English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
managerial U مدیر اداره کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
registrar U کارمند اداره ثبت مدیر دروس
registrars U کارمند اداره ثبت مدیر دروس
letters of administration U حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
director U اداره کننده
gerent U اداره کننده
administrant U اداره کننده
directors U اداره کننده
runners U اداره کننده شغلی
runner U اداره کننده شغلی
homemaker U اداره کننده خانه
issuing authority [body] U مرجع [اداره] صادر کننده
sponsors U سرپرستی کردن اداره کننده تمرین کفیل خرج
sponsoring U سرپرستی کردن اداره کننده تمرین کفیل خرج
sponsor U سرپرستی کردن اداره کننده تمرین کفیل خرج
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
yamen U اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
medical regulator U تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی
scotland yard U اداره مرکزی جدیدی برای شهربانی لندن در کناررود تایمز بنا شده است اداره جنایی که نام اختصاری ان cid میباشد نیز جزء این سازمان است
headquarters U اداره کل اداره مرکزی
personnel U کارمندان مجموعه کارمندان یک اداره اداره کارگزینی
moderators U مدیر
stewards U مدیر
director general U مدیر کل
moderator U مدیر
headmasters U مدیر
administrator U مدیر
gerent U مدیر
directors U مدیر
director U مدیر
headmaster U مدیر
steward U مدیر
administers U :مدیر
superintendents U مدیر
administering U :مدیر
conductor U مدیر
conductors U مدیر
administered U :مدیر
administrators U مدیر
administer U :مدیر
warden U مدیر
General manager . Director general . U مدیر کل
executive U مدیر
directors general U مدیر کل
executives U مدیر
superintendent U مدیر
director generals U مدیر کل
managers U مدیر
manager U مدیر
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
sale manager U مدیر فروش
impresario U مدیر اپرا
manager U مدیر تیم
administrators U مدیر تصفیه
salaried director U مدیر موفف
record manager U مدیر رکورد
impresarios U مدیر اپرا
managers U مدیر تیم
project manager U مدیر پروژه
liquidators U مدیر تصفیه
liquidator U مدیر تصفیه
principal of a school U مدیر اموزشگاه
official liquidator U مدیر تصفیه
personal representative U مدیر ترکه
padrone U مدیر ارباب
official receiver U مدیر تصفیه
principal U رئیس مدیر
personnel manager U مدیر استخدام
principals U رئیس مدیر
micro manager U مدیر ریزکامپیوترها
project manager U مدیر پروژه ها
executive U مدیر اجرائی
executive U مدیر عامل
executives U مدیر اجرائی
executives U مدیر عامل
project manager U مدیر طرحها
program manager U مدیر برنامه ها
operation manager U مدیر عملیات
adminstrator of state U مدیر ترکه
extrepreneur U مدیر متهور
stores manager U مدیر انبارها
extrepreneur U مدیر باتهور
file manager U مدیر فایل
trustee U مدیر تصفیه
trustees U مدیر تصفیه
stage director U مدیر نمایش
general manager U مدیر باشگاه
drop master U مدیر پرش
chief engineer U مدیر ماشین
commissioners U مدیر مسابقات
commissioner U مدیر مسابقات
works superintendent U مدیر کارخانه
stage manager U مدیر نمایش
stage managers U مدیر نمایش
receivers U مدیر تصفیه
helmsman U رل دار مدیر
helmsmen U رل دار مدیر
receiver U مدیر تصفیه
master U مدیر مرشد
mastered U مدیر مرشد
head master U مدیر مدرسه
library manager U مدیر کتابخانه
managing directors U مدیر عامل
sales manager U مدیر فروش
managing director U مدیر عامل
administrator U مدیر تصفیه
item manager U مدیر اقلام
site engineering U مدیر ساختمان
head master U مدیر اموزشگاه
masters U مدیر مرشد
intendant U مدیر مامورمالی
computer center manager U مدیر مرکز کامپیوتر
computer operations manager U مدیر عملیات کامپیوتر
computer center director U مدیر مرکز کامپیوتر
huntsmen U مدیر تازیهای شکاری
chief financial officer [CFO] U مدیر امور مالی
corporate treasurer U مدیر امور مالی
chief clerk of the court U مدیر دفتر دادگاه
master of the court U مدیر دفتر دادگاه
huntsman U مدیر تازیهای شکاری
president of the board [ American E] U مدیر عامل [شرکت]
chief executive officer [CEO] [American E] U مدیر عامل [شرکت]
dp manager U مدیر داده پردازی
manager U مدیر مسابقه بوکس
data base manager U مدیر پایگاه داده
jumpmaster U مدیر پرش چتربازی
maitred'hotel U سرپیشخدمت مدیر مهمانخانه
provisional assignee U مدیر تصفیه موقت
data processing manager U مدیر پردازش داده
proctor U مدیر اجرایی دانشگاه
managers U مدیر مسابقه بوکس
chairman of the board [of directors/managers] U مدیر عامل [شرکت]
adobe type manager U مدیر انواع فونت ادوبی
impresarios U مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
impresario U مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
presidents U مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
president U مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
chairmen U مدیر رئیس هیئت مدیره
chairman U مدیر رئیس هیئت مدیره
directors U مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
director U مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
entrepreneur U مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
entrepreneurs U مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
decisions U مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
decision U مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
plene administravit U دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
device driver U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device handler U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
driver U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
drivers U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
real representative U قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
offices U اداره
office U اداره
cutchery U اداره
maladmidistration U سو اداره
cutcherry U اداره
serviced U اداره
helm U اداره
bureaus U اداره
helms U اداره
handling U اداره
managements U اداره
service U اداره
management U اداره
directorate U اداره
directorates U اداره
operation U اداره
bureau U اداره
workplaces U اداره
department U اداره
gestion U اداره
departments U اداره
prefecture U اداره
workplace U اداره
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
helm U اداره کردن
helms U اداره کردن
finance office U اداره دارایی
audit departmant U اداره حسابرسی
aminister U اداره کردن
audit departmant U اداره ممیزی
dipartment of publications U اداره مطبوعات
government office U اداره دولتی
financial a U اداره مالیه
full command U اداره کامل
strategy U فن اداره جنگ
strategies U فن اداره جنگ
customs U اداره گمرک
the relevant office U اداره مسیول
financial agency U اداره مالیه
headquarters U اداره کل شهربانی
financial agency U اداره دارایی
operated U اداره کردن
operate U اداره کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com