Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
checkman
U
متصدی کنترل اب دیگ بخار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
boiler maker
U
متصدی دیگ بخار
pointer
U
متصدی کنترل درجه توپ
pointers
U
متصدی کنترل درجه توپ
pointer
U
متصدی کنترل ارتفاع لوله توپ
pointers
U
متصدی کنترل ارتفاع لوله توپ
throttling
U
دریچه کنترل بخار یابنزین
throttle
U
دریچه کنترل بخار یابنزین
throttles
U
دریچه کنترل بخار یابنزین
throttled
U
دریچه کنترل بخار یابنزین
necrologist
U
متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
air dispatcher
U
متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
precipitation of moisture
U
انقباض و فرود امدن بخار تراکم بخار
taximan
U
متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
cascade control
U
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
control point
U
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
token
U
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
electronic
U
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tokens
U
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tasks
U
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
task
U
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt
U
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor
U
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel
U
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
control and reporting center
U
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
executive
U
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loop
U
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
real time
U
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
looped
U
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops
U
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executives
U
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
radio control
U
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control
U
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
steam iron
U
ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam irons
U
ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
rolleron
U
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible
U
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ
U
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
controlling
U
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control
U
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls
U
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control
U
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
ctrl
U
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt
U
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet
U
صفحه کنترل چارت کنترل
control statement
U
حکم کنترل دستور کنترل
block plot
U
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick
U
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
in charge
U
متصدی
clerk
U
متصدی
warden
U
متصدی
clerks
U
متصدی
quartermaster
U
متصدی
incumbent
U
متصدی
quartermasters
U
متصدی
incumbents
U
متصدی
user
U
متصدی
operators
U
متصدی ها
operator
U
متصدی
users
U
متصدی ها
responsible
U
متصدی
operators
U
متصدی
vacant
U
بی متصدی
runner
U
متصدی
runners
U
متصدی
operator
U
متصدی
cataloguer
U
متصدی کاتالوگ
operator
U
متصدی دستگاه
cataloger
U
متصدی کاتالوگ
officers
U
مامور متصدی
salespersons
U
متصدی فروش
salesperson
U
متصدی فروش
acting
U
کفیل متصدی
radar man
U
متصدی رادار
chartulary
U
متصدی بایگانی
freshwater king
U
متصدی اب شیرین کن
time keeper
U
متصدی اوقات
officer
U
مامور متصدی
infirmarian
U
متصدی بیمارستان
signal man
U
متصدی علائم
receptionist
U
متصدی پذیرش
signalman
U
متصدی علائم
curator
U
نگهبان متصدی
curators
U
نگهبان متصدی
auctioneer
U
متصدی مزایده
auctioneer
U
متصدی حراج
turf accountants
U
متصدی شرطبندی
adman
U
متصدی اعلانات
auctioneers
U
متصدی مزایده
harbour master
U
متصدی بندر
auctioneers
U
متصدی حراج
groundskeeper
U
متصدی زمین
operator console
U
پیشانه متصدی
suppliers
U
متصدی ملزومات
unattended
U
بدون متصدی
radioman
U
متصدی بی سیم
ammunition handler
U
