Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
We're all in the same boat.
U
ما همه در یک موقعیت مشابه هستیم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
emulation
U
رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
directories
U
روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
directory
U
روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
are
U
هستیم
We are not on speaking terms .
U
با هم قهر هستیم
Where are we?
U
ما کجا هستیم؟
cartesian coordinates
U
سیستم موقعیت که از دو بردار در جهت زاویه راست برای نمایش نقط های که با دو عدد امکان دهی شده است و موقعیت آن را میدهد تشکیل شده است
We get along splendidly(fine)
U
خیلی با هم جور هستیم
we are not on speaking terms
U
با هم حرف نمیزنیم با هم قهر هستیم
We are confronting a difficult problem.
U
با مسأله مشکلی روبرو هستیم
Our wish is your crmmand .
U
مطیع فرمایشات شما هستیم
We are invited out tonight .
U
امشب بیرون مهمانی هستیم
Are we on the right road for ... ?
آیا ما در جاده درستی برای ... هستیم؟
we need servants
U
ما نیازمند بنوکر هستیم مانوکرهایی میخواهیم
We are pressed for money ( time ) .
U
ازنظرمالی ( وقت ) تحت فشار هستیم
We are thirty people not counting the children .
U
بدون شمرن بچه ها سی نفر هستیم
relative plot
U
موقعیت نسبی ناوها یاهواپیماها به هم ثبت نسبی موقعیت ناوها
air position
U
موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
hold
U
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا توسط عمل قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هستیم از صفحه کلید یا وسیله
holds
U
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا توسط عمل قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هستیم از صفحه کلید یا وسیله
We are firm believers that party politics has no place in foreign policy.
U
ما کاملا متقاعد هستیم که سیاست حزب جایی در سیاست خارجی ندارد .
we are want of money
U
ما نیازمند پول هستیم به پول احتیاج داریم
situation
U
موقعیت
occasion
U
موقعیت
occasioned
U
موقعیت
occasioning
U
موقعیت
occasions
U
موقعیت
situations
U
موقعیت
berthing
U
موقعیت جا
position
U
موقعیت
positioned
U
موقعیت
situs
U
موقعیت
site
U
موقعیت
sited
U
موقعیت
lodgment or lodge
U
موقعیت
berth
U
موقعیت جا
condition
U
موقعیت
berthed
U
موقعیت جا
location
U
موقعیت
berths
U
موقعیت جا
line of position
U
خط موقعیت
orientation
U
موقعیت
sites
U
موقعیت
locations
U
موقعیت
lodgment
U
موقعیت
social situation
U
موقعیت اجتماعی
situation of a building
U
موقعیت ساختمان
sign position
U
موقعیت علامت
circumstantial
U
مربوط به موقعیت
rest position
U
موقعیت سکون
ground position
U
موقعیت زمینی
social status
U
موقعیت اجتماعی
plotted
U
نقطه موقعیت
bit position
U
موقعیت ذره
cases
U
وضعیت موقعیت
case
U
وضعیت موقعیت
d. of a situation
U
موقعیت باریک
endo position
U
موقعیت اندو
exoposition
U
موقعیت اگزو
storage location
U
موقعیت انباره
stimulus situation
U
موقعیت محرک
firing position
U
موقعیت احتراق
plot
U
نقطه موقعیت
plots
U
نقطه موقعیت
advantage ground
U
موقعیت خوب
position
U
شکل موقعیت
point
U
محل یا موقعیت
point guard
U
موقعیت گارد
pertinency
U
موقعیت شایستگی
pertinence or nency
U
دخل موقعیت
footing
U
موقعیت وضع
pertinence
U
موقعیت شایستگی
page orientation
U
موقعیت صفحه
position finding
U
موقعیت یابی
benzylic position
U
موقعیت بنزیلی
monopoly position
U
موقعیت انحصاری
status
U
اهمیت یا موقعیت
lie
U
موقعیت چگونگی
lied
U
موقعیت چگونگی
configuration
U
وضعیت یا موقعیت
lies
U
موقعیت چگونگی
orientation
U
تعیین موقعیت
position buoy
U
بویه موقعیت
radar location
U
موقعیت رادار
positioning
U
تثبیت موقعیت
situations
