Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
finished
U
متنی که تایپ شده و آماده چاپ گرفتن است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dos
U
نشانگری که می گوید DOS آماده پذیرش یک دستور تایپ شده روی صفحه کلید است
cleans
U
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
cleanest
U
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
cleaned
U
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
clean
U
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
keyword
U
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
teleprint
U
تایپ کننده تله تایپ
teleprint
U
کلید تایپ تله تایپ
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
textual
U
لفظی متنی
textuary
U
متنی متن
op. cit
U
در اثر یا متنی که ذکر شد
reword
U
لغات متنی را عوض کردن
magazines
U
تعداد صفحات در سیستم ویدیویی متنی
magazine
U
تعداد صفحات در سیستم ویدیویی متنی
manual
U
متنی که نحوه استفاده از سیستم یا نرم افزار را نشان می دهند
manual
U
متنی که حاوی دستورات اجرای یک سیستم یا نرم افزار است
compound
U
متنی که حاوی اطلاعات چندین برنامه کاربردنی دیگر است
compounded
U
متنی که حاوی اطلاعات چندین برنامه کاربردنی دیگر است
hexapla
U
کتاب شش متنی که متنهای گوناگون رادرستونهای موازی نشان دهد
compounds
U
متنی که حاوی اطلاعات چندین برنامه کاربردنی دیگر است
approval
U
متنی که نشان میدهد یک موضوعی به طور رسمی پذیرفته شده است
document
U
فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد
documenting
U
فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد
documented
U
فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد
text
U
متن ای که مرتب نشده است . متنی که درحاشیه راست دندانه دار باشد
texts
U
متن ای که مرتب نشده است . متنی که درحاشیه راست دندانه دار باشد
channel type
U
کانال تایپ
overtype mode
U
تایپ رویهم
Teletypes
U
تله تایپ
tty
U
تله تایپ
teletypewriter
U
تله تایپ
Teletype
U
تله تایپ
DTP
U
طراحی چاپ متنی که با استفاده ازنرم افزار خاص , کامپیوتر و چاپگر انجام میشود
teletype display
U
نمایش تله تایپ
teleprocessing
U
دستگاه تایپ تلگرافی
teletype exchange
U
مرکز تله تایپ
radioteletype
U
بی سیم تله تایپ
type bar printer
U
چاپگر میلهای تایپ
type front
U
ماشین تایپ به جلو
teletype display
U
نمایش تایپ راه دور
teletypewriter
U
دستگاه تایپ مخابرات تلگرافی
overtype mode
U
حالت تایپ روی مطلب
typeover mode
U
حالت تایپ روی مطلب
type front
U
نوعی روش تایپ کردن نامه ها
request
U
متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند
requesting
U
متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند
requested
U
متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند
requests
U
متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند
twx
U
Service TeletypewriterExchange امکان تبادل تله تایپ
teleprocessing
U
تایپ کردن مکالمات تلگرافی به طور کشف
to make a typing error
[mistake]
U
اشتباه تایپ کردن
[صفحه کلید یا تلفن]
to hit the wrong key
[on the PC/phone/calculator]
U
اشتباه تایپ کردن صفحه
[کلید یا تلفن]
Teletypes
U
ماشین تحریر راه دور تله تایپ
to make a typo
[American E]
U
اشتباه تایپ کردن
[صفحه کلید یا تلفن]
way station
U
ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
Teletype
U
ماشین تحریر راه دور تله تایپ
entering
U
عمل تایپ داده یا نوشتن موضوعات روی یک رکورد
cdc
U
یک کد دو یا سه کاراکتری است که در سیستم تله تایپ بکارمی رود
call directing code
U
یک کد دو یا سه کاراکتری است که در سیستم تله تایپ بکارمی رود
audio-typist
U
کسی که مطالبرا در حین دیکته شدن تایپ میکند
routing
U
صفحه ویدیو متنی که مسیر سایر صفحه ها را شرح میدهد
autos
U
متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
destructive cursor
U
نشانه گری که متنی را که روی آن حرکت میکند پاک میکند
auto
U
متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
teleprinters
U
تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
teleprinter
U
تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
scroll
U
متنی که روی صفحه پیکسل به پیکسل ونه خط به خط بالا می رود و حرکت ملایم تری ایجاد میکند
scrolls
U
متنی که روی صفحه پیکسل به پیکسل ونه خط به خط بالا می رود و حرکت ملایم تری ایجاد میکند
microwriter
U
صفحه کلید و نمایش قابل حمل برای تایپ در حین سفر
keystroke
U
شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
end
U
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
insertion point
U
نشانگری که برای نشان دادن محل تایپ متن در یک نوشته استفاده میشود
ends
U
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
ended
U
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
spacing impulse
U
نوعی روش رادیو تله تایپ که در ان ارسال امواج به طوریک در میان ضربانی است
RFC
U
متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد تازه مط رح شده است واز کاربرق خواهد که متن را بررسی کند و توضیحات لازم را اضافه کند
key
کلیدی که نشانه گر یا نوک چاپ را به ابتدای خط بعد روی صفحه یا ماشین تایپ یا چاپگر می برد
wordprocessing
U
استفاده از کامپیوتر برای تایپ , ویرایش و خروجی متن , صورت نامه , برچسب لیست , آدرس و...
