English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 215 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
central control panel U مرکز کنترل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
switching U مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
air control and reporting center (c.r.c. U مرکز کنترل و گزارش هوایی
area control center U مرکز کنترل منطقهای
battery control central U مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
control and reporting center U تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
control center U مرکز کنترل عملیات
drop zone control center U مرکز کنترل منطقه بارریزی یا فرود
filter center U مرکز کنترل و نتیجه گیری ازاخبار پدافند هوایی
tactical air command center U مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی تاکتیکی
tactical air control center U مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
TCP/IP U پروتکل ارسال داده در شبکه ها وسیستمهای ارتباطی . اغلب در شبکههای مبتنی برUnix استفاده میشود این پروتکل برای تمام ارتباط تحت کنترل مرکز استفاده میشود
weather central U مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
whole blood center U مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
Other Matches
cascade control U چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
medical assemblage U مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
centrifugal U با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
provision center U مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
center mark U علامت مرکز نشانه مرکز
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
electronic U مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
task U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tokens U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
token U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tasks U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt U زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor U پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel U صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
looped U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executive U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executives U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loop U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
real time U سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
radio control U کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control U کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
rolleron U کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible U کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ U سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
controls U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control U کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controlling U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
ctrl U کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt U یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet U صفحه کنترل چارت کنترل
control statement U حکم کنترل دستور کنترل
block plot U صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick U سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
controlled fragmentation U مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
subroutine U تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
control officer U افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
remote control U کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
climb mode U روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
simple network management protocol U سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
go around mode U روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
flight control U دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
quality control tests U ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody U مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
hearts U مرکز
isocentre U هم مرکز
centered U مرکز
centre forward U مرکز
center line U خط مرکز
station U مرکز
center U مرکز
middle U مرکز
middles U مرکز
intermediate exchange U مرکز
concentric U هم مرکز
centred U مرکز
omphalos U مرکز
acentric U بی مرکز
stations U مرکز
centre U مرکز
meddles U مرکز
heart U مرکز
centers U مرکز
stationed U مرکز
meddled U مرکز
meddle U مرکز
traffic post U پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
controlled net U شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
fluid centre U مرکز سیال
height of centers U ارتفاع مرکز
head quarters U مرکز فرماندهی
information center U مرکز اطلاعات
health centre U مرکز سلامتی
cf U بازیکن مرکز
toll exchange U مرکز تلفن
eccentric U خارج از مرکز
induction station U مرکز پذیرش
wheel center U مرکز چرخ
telephore e. U مرکز تلفن
eccentricity U دوری از مرکز
eccentricities U دوری از مرکز
urban centre of a community U مرکز شهرک
eccentrics U هم مرکز نبودن
eccentrics U خارج از مرکز
eccentrics U گریزنده از مرکز
theocentric U خدا مرکز
point U محل مرکز
eccentricity U خروج از مرکز
point U مرکز راس حد
cf U مرکز زمین
eccentric U هم مرکز نبودن
eccentricities U خروج از مرکز
telephone exchange U مرکز تلفن
shopping center U مرکز فروش
signal center U مرکز مخابرات
signal center U مرکز پیام
primary center U مرکز اولیه
sleep center U مرکز خواب
primary center U مرکز عمده
sodom U مرکز فساد
speech center U مرکز گویایی
pivot point U مرکز چرخش
outskirt U دور از مرکز
operation center U مرکز عملیات
centralists U مرکز گرای
centralist U مرکز گرای
profit centre U مرکز سود
respiratory center U مرکز تنفسی
rhinencephalon U مرکز شامه
telephone exchanges U مرکز تلفن
school center U مرکز اموزش
training center U مرکز اموزش
police stations U مرکز پلیس
police station U مرکز پلیس
reserve center U مرکز احتیاط
sensorium U مرکز احساس
regional center U مرکز منطقهای
radio centeral U مرکز بی سیم
provision center U مرکز توشه
off center U خارج از مرکز
nerve center U مرکز عصبی
mart U مرکز بازرگانی
manual exchange U مرکز دستی
main office U مرکز اصلی
main exchange U مرکز اصلی
local center U مرکز محلی
kuk kiwo U مرکز تکواندو
nerve centre U مرکز فرمان
nerve centres U مرکز فرمان
inversion center U مرکز وارونگی
intermediate office U مرکز میانی
hive U مرکز تجمع
factory U مرکز تولید
factories U مرکز تولید
surrending the centre U تفویض مرکز
centres of gravity U مرکز ثقل
bulls U مرکز هدف
bull U مرکز هدف
mid channel U مرکز کانال
centrifuges U مرکز گریز
centrifuges U گریختن از مرکز
centrifuge U مرکز گریز
centrifuge U گریختن از مرکز
message center U مرکز پیام
centre of gravity U مرکز ثقل
outlying U دور از مرکز
centre of mass U مرکز ثقل
subcentral U نزدیک مرکز
subscriber's station U مرکز مشترک
eccentric U گریزنده از مرکز
body centered cubic U مکعب مرکز پر
symmerty center U مرکز تقارن
center punch U مرکز سوراخ
center punch U مرکز منگنه
center sleeve U مرکز مجوف
center web U مرکز چرخ
central city U مرکز شهر
central tendency U تمایل به مرکز
centre of activities U مرکز عملیات
centre of crest circle U مرکز خمیدگی
centre of pressure U مرکز فشار
centrifugal U گریزنده از مرکز
centrifugal U فرار از مرکز
centrifugal U مرکز گریز
centrifugal U گریز از مرکز
center of symmerty U مرکز تقارن
center of resistance U مرکز مقاومت
center of pressure U مرکز فشار
brain center U مرکز مغزی
burst center U مرکز ترکش
burst center U مرکز گلوله
caoxial cable U سیم هم مرکز
center drill U مته مرکز
center gage U مرکز سنج
center mark U مرکز سوراخ
center of dispersion U مرکز پراکندگی
center of distribution U مرکز پخش
center of gravity U مرکز ثقل
center of lift U مرکز برا
center of mass U مرکز هدف
center of mass U مرکز جرم
centripetal U مایل به مرکز
centripetal U مرکز گرا
centroid U مرکز جرم
focussed U قطب مرکز
communication center U مرکز مخابرات
focused U قطب مرکز
computer center U مرکز کامپیوتر
focus U قطب مرکز
pandemonium U مرکز دوزخ
computing center U مرکز محاسبات
carpooling center [American E] U مرکز همسفری
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com