Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
impedance triangle
U
مثلث اتصال کوتاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
delta connection
U
اتصال مثلث
v connection
U
اتصال مثلث
open delta connection
U
اتصال مثلث باز
double delta connection
U
اتصال مثلث دوبل
delta voltage
U
ولتاژ فازی یا خطی اتصال مثلث
short-circuits
U
اتصال کوتاه
short circuit
U
اتصال کوتاه
line to line fault
U
اتصال کوتاه خط به خط
short-circuit
U
اتصال کوتاه
by pass
U
اتصال کوتاه
impedance drop
U
ولتاژ اتصال کوتاه
impedance loss
U
تلف اتصال کوتاه
cage rotor
U
رتور اتصال کوتاه
impedance loss
U
گمگشتگی اتصال کوتاه
sustained short circuit
U
اتصال کوتاه دائمی
line to earth fault
U
اتصال کوتاه زمین
impedance voltage
U
ولتاژ اتصال کوتاه
line to line fault
U
اتصال کوتاه دوقطبی
impedance voltage test
U
ازمایش ولتاژ اتصال کوتاه
line to line fault
U
اتصال کوتاه بین دو فاز
instantaneous short circuit current
U
جریان اتصال کوتاه لحظهای
instantaneous short circuit current
U
جریان اتصال کوتاه ضربهای
three phase induction motor
U
موتوربا رتور اتصال کوتاه
initial alternating short circuit curren
U
جریان متناوب اتصال کوتاه ضربهای
short circuit
U
اتصالی شدن دو سیم برق اتصال کوتاه
maximum asymmetric three phase
U
current short-circuit جریان اتصال کوتاه ضربهای سه فازه
crossfiring
U
اتصال کوتاه بین دو سیم درسیستم احتراق که باعث احتراق نابهنگام میشود
male connector
U
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
by pass
U
بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
phase to phase short circuit
U
اتصال کوتاه فاز به فاز
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
short lunge
U
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blasts
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
patch
U
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patches
U
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers
U
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layer
U
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP
U
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fiber
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector
U
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
contact
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings
U
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector
U
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
drawbar
U
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
linkage
U
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivels
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkages
U
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivelled
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
triangulum
U
مثلث
trianguli
U
مثلث
triangular
U
مثلث
triangle
U
مثلث
trigonous
U
مثلث
triangles
U
مثلث
astronomical triangle
U
مثلث نجومی
wedge formation
U
ارایش مثلث
triangle of forces
U
مثلث نیروها
maxwell triangle
U
مثلث ماکسول
triangular
U
بشکل مثلث
trigon
U
مثلث سه گوش
thin boards for inlaid work
U
لای مثلث
three square
U
بشکل مثلث
impedance triangle
U
مثلث مقاومت ها
area of a triangle
U
مساحت مثلث
voltage triangle
U
مثلث ولتاژها
impedance triangle
U
مثلث ناگذرایی
triangularization
U
مثلث بندی
leg of mutton
U
مثلث شکل
delta wing
U
بال مثلث
spherical triangle
U
مثلث کروی
triangular brass bead
U
مثلث برنج
spherical triagle
U
مثلث کروی
triangulum australe
U
مثلث جنوبی
triangulation
U
مثلث بندی
pantywaist
U
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn
U
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
RJ connector
U
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
aiming group
U
دستگاه مثلث گیری
v ring
U
مثلث شکاف درجه
cross bracing
U
مهاربندی بشکل مثلث
delta connection
U
سیم پیچ مثلث
delta winding
