Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fuze
U
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fuzing
U
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
primming
U
چاشنی گذاری کردن
uncharged
U
چاشنی گذاری نشده
flash tube
U
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
first fire mixture
U
خرج انفجاری یا چاشنی انفجاری سریع العمل چاشنی اولیه
safing
U
چاشنی برداری کردن
primer leak
U
نشد کردن چاشنی
charged demolition
U
مواد منفجره خرج گذاری شده و اماده تخریب
flavor
U
چاشنی مزه دار کردن
flavour
U
چاشنی مزه دار کردن
flavours
U
چاشنی مزه دار کردن
flavored
U
چاشنی مزه دار کردن
flavors
U
چاشنی مزه دار کردن
arm
U
مسلح کردن چاشنی کشیدن اماده انفجارکردن
mine casemate
U
بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
flavourings
U
چاشنی
percussion caps
U
چاشنی
lure
U
چاشنی
seasoning
U
چاشنی
stuffing
U
چاشنی
lured
U
چاشنی
flavoring
U
چاشنی
capped
U
چاشنی
igniter
U
چاشنی
capsule
U
چاشنی
dressings
U
چاشنی
destructor
U
چاشنی
dressing
U
چاشنی
capsules
U
چاشنی
ignitor
U
چاشنی
device
U
چاشنی
cap
U
چاشنی
amorce
U
چاشنی
detonating charge
U
چاشنی
salmagundi
U
چاشنی
safety fuze
U
چاشنی
detonators
U
چاشنی
primers
U
چاشنی
flavorings
U
چاشنی
sauce
U
چاشنی
primer
U
چاشنی
sauces
U
چاشنی
devices
U
چاشنی
luring
U
چاشنی
detonator
U
چاشنی
percussion cap
U
چاشنی
fuze
U
چاشنی
flavouring
U
چاشنی
lures
U
چاشنی
primer seat
U
مقر چاشنی
primer pouch
U
محفظه چاشنی
destructor
U
چاشنی انفجاری
percussion caps
U
چاشنی ضربتی
defusing
U
چاشنی کشیدن
primed
U
چاشنی گذاشتن
primes
U
چاشنی گذاشتن
sauces
U
چاشنی زدن به
sauce
U
چاشنی زدن به
relish
U
چاشنی ذوق
relished
U
چاشنی ذوق
relishes
U
چاشنی ذوق
relishing
U
چاشنی ذوق
garnish
U
چاشنی زدن
garnished
U
چاشنی زدن
garnishes
U
چاشنی زدن
prime
U
چاشنی گذاشتن
defuses
U
چاشنی کشیدن
igniting powder
U
خرج چاشنی
ignition cap
U
کلاهک چاشنی
defused
U
چاشنی کشیدن
spice
U
چاشنی غذا
spiced
U
چاشنی غذا
adapter booster
U
چاشنی خوران
defuse
U
چاشنی کشیدن
spices
U
چاشنی غذا
electric primer
U
چاشنی الکتریکی
spicing
U
چاشنی غذا
seasoner
U
چاشنی زننده
igniter train
U
مجموعه چاشنی
detonating cord
U
مدار چاشنی
garniture
U
تزیین چاشنی
detonation cap
U
کلاهک چاشنی
flash fuze
U
چاشنی الکتریکی
detonation cord
U
فتیله چاشنی
blasting cap
U
کلاهک چاشنی
tutti frutti
U
چاشنی میوهدار
percussion cap
U
چاشنی ضربتی
ketchup
U
چاشنی غذا
cannon primer
U
چاشنی توپ
garnished
U
چاشنی زدن به ارایش
sauce-boat
U
فرف چاشنی خوری
sauce-boats
U
فرف چاشنی خوری
garnish
U
چاشنی زدن به ارایش
igniting primer
U
چاشنی مشتعل کننده
garnishes
U
چاشنی زدن به ارایش
primer pouch
U
کیف یافانوسقه چاشنی
chutney
U
یکنوع چاشنی غذا
flavour
U
چاشنی زدن به معطرکردن
adhesion agent
U
چاشنی چسب افزا
primer setback
U
عقب نشستن چاشنی
au naturel
U
ساده و بدون چاشنی
cannon primer
U
چاشنی خرج توپ
flavors
U
چاشنی زدن به معطرکردن
flavours
U
چاشنی زدن به معطرکردن
sauce boat
U
فرف چاشنی خوری
primer leak
U
خروج گازاز ته چاشنی
French dressing
U
چاشنی سالاد فرانسوی
condiment
U
چاشنی ادویه زدن
condiments
U
چاشنی ادویه زدن
initiator
U
چاشنی مشتعل کننده
seasons
U
دوران چاشنی زدن
melinite
U
مخصوص تهیه چاشنی
seasoned
U
دوران چاشنی زدن
flavor
U
چاشنی زدن به معطرکردن
activate
U
چاشنی مین را کشیدن
flavored
U
چاشنی زدن به معطرکردن
precussion detonator
U
چاشنی ضربتی یا دنگی
season
U
دوران چاشنی زدن
salad dressing
U
چاشنی وادویه مخصوص سالاد
salad dressings
U
چاشنی وادویه مخصوص سالاد
