Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fumigant
U
ماده فراری که بعنوان ضدعفونی برای دفع افات بکارمیرود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
disinfector
U
ماده ضدعفونی
disinfector
U
ماده ضدعفونی کننده
sprag
U
قطعه چوب یا الواری که بعنوان شمع درمعدن بکارمیرود
supertropical bleach
U
نوعی ماده ضدعفونی فوق العاده قوی مخصوص مناطق حاره
Gasoline is volatile .
U
بنزین ماده فراری است ( زود می پرد )
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
benzocaine
U
ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
sienna
U
که برای رنگهای روغنی بکارمیرود
capital expenditure
U
هزینهای که برای بهبودسرمایه وافزایش ان بکارمیرود
pergameneous
U
مانند پوستی که برای نوشتن بکارمیرود
esparto
U
یکجورجگن دراسپانیاکه برای بافندگی وکاغذسازی بکارمیرود
fearnought
U
یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
mop
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
line drawing
U
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
line drawings
U
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
forel
U
یکجور پوست که برای جلدکردن دفترهای حساب بکارمیرود
forrel
U
یکجور پوست که برای جلدکردن دفترهای حساب بکارمیرود
herbicides
U
عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
herbicide
U
عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
mops
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mopped
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
hep
U
حرف ندا که برای دستور یاامریه به نظامیان بکارمیرود
tallow
U
پیه نهنگ وغیره که برای شمع سازی بکارمیرود
pullicate
U
پارچهای که برای درست کردن دستمال رنگی بکارمیرود
amulets
U
دوا یا چیزی که برای شکستن جادو و طلسم بکارمیرود
amulet
U
دوا یا چیزی که برای شکستن جادو و طلسم بکارمیرود
tape line
U
تسمه فلزی وباریک که برای اندازه گیری بکارمیرود
mopping
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
In this contract , there are no loopholes for either party .
U
دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
palmyra
U
یکجور نخل درهندو سیلان که برگ ان برای بوریابافی بکارمیرود
catgut
U
روده گربه وغیره که برای بخیه زدن درجراحی بکارمیرود
gimbals
U
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نماوچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
gimbal ring
U
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
parcel paper
U
یکجور کاغذ خرمایی رنگ ومخکم که برای پیچیدن بستههای پستی بکارمیرود
marking ink
U
مداد رنگی پاک نشدنی که برای رنگ زنی و نشان گذاری بکارمیرود
for keeps
U
برای نگهداری همیشگی بعنوان یادگار
writes
U
بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
write
U
بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
crocus cloth
U
پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
burger
U
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burgers
U
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
land plaster
U
صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
veil of money
U
نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
sennet
U
علف صاف یا حصیریا پوست درخت یا برگ خرماکه برای ساختن کلاه حصیری وخانههای حصیری بکارمیرود
sennit
U
علف صاف یا حصیریا پوست درخت یا برگ خرماکه برای ساختن کلاه حصیری وخانههای حصیری بکارمیرود
blueprints
U
نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
blueprint
U
نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
acts of God
U
افات سماوی
extermination
U
دفع افات
act of God
U
افات سماوی
differential spoilers
U
اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
log wood
U
درخت بقم
[در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
conduction
U
توانایی یک ماده برای هدایت جریان
fly dope
U
ماده اغشته به طعمه ماهیگیری برای شناورشدن
conductive
U
مربوط به توانایی ماده برای هدایت جریان
bituminous paint
U
رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
media
U
هر ماده فیزیکی که برای ذخیره داده به کار می رود
mags
U
ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
fast pill
U
ماده محرک غیرمجاز برای افزایش سرعت اسب
mag
U
ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
additive
ماده ای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به آن اضافه شود
capacitor
U
وسیلهای از که فرفیت یک ماده برای ذخیره سازی داده استفاده میکند
core binder
U
ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
slow pill
U
ماده شیمیایی که بطورغیرمجاز به اسب برای کندکردن سرعتش تزریق میشود
macronutrient
U
ماده شیمیایی که برای رشد ونمو و تغذیه گیاه لازم است
strip
U
لایه ماده مغناطیسی در سطح کارت پلاستیکی برای ضبط داده
papered
U
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papers
U
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papering
U
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
paper
U
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
fumigate
U
ضدعفونی کردن
fumigates
U
ضدعفونی کردن
disinfects
U
ضدعفونی کردن
sterilizer
U
ضدعفونی کننده
disinfecting
U
ضدعفونی کردن
fumigating
U
ضدعفونی کردن
fumigated
U
ضدعفونی کردن
disinfected
U
ضدعفونی کردن
disinfect
U
ضدعفونی کردن
disinfectant
U
ضدعفونی کننده
antiseptic
U
گندزدا ضدعفونی
aseptic
U
ضدعفونی شده
antiseptics
U
گندزدا ضدعفونی
lasers
U
روش ذخیره سازی دیجیتالی با استفاده از لیزر برای برانگیختن ماده حساس به نور
