English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 189 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
helical scanning U مراقبت مارپیچی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
spiral scanning U مراقبت و تجسس منطقه به طور مارپیچی
Other Matches
barred spiral galaxy U کهکشان مارپیچی مسدود کهکشان مارپیچی میله دار
circular scanning U مراقبت دایرهای منطقه تجسس و مراقبت دایرهای
spiralling U مارپیچی
spiraled U مارپیچی
spirals U مارپیچی
spiraling U مارپیچی
pinwheel U مارپیچی
spiral U مارپیچی
helical U مارپیچی
sinuous U مارپیچی
anfractuous U مارپیچی
chochleate U مارپیچی
toroid U مارپیچی
spiralled U مارپیچی
gyroidal U مارپیچی
annular U مارپیچی
spindle stairs U پلکان مارپیچی
spiral arms U بازوهای مارپیچی
spiral drill U مته مارپیچی
spiral galaxy U کهکشان مارپیچی
spiral agitator U همزن مارپیچی
snaking columns U ستونهای مارپیچی
labyrinths U پلکان مارپیچی
labyrinth U پلکان مارپیچی
helical spring U فنر مارپیچی
helical structure U ساختار مارپیچی
helicon U شیپوربرنجی مارپیچی
zigzagged U حرکت مارپیچی
zigzag U حرکت مارپیچی
snake dance U رقص مارپیچی
vortiginous U پیچاپیچ مارپیچی
zigzagging U حرکت مارپیچی
barley-sugar U ستون مارپیچی
snaked U مارپیچی بودن
zigzags U حرکت مارپیچی
drill U مته مارپیچی
drilled U مته مارپیچی
drills U مته مارپیچی
spiral beater همزن مارپیچی
snake U مارپیچی بودن
worm gear U دنده مارپیچی
snakes U مارپیچی بودن
helical U حلزونی شکل مارپیچی
rivulose U دارای خطوط مارپیچی
helicoidal motion U حرکت پیچی یا مارپیچی
winding U مارپیچی رود پیچ
wreath U نرده پلکان مارپیچی
toroid U سطح ایجادشده از خط مارپیچی
weaving U حرکت مارپیچی ناو
coil spring U فنر مارپیچی شکل
wreaths U نرده پلکان مارپیچی
spindle stairs U راه پله مارپیچی
acyclic U غیر قابل چرخش مارپیچی
double helical gear U چرخ دندانه مارپیچی دوبل
helical scanning U بازرسی وتجسس مارپیچی با رادار
snake U دارای حرکت مارپیچی بودن
whorl U مارپیچی حلقه یا پیچ خوردن
whorls U مارپیچی حلقه یا پیچ خوردن
snaked U دارای حرکت مارپیچی بودن
snakes U دارای حرکت مارپیچی بودن
hyperbolic navigation U ناوبری مارپیچی با استفاده ازبی سیم
the smoke culs U درد بصورت مارپیچی بالا می رود
automatic hobbing machine U ماشین فرز چرخ دنده مارپیچی خودکار
hobs U فرز چرخ دنده مارپیچی سمبه پرسکاری
hob U فرز چرخ دنده مارپیچی سمبه پرسکاری
newels U تیری که محور اصلی پلکان مارپیچی را تشکیل میدهد
newel U تیری که محور اصلی پلکان مارپیچی را تشکیل میدهد
watchfulness U مراقبت
espial U مراقبت
tendance U مراقبت
ovservation U مراقبت
counter surveillance U ضد مراقبت
vigilance U مراقبت
eyesight U مراقبت
surveillance U مراقبت
cares U مراقبت
watchful U مراقبت
unattended U بی مراقبت
cared U مراقبت
care U مراقبت
watch tower U برج مراقبت
control towers U برج مراقبت
listening watch U مراقبت به گوش
watched U مراقبت کردن
day care U مراقبت در روز
watching U مراقبت کردن
watches U مراقبت کردن
to llok U مراقبت کردن
insures U مراقبت کردن در
to see to it U مراقبت کردن
to see after U مراقبت کردن
see to it U مراقبت کردن
ensuring U مراقبت کردن در
ensures U مراقبت کردن در
ensured U مراقبت کردن در
ensure U مراقبت کردن در
sea surveillance U مراقبت دریایی
residential care U مراقبت پناهگاهی
watch U مراقبت کردن
insuring U مراقبت کردن در
watchtower U برج مراقبت
watchtowers U برج مراقبت
combat surveillance U مراقبت رزمی
area monitoring U مراقبت منطقهای
animadversion U مراقبت مشاهده
Medicare U مراقبت پزشکی
care of supplies U مراقبت اماد
acoustical surveillance U مراقبت صوتی
ground surveillance U مراقبت زمینی
air search U مراقبت هوایی
air surveillance U مراقبت هوایی
due care U مراقبت کافی
surveillant U مراقبت کننده دیدبان
maintained U به خوبی مراقبت شده
maintains U به خوبی مراقبت شده
care U محافظت کردن مراقبت
cared U محافظت کردن مراقبت