qwerty
U
صفحه کلید زبان انگلیسی برای ماشین تایپ کامپیوتر که خط اول حروف شامل QWGRTY است
tabulator
U
بخشی از ماشین تایپ یا کلمه پرداز که کلمات و اعداد رابه صورت خودکار در ستون هایی قرار میدهد
to take medical advice
U
دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
letter quality printing
U
خصوصیت برخی چاپگرهای matria-dot که حروف با کیفیت یکسان با ماشین تایپ را با نقاط بسیار نزدیک به هم تامین میکند
letter quality printing
U
چاپ با چاپگر matrix-dot که نوشتار با کیفیت بهتر دارد به خوبی ماشین تایپ با افزایش فاصله بین نقاط
at one's fingertips
<idiom>
U
آماده
able
آماده
printnow letter.doc
U
DOS یا 2/OS به جای علامت 1% نام فایلی را که تایپ شده است قرار میدهدو DOC.LETTER را روی چاپگر چاپ میکند
bureau
U
ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
bureaus
U
ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
verification
U
بررسی تایپ صحیح داده یا سمت ارسال داده ازیک رسانه به دیگری
in arms
<idiom>
U
آماده جنگیدن
up in arms
<idiom>
U
آماده حمله
up to
<idiom>
U
آماده شیطنت
accessible
آماده پذیرایی
in the pipeline
[Colloquial]
U
در آماده سازی
set out
<idiom>
U
آماده سفرشدن
give-and-take
U
آماده به توافق
handshaking
U
آماده دریافت
here goes nothing
<idiom>
U
آماده شروع
accommodate
آماده کردن
get ready
<idiom>
U
آماده شدن از
make arrangements
U
آماده کردن
take up arms
<idiom>
U
آماده جنگیدن
make provisions
U
آماده کردن
make preparations
U
آماده کردن
pages
U
وسیلهای که اطلاعات نوشته شده یا تایپ شده را به حالتی که کامپیوتر می فهمد و پردازش میکند تبدیل کند
upper case
U
حروف بزرگ و نشانههای دیگرروی ماشین تایپ یا صفحه کلید که با انتخاب کلید shift دستیابی می شوند
image
U
وسیله تنظیم تایپ که میتواند کاغذ Postscript را پردازش کند و خروجی با ruolution بالا تولید کند
images
U
وسیله تنظیم تایپ که میتواند کاغذ Postscript را پردازش کند و خروجی با ruolution بالا تولید کند
page
U
وسیلهای که اطلاعات نوشته شده یا تایپ شده را به حالتی که کامپیوتر می فهمد و پردازش میکند تبدیل کند
paged
U
وسیلهای که اطلاعات نوشته شده یا تایپ شده را به حالتی که کامپیوتر می فهمد و پردازش میکند تبدیل کند
to stand ready to
[+ verb]
U
آماده بودن برای
colds
U
بدون آماده بودن
preparation
U
آماده کردن چیزی
to stand ready for
[+ noun]
U
آماده بودن برای
colder
U
بدون آماده بودن
cold
U
بدون آماده بودن
at someone's beck and call
<idiom>
U
همیشه آماده پذیرایی
get set
<idiom>
U
آماده شروع شدن
dinner etc. is served
U
غذا آماده است
in store
<idiom>
U
آماده بوقوع پیوستن
up for grabs
<idiom>
U
آماده رقابت شدن
red alert
U
حالت آماده باش
prone to do something
آماده کردن برای
red alerts
U
حالت آماده باش
to prepare
[for]
U
آماده شدن
[به یا برای]
go ahead
<idiom>
U
آماده کار شدن
promise the moon
<idiom>
U
آماده انجام کار
psyched up
<idiom>
U
آماده انجام کار
preparations
U
آماده کردن چیزی
fair game
U
طعمهی حاضر و آماده
luncheon meat
U
گوشت پخته و آماده
coldest
U
بدون آماده بودن
grip
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
grips
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripped
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
to seal up
U
درز گرفتن کاغذ گرفتن
slag
U
کفه گرفتن تفاله گرفتن
gripping
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
clams
U
بچنگال گرفتن محکم گرفتن
clam
U
بچنگال گرفتن محکم گرفتن
take in
<idiom>
U
زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
calebrate
U
جشن گرفتن عید گرفتن
carriage
U
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
carriages
U
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
on call
<idiom>
U
آماده برای ترک خدمت
hit the books
<idiom>
U
برای کلاس آماده شدن
forthcoming
<adj.>
U
آماده به ارائه
[نزدیک به تحقق]
precompiled code
U
کد خروجی کامپایلر و آماده اجرا
retaken
U
آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
able
آماده بودن آرایش دادن
My room hasn't been prepared.