متصدی مهمات
operators
U
متصدی دستگاه
fitters
U
متصدی نصب
radio operator
U
متصدی بی سیم
fitter
U
متصدی نصب
radarman
U
متصدی رادار
rulings
U
رایج متصدی
operators
U
متصدی ماشین
operator command
U
فرمان متصدی
supplier
U
متصدی ملزومات
winch driver
U
متصدی دوار
radar operator
U
متصدی رادار
receiver
U
متصدی دریافت
litter bearer
U
متصدی برانکارد
operator
U
متصدی ماشین
salespeople
U
متصدی فروش
machine operator
U
متصدی ماشین
yard man
U
متصدی محوطه
receivers
U
متصدی دریافت
ruling
U
رایج متصدی
tactical air controler
U
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
controlled fragmentation
U
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
prontonotary
U
متصدی امضاء احکام
orchardman
U
متصدی باغ میوه
stevedores
U
متصدی بارگیری و تخلیه
liftman
U
اسانسورچی متصدی اسانسور
orchardist
U
متصدی باغ میوه
heaters
U
متصدی گرم کردن
prothonotary
U
متصدی امضاء احکام
heater
U
متصدی گرم کردن
stevedore
U
متصدی بارگیری و تخلیه
wagoner
U
متصدی حمل ونقل
word processing operator
U
متصدی پردازش کلمه
time keeper
U
متصدی اوقات کار
teletypist
U
متصدی دوره نگاره
mess treasurer
U
متصدی صندوق باشگاه
majordomo
U
متصدی امور خانوادگی
peripheral equipment operator
U
متصدی تجهیزات جانبی
titular charge daffaires
U
متصدی شغل سیاسی
keypunch operator
U
متصدی منگنه زنی
watertender
U
متصدی مخازن اب ناو
my p
U
متصدی پیش ازمن
oilking
U
متصدی سوخت و اب کشتی
common carrier
U
متصدی حمل ونقل
fish warden
U
متصدی امور شیلات
forwarder
U
متصدی حمل و نقل
forwarding agent
U
متصدی حمل ونقل
titular
U
متصدی دارای عنوانی
liquidators
U
متصدی امورتصفیه شرکت
liquidator
U
متصدی امورتصفیه شرکت
officers
U
متصدی ضابط عدلیه
stoker
U
متصدی سوخت کوره
ammunition handler
U
متصدی جابجایی مهمات
church warden
U
متصدی دارایی کلیسا
pressman
U
متصدی ماشین چاپ
plate layer
U
متصدی تعمیر خط اهن
contracting officer
U
افسر متصدی پیمان
army postal clerk
U
متصدی پست ارتشی
data entry operator
U
متصدی داده دهی
officer
U
متصدی ضابط عدلیه
hold captain
U
متصدی انبار کشتی
carriers
U
متصدی حمل و نقل
turf accountant
متصدی شرط بندی
carrier
U
متصدی حمل و نقل
biddy
U
متصدی نظافت خانه
pressmen
U
متصدی ماشین چاپ
subroutine
U
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie
U
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
engineman
U
درجه دار متصدی موتور
firemen
U
متصدی اتش خانه موتور
vigorish
U
سود متصدی شرط بندی
billposter
U
متصدی نصب اعلانات بدیوارهاوغیره
harbour master
U
مسئول بندر متصدی لنگرگاه
pantler
U
متصدی ابدارخانه و خوراک خانه
signal boxes
U
توقف گاه متصدی علائم
stevedore
U
متصدی بارگیری و حمل و نقل
proetor
U
متصدی امور قضایی وکشوری
stickboy
U
متصدی نگهداری چوبهای هاکی
machinist
U
ماشینیست متصدی دستگاه تراش
stenotypisht
U
متصدی دستگاه ضبط سخنرانی
stevedore
U
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
stevedores
U
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
blast furnaceman
U
مسئول یا متصدی کوره بلند
stevedores
U
متصدی بارگیری و حمل و نقل
signal box
U
توقف گاه متصدی علائم
account executive
U
متصدی رسیدگی به حساب مشتریها
throttleman
U
متصدی دستگیره سرعت ناو
bee-keepers
U
متصدی نگهداری از زنبور عسل
bee-keeper
U
متصدی نگهداری از زنبور عسل
time keeper
U
متصدی ثبت اوقات کار
forwarder's receipt
U
رسید متصدی حمل و نقل
weeder
U
متصدی چیدن علف هرزه
to put in possession
U
مالکیت دادن متصدی کردن
fireman
U
متصدی اتش خانه موتور
machinists
U
ماشینیست متصدی دستگاه تراش
gamekeepers
U
متصدی جانوران شکاری قرقچی
gamekeeper
U
متصدی جانوران شکاری قرقچی
remote control
U
کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
climb mode
U
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
control officer
U
افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
masters of ceremonies
U
متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
master of ceremonies
U
متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
lictor
U
پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
pollster
U
متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
king of arms
U
متصدی تشخیص وتعیین نشانهای خانوادگی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com