English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cancel U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
cancelling U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
cancels U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
undo U برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش
undoes U برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش
separator U نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
presentiment U عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
presentiments U عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
statement U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statements U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one U که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
repeats U بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeat U بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
to wipe the slate clean <idiom> U شروع تازه ای کردن [تخلفات قبلی را کاملا از پرونده پاک کردن] [اصطلاح]
adds U اضافه کنید زیاد کنید
add U اضافه کنید زیاد کنید
adding U اضافه کنید زیاد کنید
ctrl break U در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
premeditate U قبلا فکر چیزی را کردن مطالعه قبلی کردن
prior admission U اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
prescan U خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید
foretaste U ازمایش قبلی پیش بینی کردن
prevue U قبلا رویت کردن اطلاع قبلی
identify U مشاهده کردن شناسایی کنید
identified U مشاهده کردن شناسایی کنید
adjusting U میزان کردن تنظیم کنید
adjusts U میزان کردن تنظیم کنید
drops U قطره سقوط کردن کم کنید
dropping U قطره سقوط کردن کم کنید
identifying U مشاهده کردن شناسایی کنید
dropped U قطره سقوط کردن کم کنید
drop U قطره سقوط کردن کم کنید
identifies U مشاهده کردن شناسایی کنید
actual address U دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
skip U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
statement U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
skips U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
modifier U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
skipped U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
statements U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
modifiers U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
pipe U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
piped U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
basic U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
GOSUB U دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
fetch U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetched U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
basics U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
fetches U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
prefix U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
prefixes U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
effective U دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
branches U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branch U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
discrimination instruction U دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions U دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
rig the ship U فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
disassembly order U دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
macroinstruction U دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
languages U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
language U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction U دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halted U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halts U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halt U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
resident U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
residents U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
to put out of court U از دستور خارج کردن
tabling U از دستور خارج کردن
tables U از دستور خارج کردن
obeys U اجرا کردن دستور
to issue instructions U دستور صادر کردن
obeying U اجرا کردن دستور
obeyed U اجرا کردن دستور
obey U اجرا کردن دستور
briefed U دستور خلاصه کردن
table U از دستور خارج کردن
brief U دستور خلاصه کردن
briefer U دستور خلاصه کردن
tabled U از دستور خارج کردن
briefest U دستور خلاصه کردن
lay on the table U از دستور خارج کردن
one plus one address U قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
branches U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branch U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
to act for somebody U به دستور کسی عمل کردن
immediate U دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
chain-smoke U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoking U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoked U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smokes U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
cancelling U متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
kill U دستور پاک کردن فایل ذخیره شده به کلی
justify U دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
kills U دستور پاک کردن فایل ذخیره شده به کلی
cancels U متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
justifies U دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
cancel U متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
justifying U دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
commented U ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
comment U ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
commenting U ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
modes U وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
mode U وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
directive U دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
macro U کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود
directives U دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
preceding U قبلی
ex- U قبلی
one-time U قبلی
prior U قبلی
ex U قبلی
previous U قبلی
aforetime U قبلی
fore U قبلی
predecessor U قبلی
predecessors U قبلی
foregone U قبلی
premonition U اخطار قبلی
preoccupations U اشغال قبلی
foreordainment U حکم قبلی
pre arrengement U قرار قبلی
pre arrangement U قرار قبلی
precognition U اطلاع قبلی
forethought U اندیشه قبلی
previews U اطلاع قبلی
backgrounds U معلومات قبلی
foretype U نمونه قبلی
at sight U بی مطالعه قبلی
foretoken U اعلام قبلی
presuppositions U فرض قبلی
premeditated U با قصد قبلی
presupposition U فرض قبلی
predesignation U تعیین قبلی
preview U اطلاع قبلی
background U معلومات قبلی
foredoom U محکومیت قبلی
precompression U تراکم قبلی
prefiguration U تصور قبلی
prefiguration or prefigurement U نمایش قبلی
premeditation U قصد قبلی
predilection U تمایل قبلی
predilections U تمایل قبلی
pregiurement U احتساب قبلی
chain U از کلمه قبلی
premeditatedly U با اندیشه قبلی
preformation U تشکیل قبلی
late war U جنگ قبلی
prepossession U تصرف قبلی
preexistence U موجودیت قبلی
chains U از کلمه قبلی
preengagement U تعهد قبلی
preoccupation U اشغال قبلی
previous work U کارهای قبلی
forewarning U اخطار قبلی
pretreatment U معالجه قبلی
preconidtion U شرط قبلی
predispostion U تمایل قبلی
premonitions U اخطار قبلی
pre indexing U شاخص گذاری قبلی
at ten minutes notice U با ده دقیقه اخطار قبلی
pre indexing U فهرست سازی قبلی
biases U ولتاژ قبلی دادن
pre engaged U دارای تعهد قبلی
prelibation U ازمایش یانوشیدن قبلی
bias U ولتاژ قبلی دادن
premonitory U متضمن اخطار قبلی
A one-month notice. U اطلاع قبلی یک ماهه
as you were U به حالت قبلی برگردید
prior permission U اجازه قبلی پرواز
off the cuff <idiom> U بدون آمادگی قبلی
prognostication U تشخیص قبلی مرض
leave hanging (in the air) <idiom> U بدون تصمیم قبلی
forebedement U اخبار قبلی پیشگویی
prognostications U تشخیص قبلی مرض
malice aforethought U سوء نیت قبلی
premise U فرض قبلی فرضیه مقدم
prenotion U احساس قبلی نسبت بچیزی
premised U فرض قبلی فرضیه مقدم
a priori U بدون بررسی یا آزمایش قبلی
prefiguration U پیش بینی احتساب قبلی
prefiguration or prefigurement U تشبیه از پیش تصور قبلی
premisses U فرض قبلی فرضیه مقدم
quondam U قبلی مربوط به چندی قبل
inherited error U خطایی در فرآیند یا عمل قبلی
prepossession U اشغال قبلی تمایل بیجهت
prerequisites U شرط قبلی لازمه امری
prerequisite U شرط قبلی لازمه امری
sight-reading U بدون مطالعه قبلی خواندن
sneak preview U نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
sneak previews U نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
free wheeling U بازی بدون نقشه قبلی
foredknowlege U اطلاع قبلی علم غیب
prognosticate U تشخیص دادن قبلی مرض
sight-reading U بدون امادگی قبلی اجراکردن
premonitions U برحذر داشتن فکر قبلی
sight-read U بدون امادگی قبلی اجراکردن
premonition U برحذر داشتن فکر قبلی
sight-reads U بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-read U بدون مطالعه قبلی خواندن
pre condition U شرط لازم الاجرای قبلی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com