Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
throttleman
U
متصدی دستگیره سرعت ناو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
necrologist
U
متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
air dispatcher
U
متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
taximan
U
متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
speed ring
U
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
combined speed indicator
U
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
inflow ratio
U
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
burning rate
U
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
indicated airspeed
U
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
dragged
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
rate of flame propagation
U
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
tachometer
U
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
true air speed
U
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
machine number
U
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
variable ratio
U
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
muzzle velocity
U
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring
U
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
inputted
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
clips
U
دستگیره
door latch
U
دستگیره در
lever
U
دستگیره
gripping
U
دستگیره
grips
U
دستگیره
levers
U
دستگیره
clippings
U
دستگیره
pinned
U
دستگیره در
handhold
U
دستگیره
handgrip
U
دستگیره
pin
U
دستگیره در
gripe
U
دستگیره
knop
U
دستگیره
handgrips
U
دستگیره
belay
U
دستگیره
grip
U
دستگیره
handles
U
دستگیره
clipped
U
دستگیره
clip
U
دستگیره
handle
U
دستگیره
grab handle
U
دستگیره
doorknob
U
دستگیره در
doorknobs
U
دستگیره در
gripped
U
دستگیره
pinning
U
دستگیره در
safety lever
U
دستگیره ضامن
hand rail
U
دستگیره نرده
star handle
U
دستگیره گردان
knobs
U
دستگیره دسته
handle
U
ضامن دستگیره
pinning
U
گیره دستگیره در
operating handle
U
دستگیره کولاس
operating handle
U
دستگیره عامل
pin
U
گیره دستگیره در
handles
U
ضامن دستگیره
pinned
U
گیره دستگیره در
knob
U
دستگیره دسته
lever handle
U
دستگیره اهرم
door-knob
U
دستگیره گویی
catch
U
اخذ دستگیره
knobs
U
دستگیره گویی
carrier handle
U
دستگیره حمل
knurled handle
U
دستگیره اج دار
knob
U
دستگیره گویی
understrung
U
فاصله زه تا دستگیره کمان
winches
U
باچرخ یا دستگیره کشدن
winches
U
دستگیره چرخ جراثقال
winched
U
باچرخ یا دستگیره کشدن
firing lever
U
چخماق دستگیره اتش
dogging
U
دستگیره در چخماق تفنگ
salvo latch
U
چفت دستگیره کولاس
dogs
U
دستگیره در چخماق تفنگ
adjustable catch
دستگیره قابل تنظیم
dog
U
دستگیره در چخماق تفنگ
winch
U
دستگیره چرخ جراثقال
winch
U
باچرخ یا دستگیره کشدن
winched
U
دستگیره چرخ جراثقال
winching
U
دستگیره چرخ جراثقال
winching
U
باچرخ یا دستگیره کشدن
maulstick
U
زیر دستی دستگیره
throttle twist grip
U
دستگیره موتور گازی
operating handle
U
دستگیره راه اندازی
operating lever
U
دستگیره عامل کولاس
mahlstick
U
زیر دستی دستگیره
handrail
U
نرده مخصوص دستگیره
handrails
U
نرده مخصوص دستگیره
support
U
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
U
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerate
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic
U
با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerates
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold
U
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
handles
U
سیم بین چکش و دستگیره
inside door handle
U
دستگیره داخل درب اتومبیل
notch
U
دستگیره
[دندانه]
[چفت]
[مهندسی]
handle
U
سیم بین چکش و دستگیره
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state
U
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
butt ring
U
حلقه نزدیک دستگیره چوب ماهیگیری
handle
U
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
handles
U
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
butting
U
حلقه چرمی دور دستگیره پارو
transonic
U
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
cut off velocity
U
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
air plot wind velocity
U
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
fastest
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
manrope
U
طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
airspeeds
U
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed
U
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeed
U
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
runner
U
متصدی
quartermaster
U
متصدی
runners
U
متصدی
clerks
U
متصدی
clerk
U
متصدی
responsible
U
متصدی
quartermasters
U
متصدی
users
U
متصدی ها
in charge
U
متصدی
incumbents
U
متصدی
vacant
U
بی متصدی
warden
U
متصدی
operators
U
متصدی
operator
U
متصدی
user
U
متصدی
operators
U
متصدی ها
incumbent
U
متصدی
operator
U
متصدی
supersonic
U
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
auctioneer
U
متصدی حراج
auctioneer
U
متصدی مزایده
officers
U
مامور متصدی
auctioneers
U
متصدی حراج
turf accountants
U
متصدی شرطبندی
auctioneers
U
متصدی مزایده
unattended
U
بدون متصدی
winch driver
U
متصدی دوار
yard man
U
متصدی محوطه
supplier
U
متصدی ملزومات
receptionist
U
متصدی پذیرش
operators
U
متصدی ماشین
fitter
U
متصدی نصب
curators
U
نگهبان متصدی
curator
U
نگهبان متصدی
salespeople
U
متصدی فروش
salesperson
U
متصدی فروش
fitters
U
متصدی نصب
ruling
U
رایج متصدی
rulings
U
رایج متصدی
salespersons
U
متصدی فروش
radar man
U
متصدی رادار
operator
U
متصدی دستگاه
operator
U
متصدی ماشین
officer
U
مامور متصدی
receiver
U
متصدی دریافت
operators
U
متصدی دستگاه
acting
U
کفیل متصدی
receivers
U
متصدی دریافت
suppliers
U
متصدی ملزومات
freshwater king
U
متصدی اب شیرین کن
operator console
U
پیشانه متصدی
ammunition handler
U
متصدی مهمات
radioman
U
متصدی بی سیم
operator command
U
فرمان متصدی
time keeper
U
متصدی اوقات
signal man
U
متصدی علائم
signalman
U
متصدی علائم
infirmarian
U
متصدی بیمارستان
radio operator
U
متصدی بی سیم
radarman
U
متصدی رادار
cataloger
U
متصدی کاتالوگ
radar operator
U
متصدی رادار
cataloguer
U
متصدی کاتالوگ
chartulary
U
متصدی بایگانی
adman
U
متصدی اعلانات
machine operator
U
متصدی ماشین
groundskeeper
U
متصدی زمین
harbour master
U
متصدی بندر
litter bearer
U
متصدی برانکارد
carrier
U
متصدی حمل و نقل
pressmen
U
متصدی ماشین چاپ
pressman
U
متصدی ماشین چاپ
prontonotary
U
متصدی امضاء احکام
turf accountant
متصدی شرط بندی
stoker
U
متصدی سوخت کوره
liftman
U
اسانسورچی متصدی اسانسور
prothonotary
U
متصدی امضاء احکام
keypunch operator
U
متصدی منگنه زنی
data entry operator
U
متصدی داده دهی
forwarding agent
U
متصدی حمل ونقل
watertender
U
متصدی مخازن اب ناو
wagoner
U
متصدی حمل ونقل
fish warden
U
متصدی امور شیلات
word processing operator
U
متصدی پردازش کلمه
heaters
U
متصدی گرم کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com