English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
layshaft U محور دندانه کمکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
serrated shaft U محور دندانه دار
fly wheel U چرخ دندانه داروزینی که روی محور دواری قرار می گیرد
countershaft pulley U محور با پولی یا چرخ دندانه دار که به یک ماشین وصل میشود
sight alinement U تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
auxiliary storage U حافظه کمکی ذخیره سازی کمکی
countershaft U محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
rack and pinion U میله دندانه دار و چرخ دندانه کوچک
auxiliary operation U عملیات کمکی عملکرد کمکی
wheelbase U فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
wheelbases U فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
rate integration gyro U ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
nose up U چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
serrate leaves U برگهای ارهای یا دندانه دندانه
saw edged U دارای لبه دندانه دندانه
axis of signal communication U محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
auxiliary machinery U دستگاههای کمکی ماشینهای فرعی ماشینهای کمکی
feed U روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
feeds U روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
dentate U دندانه دندانه مضرس
nicked U دندانه دندانه کردن
jaggy U دندانه دندانه ناهمواری
nick U دندانه دندانه کردن
cut gears U دندانه دندانه کردن
nicks U دندانه دندانه کردن
nicking U دندانه دندانه کردن
saw tooth U دندانه اره ای [گاه لبه های حاشیه و یا لبه انتهایی فرس را بصورت مثلث های تکراری می بافند که حالتی از دندانه های اره را نشان میدهد.]
ancillary U کمکی
subsidiaries U کمکی
subsidiary U کمکی
auxiliary U کمکی
auxiliaries U کمکی
secondary U کمکی
supplementary U کمکی
auxiliary base line U باز کمکی
auxiliary target U نقطه کمکی
auxiliary charger U شارژکننده کمکی
auxiliary U امدادی کمکی
auxiliary view U نمای کمکی
auxiliary electrode U الکترود کمکی
sabot U خرج کمکی
auxiliary ego U خود کمکی
auxiliary target U هدف کمکی
auxiliary landing field U فرودگاه کمکی
auxiliary memory U حافظ کمکی
auxiliary operatich U عمل کمکی
auxiliary equipment U وسایل کمکی
auxiliaries U امدادی کمکی
auxiliary equipment U وسائل کمکی
auxiliary operation U عمل کمکی
auxiliary forces U قوای کمکی
auxiliary memory U حافظه کمکی
auxiliary rotor U رتور کمکی
auxiliary storage U انبار کمکی
auxiliary forces U نیروی کمکی
auxiliary equipment U تجهیزات کمکی
auxiliary storage U انباره کمکی
reserve accumulator U انباره کمکی
utilitu program U برنامه کمکی
commutating pole U قطب کمکی
operating supplies U مواد کمکی
coprocessor U پردازنده کمکی
slack variable U متغیر کمکی
split pole motor U موتور کمکی
accommodator U کارگر کمکی
accessory U لوازم کمکی
user interface U میانجی کمکی
intermediate grid U شبکه کمکی
interpole U قطب کمکی
interpoles U قطبهای کمکی
communicating pole U قطب کمکی
by pass valve U شیر کمکی
artificial aids U وسایل کمکی
prony motor U موتور کمکی
artificial antenna U انتن کمکی
back up frequency U فرکانس کمکی
relieving arch U طاق کمکی
dummy antenna U انتن کمکی
relieving tackle U تاکل کمکی
booster magneto U دینام کمکی
boostes transformer U ترانسفورماتور کمکی
remedial measure U اندازه کمکی
boostes pump U پمپ کمکی
booster pump U پمپ کمکی
auxiliary control surfaces U سطوح فرامین کمکی
undelete utility U برنامه کمکی احیاء
willed U فعل کمکی "خواهم "
wills U فعل کمکی "خواهم "
will U فعل کمکی "خواهم "
visual aids U ابزارهای کمکی دیداری
afforce U نیروی کمکی فرستادن به
astrocyteo U نوعی یاخته کمکی
aid U کمک وسایل کمکی
aiding U کمک وسایل کمکی
accessory cells یاخته های کمکی
table utility U برنامه کمکی جدولی
auxiliary flight surfaces U سطوح پرواز کمکی
back end processor U پردازنده کمکی تک منظوره
interpole motor U موتور با قطب کمکی
aided U کمک وسایل کمکی
igniter pad U کیسه خرج کمکی
lee helm U سکان کمکی ناو
sabot U خرج موشکی کمکی
dozzle U مخزن کمکی تغذیه
navigational grid U شبکه کمکی ناوبری
norton utilities U برنامههای کمکی نورتن
mace utilities U برنامه کمکی میس
kedge anchor U لنگر کمکی ناو
auxiliary power unit U واحد قدرت کمکی
downloading utility U برنامه کمکی استقرار
guiding U عضلات کمکی مجاور
pitman U عضو گروه کمکی
I can't help it. <idiom> U من نمیتونم کمکی کنم.