firing mechanism
U
چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
gamy
U
چاشنی زده افتضاح اور
gamey
U
چاشنی زده افتضاح اور
initiator
U
چاشنی اولیه خرج ابتدایی
squib
U
چاشنی خرج راکتهای دریایی
squibs
U
چاشنی خرج راکتهای دریایی
electric squib
U
نوعی چاشنی با فتیله الکتریکی
hung striker
U
چاشنی عمل نکرده نارنجک
hung striker
U
ضارب چاشنی معیوب نارنجک
coupling base
U
اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
mayonnaise
U
نوعی چاشنی غذا وسالاد مایونز
cocks
U
چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
squib
U
یک نوع چاشنی مخصوص در مداراتش موشک
cock
U
چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
cocking
U
چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
to dress
[salad]
U
چاشنی زدن
[آرایش دادن ]
[سالاد]
squibs
U
یک نوع چاشنی مخصوص در مداراتش موشک
coupling base
U
وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
activating
U
به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
activates
U
به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
soy
U
سبوس یا چاشنی چینی یاژاپونی مرکب از لوبیای جوشانده وشیر وغیره
activated
U
به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
delayed contact
U
چاشنی با تماس تاخیری سیستم پیش تنظیم تاخیری
dormant
U
عامل تاخیری مین دریایی چاشنی تاخیری
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
duplex
U
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplexes
U
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
investments
U
مواد قالب گیری بسته سرمایه گذاری
investment
U
مواد قالب گیری بسته سرمایه گذاری
firing circuit
U
مدار چاشنی مدار انفجار
stripping
U
نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
pooled
U
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pool
U
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pools
U
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
loads
U
پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
load
U
پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
synthesizing
U
هم گذاری کردن
synthesized
U
هم گذاری کردن
synthesize
U
هم گذاری کردن
synthesised
U
هم گذاری کردن
synthesising
U
هم گذاری کردن
synthesizes
U
هم گذاری کردن
synthesises
U
هم گذاری کردن
christened
U
نام گذاری کردن
tracklaying
U
شنی گذاری کردن
christen
U
نام گذاری کردن
punctuates
U
نقطه گذاری کردن
cost
U
قیمت گذاری کردن
loads
U
خرج گذاری کردن
load
U
خرج گذاری کردن
load
U
ذخیره گذاری کردن
loads
U
ذخیره گذاری کردن
christens
U
نام گذاری کردن
fund
U
سرمایه گذاری کردن
deposits
U
سرمایه گذاری کردن
point
U
نقطه گذاری کردن
deposit
U
سرمایه گذاری کردن
punctuate
U
نقطه گذاری کردن
to lay the track
U
ریل گذاری کردن
marks
U
علامت گذاری کردن
invest
U
سرمایه گذاری کردن
paragraph
U
فاصله گذاری کردن
invests
U
سرمایه گذاری کردن
investing
U
سرمایه گذاری کردن
paragraphs
U
فاصله گذاری کردن
invested
U
سرمایه گذاری کردن
mark
U
علامت گذاری کردن
mining
U
مین گذاری کردن
funded
U
سرمایه گذاری کردن
paginate
U
صفحه گذاری کردن
punctuating
U
نقطه گذاری کردن
to sow mines
U
مین گذاری کردن
punctuated
U
نقطه گذاری کردن
charges
U
خرج گذاری کردن شارژ کردن
charge
U
خرج گذاری کردن شارژ کردن
percussion
U
ضربتی چاشنی ضربتی
residential investments
U
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
recapitalize
U
سرمایه گذاری مجدد کردن
overcapitalize
U
بیش از حد سرمایه گذاری کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com