U
سیم پیچ مثلث
maxwell triangle
U
مثلث رنگ ماکسول
aiming group
U
عوامل مثلث گیری
trigonal pyramid
U
هرم مثلث القاعده
staphyloma
U
تحدب مثلث قرنیه
triangulation station
U
ایستگاه مثلث بندی
right triangle
U
مثلث راست گوشه
trig point
U
نقاط مثلث بندی
trig point
U
ایستگاه مثلث بندی
right angled triangle
U
مثلث قائم الزاویه
star delta switch
U
کلید ستاره مثلث
color triangle
U
مثلث رنگ نما
triangulation
U
مثلث بندی کردن
trigonal bipyramid
U
دو هرمی مثلث القاعده
triangulation web
U
شبکه مثلث بندی
terminal
U
محل اتصال پیچ اتصال
ramp
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
leads
U
قطب اتصال سیم اتصال
terminals
U
محل اتصال پیچ اتصال
ramps
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
cascade connection
U
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
lead
U
قطب اتصال سیم اتصال
slip road
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
legs
U
ساق مثلث قائم الزاویه
triangle exercise
U
کار با مثلث قلق گیری
leg
U
ساق مثلث قائم الزاویه
hypotenuses
U
وتر مثلث قائم الزاویه
triangle exercise
U
تمرین مثلث گیری درتیراندازی
hypotenuse
U
وتر مثلث قائم الزاویه
triangulation
U
مثلث روی شاه شطرنج
inscribed circle
[of a triangle]
U
دایره
[محاطی مثلث]
[ریاضی]
incircle
U
دایره
[محاطی مثلث]
[ریاضی]
trigonal bipyramidal molecule
U
مولکول دو هرمی مثلث القاعده
right triangle
مثلث قایم الزاویه
[ریاضی]
right triangle
U
مثلث راست گوشه
[ریاضی]
equiangular triangle
U
مثلث متساوی الاضلاع
[ریاضی]
equilateral triangle
U
مثلث متساوی الاضلاع
[ریاضی]
wedging
U
اچار سه گوش شکاف ارایش مثلث
wedges
U
اچار سه گوش شکاف ارایش مثلث
triangulate
U
سه گوش کردن بصورت مثلث دراوردن
wedged
U
اچار سه گوش شکاف ارایش مثلث
triangulation survey
U
نقشه برداری به روش مثلث بندی
hexagram
U
شکل مرکب از دو مثلث متساوی الاضلاع
triangulation
U
روش مثلث بندی در نقشه برداری
wedge
U
اچار سه گوش شکاف ارایش مثلث
three square
U
سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
isosceles triangle
U
مثلث متساوی الساقین سه گوشه دو پهلو برابر
isosceles triangles
U
مثلث متساوی الساقین سه گوشه دو پهلو برابر
short quard
U
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
tirm oval
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
tessellate
U
کاهش شکل پیچیده به مجموعهای از اشکال ساده تر معمولاگ مثلث
T connector
U
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
interfaces
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line
U
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
hurdle step
U
جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter
U
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
stunting
U
کوتاه
pigmies
U
قد کوتاه
pygmies
U
کوتاه
stunts
U
کوتاه
stunt
U
کوتاه
pygmy
U
کوتاه
pygmy
U
قد کوتاه
scut
U
دم کوتاه
pigmy
U
کوتاه
pygmies
U
قد کوتاه
miniature
U
کوتاه
concise
U
کوتاه
pigmy
U
قد کوتاه
dumpy
U
کوتاه
of short duration
U
کوتاه
curtal
U
کوتاه
pigmies
U
کوتاه
short
U
کوتاه
concise
<adj.>
U
کوتاه
shortest
U
کوتاه
low
U
کوتاه
succinct
U
کوتاه
shorter
U
کوتاه
liliputian
U
قد کوتاه
curt
<adj.>
U
کوتاه
fleeting
<adj.>
U
کوتاه
synoptic
U
کوتاه
miniatures
U
کوتاه
puny
U
قد کوتاه
stocky
U
کوتاه
down
U
کوتاه
stockiest
U
کوتاه
little
U
کوتاه
short
<adj.>
U
کوتاه
bas relif
U
کوتاه
succinct
<adj.>
U
کوتاه
dwarfish
U
کوتاه
stockier
U
کوتاه
shortest
U
کوتاه کردن
novelette
U
داستان کوتاه
short drop
U
دراپ کوتاه
short period
U
دوره کوتاه
short wave
U
موج کوتاه
scutter
U
دو باگامهای کوتاه
novelettes
U
داستان کوتاه
term paper
U
رساله کوتاه
unabridged
U
کوتاه نشده
short brittle
U
شکننده- کوتاه
escopet
U
قرابینه کوتاه
escopette
U
قرابینه کوتاه
shortest
U
کوتاه مدت
easy term
U
کوتاه مدت
short story
داستان کوتاه
short stories
U
داستان کوتاه
shuffle
U
گام کوتاه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com