Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sea surveillance
U
مراقبت دریایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
beacon
U
برج دریایی برج مراقبت برج کنترل هواپیماها
beacons
U
برج دریایی برج مراقبت برج کنترل هواپیماها
crash position indicator
U
برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
Other Matches
seabee
U
گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
circular scanning
U
مراقبت دایرهای منطقه تجسس و مراقبت دایرهای
midshipman
U
افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic
U
درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
petty officer
U
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
petty officers
U
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
oceanography
U
تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
running lights
U
فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
kite
U
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
pilot chart
U
نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
kites
U
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
chine
U
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
sea cucumber
U
حلزون دریایی از جنس راب دریایی
stadimeter
U
مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea mark
U
راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
sea power
U
قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner
U
ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
marines
U
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
terns
U
پرستوک دریایی چلچله دریایی
tern
U
پرستوک دریایی چلچله دریایی
naval activity
U
تاسیسات دریایی قسمت دریایی
marine
U
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
task unit
U
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director
U
وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
summary areas
U
مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
light lists
U
کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
knot
U
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
U
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
maritime
U
ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
rear commodore
U
سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
bureau of naval personnel
U
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
naval aviation
U
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
surveillance
U
مراقبت
eyesight
U
مراقبت
cared
U
مراقبت
watchful
U
مراقبت
unattended
U
بی مراقبت
vigilance
U
مراقبت
cares
U
مراقبت
counter surveillance
U
ضد مراقبت
espial
U
مراقبت
tendance
U
مراقبت
ovservation
U
مراقبت
watchfulness
U
مراقبت
care
U
مراقبت
see to it
U
مراقبت کردن
area monitoring
U
مراقبت منطقهای
ground surveillance
U
مراقبت زمینی
care of supplies
U
مراقبت اماد
air search
U
مراقبت هوایی
residential care
U
مراقبت پناهگاهی
combat surveillance
U
مراقبت رزمی
helical scanning
U
مراقبت مارپیچی
listening watch
U
مراقبت به گوش
animadversion
U
مراقبت مشاهده
ensure
U
مراقبت کردن در
air surveillance
U
مراقبت هوایی
to see after
U
مراقبت کردن
day care
U
مراقبت در روز
control towers
U
برج مراقبت
watch tower
U
برج مراقبت
watchtowers
U
برج مراقبت
watchtower
U
برج مراقبت
watched
U
مراقبت کردن
watch
U
مراقبت کردن
due care
U
مراقبت کافی
watches
U
مراقبت کردن
to llok
U
مراقبت کردن
watching
U
مراقبت کردن
insuring
U
مراقبت کردن در
Medicare
U
مراقبت پزشکی
to see to it
U
مراقبت کردن
ensured
U
مراقبت کردن در
acoustical surveillance
U
مراقبت صوتی
ensures
U
مراقبت کردن در
ensuring
U
مراقبت کردن در
insures
U
مراقبت کردن در
light period
U
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
searchingly
U
مراقبت کردن از زمین
searches
U
مراقبت کردن از زمین
surveillant
U
مراقبت کننده دیدبان
search
U
مراقبت کردن از زمین
double up
U
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
care and handling
U
مراقبت و دستکاری وسایل
searched
U
مراقبت کردن از زمین
lookout
U
مراقبت عمل پاییدن
maintained
U
به خوبی مراقبت شده
maintain
U
به خوبی مراقبت شده
stake-out
U
محل تحت مراقبت
harbor control tower
U
برج مراقبت بندر
lookouts
U
مراقبت عمل پاییدن
vigilance
U
مراقبت به گوش بودن
attendances
U
ملازمت مراقبت رسیدگی
under one's wing
<idiom>
U
تحت مراقبت کسی
attendance
U
ملازمت مراقبت رسیدگی
unattended operation
U
هملکرد مراقبت نشده
maintains
U
به خوبی مراقبت شده
care
U
محافظت کردن مراقبت
cared
U
محافظت کردن مراقبت