اتاق من آماده نشده است.
retakes
U
آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
to prepare something
U
چیزی را آماده کردن
[آشپزی]
prone to do something
آماده برای کردن کاری
retaking
U
آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
retake
U
آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
As you are not ready ...
U
چونکه هنوز آماده نیستی...
Please have my bill ready.
لطفا صورتحسابم را آماده کنید.
to be in season
[in heat]
U
آماده جفتگیری بودن
[جانورشناسی]
cast the first stone
<idiom>
U
همیشه آماده جنگیدن است
Since you are not ready ...
U
چونکه هنوز آماده نیستی...
to dress
[food]
U
آماده کردن
[پختن]
[غذا یا دسرت]
standbys
U
که در صورت خرابی آماده استفاده است
sixth forms
U
دورهی آماده سازی برای دانشگاه
finished
U
کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
standby
U
که در صورت خرابی آماده استفاده است
to set about
دست بکاری زدن آماده کاری
in the market for
<idiom>
U
خواستن یا آماده خرید چیزی شدن
reworks
U
برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworking
U
برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworked
U
برای کاربرد مجدد آماده کردن
design development
U
آماده سازی و تکمیل نقشه فرش
sixth form
U
دورهی آماده سازی برای دانشگاه
rework
U
برای کاربرد مجدد آماده کردن
address
آماده شدن برای ضربه یا هدفگیری
kluge
U
1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
kludge
U
1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
serviced
U
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
typeover
U
توانایی یک چاپگر تماسی درضربه زدن بیش از یکبار به کاراکتر و در نتیجه ایجاد اثردرشت و برجستهای از ان روی نسخه چاپی تایپ روی مطلب
service
U
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
wimps
U
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
wimp
U
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
To stand at attention(ease).
U
بحالت آماده باش ( آزاد ) ایستادن ( ؟ رآمدن )
I am prepared for any eventuality.
U
برای هر گونه پیش آمدی آماده هستم
pages
U
عمل چسباندن تصویر و تن در یک صفحه آماده چاپ
paged
U
عمل چسباندن تصویر و تن در یک صفحه آماده چاپ
page
U
عمل چسباندن تصویر و تن در یک صفحه آماده چاپ
to square up
U
خود را آماده کردن
[برای دعوی یا حمله]
It's time to prepare the meal.
U
وقتش رسیده است که غذا را آماده کنیم.
interleaving
U
به طوری که در حین اجرا همزمان آماده می شوند
on tap
<adj.>
U
همیشه آماده
[برای ریختن از شیره بشکه]
to be on-call
U
در آماده باش برای ترک درخدمت بودن
on-call service
U
آماده برای ترک در خدمت
[اصطلاح رسمی]
to be about to do something
<idiom>
U
آماده انجام کاری بودن
[اصطلاح روزمره]
to be on the verge
[brink]
of doing something
<idiom>
U
آماده انجام کاری بودن
[اصطلاح روزمره]
microprogram
U
مجموعه کامل ریز دستورات ابتدایی آماده در CPU
clearer
U
سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
clear
U
سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
To work on someone
کسی را پختن
[از نظر فکری وذهنی آماده کردن]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com