maintain U به خوبی مراقبت شده
to ensure something U مراقبت کردن در [چیزی]
surveillance U دیدبانی و مراقبت از منطقه
under one's wing <idiom> U تحت مراقبت کسی
stake-outs U محل تحت مراقبت
stake-out U محل تحت مراقبت
cares U محافظت کردن مراقبت
unattended operation U هملکرد مراقبت نشده
lookout U مراقبت عمل پاییدن
lookouts U مراقبت عمل پاییدن
harbor control tower U برج مراقبت بندر
searched U مراقبت کردن از زمین
double up U مراقبت از مهاجم با دو مدافع
searches U مراقبت کردن از زمین
overwatch U مراقبت از حرکت بااتش
searchingly U مراقبت کردن از زمین
attendance U ملازمت مراقبت رسیدگی
attendances U ملازمت مراقبت رسیدگی
radar beacon U برج مراقبت رادار
radar scan U مراقبت بوسیله رادار
vigilance U مراقبت به گوش بودن
search U مراقبت کردن از زمین
air beacon U برج مراقبت پایگاه
sector of search U منطقه مراقبت رادار
airborne beacon U برج مراقبت هوابرد
area monitoring U مراقبت کردن از منطقه
care and handling U مراقبت و دستکاری وسایل
castle style U [نوعی معماری قرن هجدهم میلادی با کنگره و مزغل و پله های مارپیچی]
aspects U رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
up to someone to do something <idiom> U مسئولیت مراقبت از چیزی را داشتن
slap together <idiom> U به عجله وبی مراقبت واداشتن
pickets U نرده کشیدن مراقبت کردن
picketed U نرده کشیدن مراقبت کردن
unattended ground sensor U رادار مراقبت زمینی خودکار
security monitoring U نظارت یا مراقبت تامینی یاحفافتی
picket U نرده کشیدن مراقبت کردن
aspect U رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
maintain watch U مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
turn over <idiom> U به کسی برای مراقبت با استفاده سپردن
snow under <idiom> U قبول چیزی که نمیتوان از آن مراقبت کرد
see that he does it U مراقبت کنید که ان کار راانجام دهد
instrument landing U فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
There's a question mark [hanging] over the day-care clinic's future. [A big question mark hangs over the day-care clinic's future.] U آینده درمانگاه مراقبت روزانه [کاملا] نامشخص است.
overwatch U مراقبت کردن پوشاندن حرکت یکانهای دیگربا اتش
chaperon U زن شوهر دار یا کاملی که ازدختر جوانی مراقبت میکند
zmarker beacon U برج مراقبت نشان دهنده محل فرودگاه به هواپیماها
nautilus U حلزونهای گرمسیری مارپیچی جنوب اقیانوس ساکن و اقیانوس هند
snake mode U روش تعقیب مارپیچی درپدافند هوایی روش پروازمارپیچی هواپیما
fan marker U نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
primage U اضافه کرایهای که به خاطر مراقبت در بارگیری و تخلیه به ناخدای کشتی داده میشود
Creches U [جایی که از بچه ها مراقبت میشود هنگامی که پدر و مادر بیرون یا سر کار رفته اند]
twist drill U پارچه راه راه مارپیچی
mine watching U عملیات تجسس و پیدا کردن مین یا مراقبت از مین گذاری دشمن
cone of silence U مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
radar scan U تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
vigil U گشت زدن در شب گشت و هشیاری و مراقبت شبانه
vigils U گشت زدن در شب گشت و هشیاری و مراقبت شبانه
watches U مراقبت کردن موافبت کردن
watch U مراقبت کردن موافبت کردن
watched U مراقبت کردن موافبت کردن
watching U مراقبت کردن موافبت کردن
beacon U برج دریایی برج مراقبت برج کنترل هواپیماها
beacons U برج دریایی برج مراقبت برج کنترل هواپیماها
espionage U جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
air pollution monitoring U مراقبت دائمی الودگی هوا فرابینی الودگی هوا
crash position indicator U برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
which transponder U علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
laser linescan U دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
beacon flight U پرواز با کمک برج مراقبت پرواز با استفاده از کمک برج
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com