cares
U
محافظت کردن مراقبت
surveillance
U
دیدبانی و مراقبت از منطقه
stake-outs
U
محل تحت مراقبت
area monitoring
U
مراقبت کردن از منطقه
radar scan
U
مراقبت بوسیله رادار
airborne beacon
U
برج مراقبت هوابرد
air beacon
U
برج مراقبت پایگاه
radar beacon
U
برج مراقبت رادار
to ensure something
U
مراقبت کردن در
[چیزی]
overwatch
U
مراقبت از حرکت بااتش
sector of search
U
منطقه مراقبت رادار
up to someone to do something
<idiom>
U
مسئولیت مراقبت از چیزی را داشتن
slap together
<idiom>
U
به عجله وبی مراقبت واداشتن
unattended ground sensor
U
رادار مراقبت زمینی خودکار
security monitoring
U
نظارت یا مراقبت تامینی یاحفافتی
aspects
U
رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
aspect
U
رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
picket
U
نرده کشیدن مراقبت کردن
picketed
U
نرده کشیدن مراقبت کردن
pickets
U
نرده کشیدن مراقبت کردن
Marine Corps
U
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
naval gunfire
U
تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
convoy commodore
U
فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
snow under
<idiom>
U
قبول چیزی که نمیتوان از آن مراقبت کرد
see that he does it
U
مراقبت کنید که ان کار راانجام دهد
maintain watch
U
مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
turn over
<idiom>
U
به کسی برای مراقبت با استفاده سپردن
spiral scanning
U
مراقبت و تجسس منطقه به طور مارپیچی
crash locator beacon
U
برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
convoy schedule
U
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
convoy routing
U
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
zmarker beacon
U
برج مراقبت نشان دهنده محل فرودگاه به هواپیماها
chaperon
U
زن شوهر دار یا کاملی که ازدختر جوانی مراقبت میکند
There's a question mark
[hanging]
over the day-care clinic's future.
[A big question mark hangs over the day-care clinic's future.]
U
آینده درمانگاه مراقبت روزانه
[کاملا]
نامشخص است.
instrument landing
U
فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
overwatch
U
مراقبت کردن پوشاندن حرکت یکانهای دیگربا اتش
primage
U
اضافه کرایهای که به خاطر مراقبت در بارگیری و تخلیه به ناخدای کشتی داده میشود
fan marker
U
نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
light ship
U
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
convoy route
U
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
commandant of marine corps
U
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
Creches
U
[جایی که از بچه ها مراقبت میشود هنگامی که پدر و مادر بیرون یا سر کار رفته اند]
sofar
U
سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
lobsters
U
خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobster
U
خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
mine watching
U
عملیات تجسس و پیدا کردن مین یا مراقبت از مین گذاری دشمن
cone of silence
U
مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
radar scan
U
تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
vigil
U
گشت زدن در شب گشت و هشیاری و مراقبت شبانه
vigils
U
گشت زدن در شب گشت و هشیاری و مراقبت شبانه
spotting board
U
طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
watches
U
مراقبت کردن موافبت کردن
watch
U
مراقبت کردن موافبت کردن
watched
U
مراقبت کردن موافبت کردن
watching
U
مراقبت کردن موافبت کردن
pelagian
U
دریایی
seas
U
دریایی
benthic
U
ته دریایی
nautical
U
دریایی
maritime
U
دریایی
thalaesic
U
دریایی
marine
U
دریایی
sea
U
دریایی
saltiest
U
دریایی
marines
U
دریایی
thalassic
U
دریایی
sea pier
U
سد دریایی
sharks
U
سگ دریایی
shark
U
سگ دریایی
sea born
U
دریایی
salty
U
دریایی
naval
U
دریایی
saltier
U
دریایی
dogfish
U
سگ دریایی
sea stores
U
فروشگاه دریایی
admiralty law
U
قوانین دریایی
actinia
U
کیسه تن دریایی
acaleph
U
گزنه دریایی
sea weed
U
علف دریایی
sea weed
U
جلبک دریایی
seawall
U
دیوار یا سد دریایی
continental shelf
U
کفه دریایی
algoid
U
مانندعلف دریایی
algerine
U
دزد دریایی
alga
U
خزهء دریایی
commercial marine
U
ناوگان دریایی
seaway
U
مسیر دریایی
seaway
U
راه دریایی
sills
U
برامدگی دریایی
chopline
U
خط حد یکانهای دریایی
creeping attack
U
تک غافلگیرانه دریایی
d.j.'s locker
U
گودی دریایی
marines
U
تکاور دریایی
seebreeze
U
نسیم دریایی
asteroidea
U
ستارههای دریایی
seapower
U
قدرت دریایی
seamount
U
کوه دریایی
daphne
U
حوری دریایی
data mile
U
میل دریایی
marines
U
تفنگدار دریایی
seaman guard
U
گارد دریایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com