Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 168 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gasholder
U
محفظه نگاهداری گاز
gasholders
U
محفظه نگاهداری گاز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
multi chamber
U
نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
buffer chamber
U
جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
torch pot
[محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
ullage
U
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
keeps
U
نگاهداری
retention
U
نگاهداری
keep
U
نگاهداری
subsistence
U
نگاهداری
internment
U
نگاهداری
support
U
نگاهداری
maintenance
U
نگاهداری
hold
U
چسبیدن نگاهداری
holds
U
چسبیدن نگاهداری
maintainable
U
قابل نگاهداری
poise
U
ثبات نگاهداری
normal maintenance
U
نگاهداری بهنجار
term of maintenance
U
دوره نگاهداری
irretentive
U
ناتوان در نگاهداری
to give support to
U
نگاهداری کردن
term of maintenance
U
مهلت نگاهداری
retentiveness
U
نیروی نگاهداری
baby-sat
U
از بچه نگاهداری کردن
baby sit
U
از بچه نگاهداری کردن
baby-sit
U
از بچه نگاهداری کردن
retainers
U
حکم نگاهداری و ضبط
retainer
U
حکم نگاهداری و ضبط
baby-sits
U
از بچه نگاهداری کردن
baby-sitting
U
از بچه نگاهداری کردن
nurseries
U
محل نگاهداری اطفال شیرخوار
poor rate
U
مالیات برای نگاهداری بی نوایان
vivarium
U
جای نگاهداری جانوران زمینی
nursery
U
محل نگاهداری اطفال شیرخوار
olericulture
U
سبزی فروشی فراوردن و نگاهداری سبزیجات
warren
U
جای نگاهداری خرگوش وجانوران دیگر
warrens
U
جای نگاهداری خرگوش وجانوران دیگر
ossuary
U
فرف مخصوص نگاهداری استخوانهای مرده
sacristy
U
محل نگاهداری فروف مقدسه کلیسا
bandbox
U
جعبهء مقوایی مخصوص نگاهداری کلاه
crankcase upper half
U
قسمت فوقانی محفظه لنگ محفظه لنگ فوقانی
livery stable
U
اصطبل مخصوص کرایه دادن اسب یا نگاهداری اسبهای دیگران
bookends
U
تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
bookend
U
تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
flying shore
U
تیر چوبی افقی جهت نگاهداری دو دیوار مقابل هم که بطور موقت نصب میشود
enclosure
U
محفظه
chamber
U
محفظه
container
U
محفظه
containers
U
محفظه
enclosures
U
محفظه
housing
U
محفظه
chambers
U
محفظه
envelopes
U
محفظه
cavities
U
محفظه
lacuna
U
محفظه
cavity
U
محفظه
incasement
U
محفظه
guard assembly
U
محفظه
encasement
U
محفظه
envelope
U
محفظه
oil pan
U
محفظه کارتر
ootheca
U
محفظه تخم
primer pouch
U
محفظه چاشنی
resonating cavity
U
محفظه تشدید
starting chamber
U
محفظه استارت
computer enclosure
U
محفظه کامپیوتر
breech
U
محفظه کولاس
breech recess
U
محفظه کولاس
system unit
U
محفظه سیستم
mould cavity
U
محفظه قالب
intake chamber
U
محفظه ورودی
combustor
U
محفظه احتراق
combustion chamber
U
محفظه احتراق
combustion area
U
محفظه احتراق
circular cell
U
محفظه گرد
card cage
U
محفظه کارت
air chamber
U
محفظه هوا
pinches
U
پایه محفظه
gas chambers
U
محفظه باروت
breech ring
U
محفظه کولاس
potpourris
U
محفظه عطر
potpourri
U
محفظه عطر
shields
U
محفظه سپرشدن
cases
U
فرف محفظه
incubator
U
محفظه رشد
case
U
فرف محفظه
gas chamber
U
محفظه باروت
incubators
U
محفظه رشد
shield
U
محفظه سپرشدن
pinch
U
پایه محفظه
hopper
U
محفظه خوراک دستگاه
crankcase
U
محفظه میل لنگ
disk unit enclosure
U
محفظه واحد دیسک
floppy disk case
U
محفظه فلاپی دیسک
gas port
U
محفظه عبور گاز
gas chamber
U
محفظه اعدام با گاز
canister
U
محفظه گلوله افشان
canisters
U
محفظه گلوله افشان
gas chambers
U
محفظه اعدام با گاز
reaction chamber
U
محفظه فعل و انفعال
low pressure casing
U
محفظه ی فشار ضعیف
hoppers
U
محفظه خوراک دستگاه
to tip something into a container
[British E]
U
چیزی را در محفظه ای ریختن
caisson
U
[محفظه یا صندوق زیرآبی]
carter
U
محفظه میل لنگ
chamber furnace
U
کوره محفظه دار
breech chamber
U
محفظه خرج انفجار
acoustical sound enclosure
U
محفظه عایق صوتی