mediums
U
هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
medium
U
هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
gallium arsenide
U
ماده جدید برای ساختار قطعه که عملیات را سریع تر از قط عات سیلیکف انجام میدهد
laser
U
روش ذخیره سازی دیجیتالی با استفاده از لیزر برای برانگیختن ماده حساس به نور
wallow course
U
خندق ضدعفونی خودروها
cleaning station
U
ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
mercurochrome
U
داروی ضدعفونی قرمز رنگ
half life period
U
مدت زمان لازم برای فعالیت یک ماده رادیواکتیو است که به نصف مقدار اولیه خود کاهش یابد
thermite
U
ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset
U
ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
photoresist
U
ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
materialism
U
فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
magnetic tape
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tapes
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
taped
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tapes
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tape
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
wallow course
U
خندق مخصوص ضدعفونی خودروهایی که به مواد ش م ر الوده شده اند
anti blush tinner
U
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
exterminates
U
منقرض کردن دفع افات کردن
exterminated
U
منقرض کردن دفع افات کردن
exterminate
U
منقرض کردن دفع افات کردن
exterminating
U
منقرض کردن دفع افات کردن
lotion
U
محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
lotions
U
محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
female connector
U
دوشاخه ماده متصل کننده ماده
coolants
U
ماده سرماساز ماده خنک کننده
gunk
U
ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
dopes
U
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dope
U
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
coolant
U
ماده سرماساز ماده خنک کننده
fugitives
U
فراری
elusive
U
فراری
defectors
U
فراری
lamster
U
فراری
refugees
U
فراری
deserter
U
فراری
refugee
U
فراری
fugitive
U
فراری
deserters
U
فراری
absconder
U
فراری
evacuee
U
فراری
defector
U
فراری
runaway
U
فراری
run away
U
فراری
volatileness
U
فراری
rampant
<adj.>
U
فراری
evacuees
U
فراری
escapee
U
فراری
lamister
U
فراری
metronome
U
بکارمیرود
metronomes
U
بکارمیرود
escaped slave
U
برده فراری
gleanings
U
ریزه فراری
fugitiveness
U
پناهنده یا فراری
fugitively
U
بشکل فراری
lamister
U
فراری ازقانون
stragglers
U
فراری سرگردان
straggler
U
فراری سرگردان
to put to flight
U
فراری کردن
flyaway
U
فرار فراری
bleeder resistor
U
مقاومت فراری
runaway
U
شخص فراری
bleeder current
U
جریان فراری
The fujitive ( elusive ) prisoner .
U
زندانی فراری
induction relay
U
رله فراری
lamster
U
فراری ازقانون
position
U
مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
positioned
U
مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
wetback
U
مهاجر فراری مکزیکی
desert from military service
U
فراری از خدمت نظام
fugitive
U
سرباز فراری گریخته
slacker
U
فراری ازخدمت نظام
slackers
U
فراری ازخدمت نظام
low test
U
دارای خاصیت فراری
scatback
U
توپدار سریع و فراری
fugitives
U
سرباز فراری گریخته
stern chase
U
تعاقب کشتی فراری
run away
U
گریختن شخص فراری
fuels
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment
U
ماده رنگی ماده ملونه
pigments
U
ماده رنگی ماده ملونه
fuelled
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
packaging
U
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
corn popper
U
غربالی که دربودادن ذرت بکارمیرود
hyphen
U
خط پیوند در موارد زیر بکارمیرود
blacktop
U
موادقیری که درساختمان اسفالت بکارمیرود
hyphens
U
خط پیوند در موارد زیر بکارمیرود
An apple a day keeps the doctor away.
<proverb>
U
غذای خوب طبیب را فراری می دهد.
corporale
U
پارچهای که هنگام عشاء ربانی بکارمیرود
flat boat
U
یکجوردوبه پهن که دررودخانههای کم عمق بکارمیرود
ticked
U
نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
tick
U
نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
basket weave pattern
U
طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود
ticks
U
نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
law french
U
اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود
ballast
U
سنگینی شن و خرده سنگی که درراه اهن بکارمیرود
kieselguhr
U
سنگ چخماق ته نشسته درساختن دینامیت بکارمیرود
jacob's staff
U
چوبی که نوک اهنی داردودرزمین پیمایی بکارمیرود
knick knack
U
چیزقشنگ وکم بهاکه بیشتربرای ارایش بکارمیرود
metonym
U
لغت وکلمهای که بصورت کنایه یا مجاز بکارمیرود
internees
U
فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
evacuee
U
فراری یا پناهندهای که درموقع جنگ محل خودراتخلیه میکند
evacuees
U
فراری یا پناهندهای که درموقع جنگ محل خودراتخلیه میکند
internee
U
فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
kino
U
شیره یکجورگیاه که ماننداست بکات هندی ودرداروسازی و....بکارمیرود
noughts and crosses
U
یکجور دوز بازی که نشانهای صفرو چلیپادران بکارمیرود
forth
U
این کلمه بصورت پیشوند نیزبامعانی فوق بکارمیرود
ack
U
علامتی در ارتباطات و بی سیم و تلفن که بجای حرف A بکارمیرود
closed cycle reactor system
U
در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com