U
موقعیت حالت
forward position
U
موقعیت رو به جلو
configurations
U
وضعیت یا موقعیت
situation
U
موقعیت حالت
razor edge
U
موقعیت بحرانی
orientation
U
تشخیص موقعیت
print position
U
موقعیت چاپ
positioned
U
شکل موقعیت
trim
U
موقعیت قایق دراب
stand
U
عهده دارشدن موقعیت
pinch
U
موقعیت باریک سربزنگاه
pinches
U
موقعیت باریک سربزنگاه
trims
U
موقعیت قایق دراب
bowsprit position
U
موقعیت دکل خوابیده
downward
U
به طرف یک موقعیت پایین تر
compass bearing
U
موقعیت برحسب قطبنما
positional
U
وابسته به موقعیت یامقام
space orientation
U
موقعیت یابی فضایی
iam ill bested
U
موقعیت بدی دارم
opportuneness
U
موقعیت موقع بودن
trimmest
U
موقعیت قایق دراب
d. situation
U
موقع یا موقعیت باریک
flage pole position
U
موقعیت میله پرچمی
upwell
U
موقعیت بهتری یافتن
spatial orientation
U
موقعیت یابی فضایی
blows
U
هدر دادن موقعیت
station
U
موقعیت اجتماعی وضع
golden opportunity
<idiom>
U
موقعیت طلایی وعالی
whiteout
U
عدم تشخیص موقعیت
whiteouts
U
عدم تشخیص موقعیت
circumstances
U
شرط موقعیت تشریفات
hold one's own (in an argument)
<idiom>
U
دفاع از موقعیت خود
vacancy
U
موقعیت شغلی آزاد
stations
U
موقعیت اجتماعی وضع
stationed
U
موقعیت اجتماعی وضع
blow
U
هدر دادن موقعیت
quasi
U
مشابه
analogous
U
مشابه
semblable
U
مشابه
similar
U
مشابه
alike
<adj.>
U
مشابه
akin
<adj.>
U
مشابه
related
<adj.>
U
مشابه
elementary
U
مشابه
resembling
<adj.>
U
مشابه
allo
U
مشابه
like
<adj.>
U
مشابه
similar
<adj.>
U
مشابه
corresponding
U
مشابه
lossy compression
U
مشابه 6-23
homogeneous
U
مشابه
It was the usual scene.
U
صحنه
[موقعیت]
معمولی بود.
hold one's own
U
موقعیت خودرا حفظ کردن
occasion
U
سبب موقعیت باعث شدن
ortho director
U
هدایت کننده به موقعیت ارتو
grid
U
موقعیت اتومبیلها در شروع مسابقه
meta director
U
هدایت کننده به موقعیت متا
occasioning
U
سبب موقعیت باعث شدن
strategic situation
U
حالت جنگی موقعیت استراتژیک
para director
U
هدایت کننده به موقعیت پارا
trims
U
موقعیت تخته موج دراب
trim
U
موقعیت تخته موج دراب
occasioned
U
سبب موقعیت باعث شدن
trimmest
U
موقعیت تخته موج دراب
occasions
U
سبب موقعیت باعث شدن
hold one's ground
U
موقعیت خودرا حفظ کردن
reposition
U
مقام و موقعیت چیزی را تغییردادن
standing
U
موقعیت تیم در جدول مسابقه ها
She is not mindful of her social position ( status ) .
U
متوجه موقعیت اجتماعی اش نیست
to not have it easy
U
[موقعیت]
ساده نیست
[برایشان]
That's (just) the way things are.
U
موقعیت حالا دیگه اینطوریه.
toties quoties
U
هر چند بار که موقعیت اقتضاکند
blade station
U
موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه
grids
U
موقعیت اتومبیلها در شروع مسابقه
solar orientation
U
تعیین موقعیت نسبت به افتاب
status
U
مشابه 9596
launching
U
مشابه 5747
assonant
U
مشابه یا متجانس
launches
U
مشابه 5747
launched
U
مشابه 5747
least significant digit
U
مشابه 5781
cal
U
مشابه 1502
quantize
U
مشابه 8181
carrier
U
مشابه 1595
syntax
U
مشابه 9817
scale
U
مشابه 8865
domains
U
مشابه 3286
storage
U
مشابه 9641
domain
U
مشابه 3286
roundest
U
مشابه 8759
round
U
مشابه 8759
fields
U
مشابه 4036
carriers
U
مشابه 1595
gap
U
مشابه 4490
gaps
U
مشابه 4490
IRTF
U
مشابه 55423
epileptiform
U
مشابه صرع
users
U
مشابه 10322
look-alikes
U
برنامه مشابه
user
U
مشابه 10322
kips
U
مشابه 5677
window
U
مشابه 10682
epileptoid
U
مشابه صرع
GUI
U
مشابه 4601
EXNOR
U
مشابه 3826
worded
U
مشابه 10721
exclusive
U
مشابه 3824
encryption
U
مشابه 3631
decryption
U
مشابه 2871
congener
U
مشابه متجانس
IBM
U
مشابه 4962
IBM
U
مشابه 4963
launch
U
مشابه 5747
correspound
U
مشابه بودن
identical
U
دقیقا مشابه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com