reliquary
U
محفظه عتیقه باقیمانده
reliquaries
U
محفظه عتیقه باقیمانده
can annular
U
محفظه احتراق حلقوی شکل
cannular
U
محفظه احتراق حلقوی شکل
house
U
قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
cavities
U
سوراخ حفره یا محفظه قالب
rhumbatron
U
نوع متداول محفظه تشدید
burner cans
U
محفظه احتراق موتورهای توربینی
housed
U
قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
ignitor
U
محفظه حامل باروت اشتعال
cavity
U
سوراخ حفره یا محفظه قالب
houses
U
قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
crankcase supercharger
U
سوپرشارژر محفظه میل لنگ
dewar
U
محفظه عایق حرارتی با دوجداره
refresh buffer
U
یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
ccd
U
محفظه هایی برای ذخیره داده
crankcase
U
محفظه کارتر پوسته میل لنگ
Thermoses
U
قمقمه محفظه یافرف عهایق حرارت
crankcase bottom o.lower half
U
قسمت تحتانی محفظه لنگ کف کارتر
crankcase explusion
U
سرو صدای داخل محفظه لنگ
cartridges
U
جعبه پلاستیکی که محفظه جوهر است
cartridge
U
جعبه پلاستیکی که محفظه جوهر است
time capsule
U
محفظه محتوی اثار تاریخی وفرهنگی
Thermos
U
قمقمه محفظه یافرف عهایق حرارت
vault storage
U
محفظه یا انبار ضد حریق وبتون ارمه
flooder
U
غرق کننده محفظه مین زیرابی
to break into something
U
از محفظه ای
[با زور وارد شدن و]
دزدی کردن
panels
U
بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
panel
U
بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
equipment bay
U
محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
interior label
U
بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد
burner compartment
U
قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
charactristic lenght
U
نسبت حجم محفظه احتراق به مساحت دهانه ورودی موتوردر راکت
cartridges
U
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
toner
U
محفظه پلاستیکی برای تونر پودری که در چاپگر لیزری استفاده میشود
cartridge
U
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
residence time
U
مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانند
vapor pressure
U
فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
multipropellant
U
سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
plenum chamber
U
محفظه اب بندی شده درتوربینهای گاز که سبب ملایم کردن و گرفتن نوسانات جریان هوا میگردد
carbon tracking
U
باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند
helmzhold resonator
U
محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچک به محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانس معینی به تشدید درمی اید
ignites
U
اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignited
U
اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignite
U
اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
igniting
U
اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
electrostatic
U
محفظه فلزی که با ماده حساس پوشیده شده است . و متصل به زمین است که آن را از واسط ها حفظ میکند
slave
U
محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
slaving
U
محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
slaves
U
محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
slaved
U
محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
coriolis effect
U
پاسخهای فیزیولوژیکی شخصی که داخل یک محفظه در حال دوران در هر جهت بجز جهت موازی با محورهادرحال حرکت است
conex
U
محفظه حمل بار اطاق بار
chip
U
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
chips
U
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
container
U
جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
containers
U
جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
card
U
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
cards
U
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com