commutating pole converter U تبدیل گر قطب کمکی
backup utility U برنامه کمکی پشتیبان
outline utility U برنامه یا ویژگی کمکی اختصاری
communicating pole winding U سیم پیچی قطب کمکی
document comparison utility U برنامه کمکی مقایسه مدارک
file conversion utility U برنامه کمکی تبدیل فایل
file transfer utility U برنامه کمکی انتقال فایل
I'm glad I could help. U خوشحالم که تونستم کمکی بکنم.
ingot feeder head U مخزن کمکی تغذیه شمش
I'm really not responsible for it. <idiom> U من واقعا نمیتونم کمکی بکنم.
build-ups U نیروی کمکی تقویت نیروها
build-up U نیروی کمکی تقویت نیروها
build up U نیروی کمکی تقویت نیروها
frapping lines U طناب تعادل کمکی ناو
audiovisual aids U ابزارهای کمکی دیداری-شنیداری
boot U پوشش کمکی روی سم اسب
file compression utility U برنامه کمکی فشرده کردن فایل
My hands are tied. <idiom> U نمی توانم [کاری] کمکی بکنم.
banderillero U عضو تیم کمکی گاوبازماموراستفاده از نیزه
screen saver utility U برنامه کمکی محافظ صفحه نمایش
bowsight U وسیله کمکی هدفگیری وصل به کمان
trifid U سه دندانه
sawtooth U دندانه دندانه
saw toothed U دندانه دندانه
serra U دندانه
serrate U دندانه دندانه
cog U دندانه
jag U دندانه
undentate U تک دندانه
pegs U دندانه
jaggies U دندانه ها
indented U دندانه دندانه
dent U دندانه
dented U دندانه
denting U دندانه
dents U دندانه
cogs U دندانه
bidentate U دو دندانه
thread U دندانه
threads U دندانه
indentation U دندانه
indentations U دندانه
tine U دندانه
serration U دندانه
notche U دندانه
denticulate U دندانه دندانه
crenation U دندانه دندانه
dentation U دندانه
nid U دندانه
peg U دندانه
nib U دندانه
nibs U دندانه
crinkle U دندانه دندانه
crinkled U دندانه دندانه
crinkles U دندانه دندانه
crinkling U دندانه دندانه
mordant U دندانه
tooth U دندانه
denticle U دندانه
dentate U دندانه
nicked U دندانه
nicks U دندانه
nicking U دندانه
sheaths U دندانه
nick U دندانه
cogging U دندانه
sheath U دندانه
cam U دندانه
notch U دندانه
cams U دندانه
leaf U دندانه
notches U دندانه
pickup man U اسب سوار کمکی به گاوسواربرای پیاده شدن او
commenting U نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
help U کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
drum sorting U مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
comment U نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
commented U نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
air traffic control radar system U راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
helps U کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
baby siphon U سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
help U کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
helps U کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
helped U کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
helped U کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
monodentate ligand U لیگاند تک دندانه
tooth form U شکل دندانه
cirhose U دندانه دار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com