شمالی
land girl n
U
دختری که کارهای صحرایی میکرد
coyote
U
گرگ صحرایی امریکای شمالی
hock
U
گیاهان پنیرک شاهدانه صحرایی
field commands
U
یکانهای صحرایی فرماندهیهای رزمی
lemmings
U
موش صحرایی قطب شمال
lemming
U
موش صحرایی قطب شمال
stable
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
field events
U
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
field event
U
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
peafowl
U
قوقاول بزرگ صحرایی جنوب اسیا
fieldwork
U
کارهای صحرایی :زمین پیمایی ومانندان
ess
U
دو پیچ در سمت مخالف درمسیر صحرایی
out door
U
صحرایی در هوای ازاد انجام شده
ctrl
U
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt
U
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet
U
صفحه کنترل چارت کنترل
control statement
U
حکم کنترل دستور کنترل
field expedient
U
روشهای اضطراری اخراجات در صحرا تدابیر صحرایی
steeplechase
U
اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
steeplechases
U
اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
block plot
U
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
cross country
U
خارج از جاده وشارع اصلی در فضاهای بازدهات صحرایی
control stick
U
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
dragstrip
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
controlled fragmentation
U
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler
U
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
quadrangular meet
U
مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
subroutine
U
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie
U
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
control officer
U
افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
remote control
U
کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
climb mode
U
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
simple network management protocol
U
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
slaloms
U
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slalom
U
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
ice racing
U
مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
basic
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
go around mode
U
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
quality control tests
U
ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
flight control
U
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
out post
U
پاسدار پست نگهبانی پاسداری دادن پاسدار صحرایی
airlift control element
U
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
central pastry kitchen
U
اشپزخانه ثابت پادگانی اشپزخانه غیر صحرایی
pioneer heliport
U
فرودگاه هلی کوپتر صحرایی فرودگاه موقت
custody
U
مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
tactical air control center
U
مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
traffic post
U
پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
controlled net
U
شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
fire control
U
کنترل کردن اتش کنترل اتش
hare
U
خرگوش صحرایی گوشت خرگوش
hares
U
خرگوش صحرایی گوشت خرگوش
camp chair
U
صندلی سفری صندلی صحرایی
race
U
مسابقه
setters
U
یک مسابقه
setter
U
یک مسابقه
ball game
U
مسابقه
contests
U
مسابقه ها
agonism
U
مسابقه
kyorougei
U
مسابقه
game
U
مسابقه
races
U
مسابقه
chace
U
مسابقه
chasing
U
مسابقه
matches
U
مسابقه
match
U
مسابقه
raced
U
مسابقه
ball games
U
مسابقه
chases
U
مسابقه
event
U
مسابقه
events
U
مسابقه
tournament
U
مسابقه
contesting
U
مسابقه
competitions
U
مسابقه
contests
U
مسابقه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com