Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
multipass sort
U
مرتب سازی چند عبوری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sorts
U
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sort
U
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorted
U
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sort
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
U
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sort
U
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sorts
U
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
exchanged
U
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchange
U
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanges
U
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanging
U
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
sort
U
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorted
U
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorts
U
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
ordering
U
مرتب سازی
ascending sort
U
مرتب سازی صعودی
internal sort
U
مرتب سازی داخلی
sort field
U
میدان مرتب سازی
sort field
U
فیلد مرتب سازی
descending sort
U
مرتب سازی نزولی
major sort
U
مرتب سازی اصلی
external sort
U
مرتب سازی خارجی
minor sort
U
مرتب سازی جزیی جورسازی فرعی
filing system
U
نرم افزار مرتب سازی فایل
externals
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
tabulating
U
پانچ کارت پردازش شده مثل عمل مرتب سازی
arrays
U
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
array
U
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
sortkey
U
فیلدی در فایل ذخیره شده برای مرتب سازی فایل
sort field
U
فیلدی در فایل ذخیره شده برای مرتب سازی فایل
shell sort
U
الگوریتم ذخیره داده که داده ها در هر عمل مرتب سازی بیشتر از یک جابجایی می توانند داشته باشند
refreshes
U
بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
refresh
U
بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
refreshed
U
بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
tag sort
U
مرتب سازی برچسب جورسازی برچسب
transit
U
عبوری
refreshes
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
lane loading
U
سربار خط عبوری
insulated bushing
U
مقره عبوری
transmitted light
U
نور عبوری
goods in transit
U
کالاهای عبوری
passing parameter
U
پارامتر عبوری
tunneling
U
مسیر عبوری سرپوشیده
tunnel
U
مسیر عبوری سرپوشیده
tunneled
U
مسیر عبوری سرپوشیده
tunnelled
U
مسیر عبوری سرپوشیده
tunnels
U
مسیر عبوری سرپوشیده
merge sorting algorithm
U
الگوریتمی که در ان محتویات دو ارایه مرتب برای ایجادارایه مرتب سوم ترکیب می شوند
transit station
U
ایستگاه عبوری راه اهن
light transition loss
U
تلف عبوری بار جزئی
sophistication
U
نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
list
U
1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی
filing
U
1-مرتب کردن متن ها. 2-متن هایی که باید مرتب شوند
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
bubble sort
U
روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
format
U
روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
formats
U
روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger
U
الت کنگره سازی یادندانه سازی
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
subjugation
U
مقهور سازی مطیع سازی
frustrations
U
خنثی سازی محروم سازی
frustration
U
خنثی سازی محروم سازی
irritancy
U
پوچ سازی باطل سازی
imagery
U
مجسمه سازی شبیه سازی
ouster
U
بی بهره سازی محروم سازی
formularization
U
کوتاه سازی ضابطه سازی
erasable
U
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
U
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
hitting
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
U
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
he was neat
U
مرتب
business like
U
مرتب
tidies
U
مرتب
systematic
U
مرتب
index
U
مرتب کر دن
indexes
U
مرتب کر دن
orderly
U
مرتب
prissy
U
مرتب
indexed
U
مرتب کر دن
tidiest
U
مرتب
tidy
<adj.>
U
مرتب
well groomed
U
مرتب
tidied
U
مرتب
well-groomed
U
مرتب
ordered
U
مرتب
tidying
U
مرتب
tidier
U
مرتب
neat
<adj.>
U
مرتب
uncluttered
<adj.>
U
مرتب
businesslike
U
مرتب
serials
U
مرتب
well-ordered
<adj.>
U
مرتب
presentable
<adj.>
U
مرتب
straight
<adj.>
U
مرتب
irregular
U
نا مرتب
regular
<adj.>
U
مرتب
orderlies
U
مرتب
decent
<adj.>
U
مرتب
regulars
U
مرتب
proper
<adj.>
U
مرتب
steady
<adj.>
U
مرتب
in good order
<adj.>
U
مرتب
methodic
U
مرتب
trims
U
مرتب
shipshape
U
مرتب
serial
U
مرتب
trimmest
U
مرتب
neater
U
مرتب
fair
<adj.>
U
مرتب
trim
<adj.>
U
مرتب
kilter
U
مرتب
neatest
U
مرتب
Indeo
U
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump
U
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
straighten up
<idiom>
U
مرتب کردن
draw up
U
مرتب کردن
well conditioned
U
مرتب و منظم
well ordered
U
مرتب و منظم
j'adoube
U
مرتب می کنم
unrehearsed
U
ازقبلآماده - مرتب
straightest
U
راحت مرتب
Shipshape . In apple pie order.
U
مرتب ومنظم
straighter
U
راحت مرتب
Orderly . In good order . Tidy . Ship - shape .
U
مرتب ومنظم
clear up
U
مرتب کردن
straight
U
راحت مرتب
ordered pair
U
جفت مرتب
lineup
U
مرتب کردن
marshals
U
مرتب کردن
order
U
مرتب کردن
fix up
U
مرتب کردن
set in order
U
مرتب کردن
to cleanvp
U
مرتب کردن
to put to rights
U
مرتب کردن
cleans
U
مرتب کردن
cleanest
U
مرتب کردن
cleaned
U
مرتب کردن
periodic
U
که مرتب رخ میدهد
queerly
U
بطور مرتب
to map out
U
مرتب کردن
marshal
U
مرتب کردن
marshalled
U
مرتب کردن
riptide
U
جریان اب نا مرتب
marshaling
U
مرتب کردن
clean
U
مرتب کردن
marshaled
U
مرتب کردن
put straight
U
مرتب کردن
partially ordered
U
پاره مرتب
graduating
U
مرتب کردن
duly
<adv.>
U
بطور مرتب
tidies
U
مرتب کردن
collates
U
مرتب کردن
tidiest
U
مرتب کردن
collating
U
مرتب کردن
tidy
U
مرتب کردن
collated
U
مرتب کردن
intrinsic
U
مرتب شایسته
trims
U
مرتب پاکیزه
tidier
U
مرتب کردن
neatly
<adv.>
U
بطور مرتب
sorting
U
مرتب نمودن
orderly
<adv.>
U
بصورت مرتب
tidily
<adv.>
U
بصورت مرتب
neatly
<adv.>
U
بصورت مرتب
tidily
<adv.>
U
بطور مرتب
orderly
<adv.>
U
بطور مرتب
duly
<adv.>
U
بصورت مرتب
tidied
U
مرتب کردن
collate
U
مرتب کردن
tidying
U
مرتب کردن
trimmest
U
مرتب پاکیزه
regularised
U
مرتب کردن
regularises
U
مرتب کردن
regularising
U
مرتب کردن
regularize
U
مرتب کردن
regularized
U
مرتب کردن
periodical
U
که مرتب رخ میدهد
concerts
U
مرتب کردن
graduate
U
مرتب کردن
regularizing
U
مرتب کردن
graduates
U
مرتب کردن
trim
U
مرتب پاکیزه
arranging
U
مرتب کردن
arranged
U
مرتب کردن
arrange
U
مرتب کردن
regularizes
U
مرتب کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com