English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 175 (7158 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Some sugar, please. لطفا مقداری شکر.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
quantity equation U معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است
quantity equation of exchange U یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
qualitative U مقداری
quantitatively U مقداری
quantitative U مقداری
single valued function U تابع یک مقداری
value parameter U پارامتر مقداری
volume discont U تخفیف مقداری
quantitative value U ارزش مقداری
quantitative methods U روشهای مقداری
quantitative analysis U تحلیل مقداری
parameter U مقداری از یک مدار
extensive property U خاصیت مقداری
parameters U مقداری از یک مدار
bill of quantities U صورت مقداری
drop in the bucket <idiom> U مقداری جزئی
some cold water U مقداری آب سرد
some crisps U مقداری چیپس
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
some milk U مقداری شیر
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
some hot water U مقداری آب گرم
amounted U مقداری از داده یا کاغذ یا...
amount U مقداری از داده یا کاغذ یا...
quantity theory of money U نظریه مقداری پول
amounts U مقداری از داده یا کاغذ یا...
I'd like some soup. من مقداری سوپ میخواهم.
size distribution of income U توزیع درامد مقداری
applicative U صفت مقداری مانندsome یا every
amounting U مقداری از داده یا کاغذ یا...
augmenter U مقداری که به دیگری اضافه میشود
quantity theory of money and prices U نظریه مقداری پول و قیمت
to have a limit [of up to something] U [تا] به حد [چیزی یا مقداری] اعتبار داشتن [اقتصاد]
to run to a quantity [to run into a sum] U بر مبلغی [مقداری] بالغ شدن [یا بودن]
The welfare budget has been cut down. U از بودجه رفاهی مقداری زده اند
handily U ذخیره کردن مقداری از انرژی از طرف اسب
lipoprotein U مواد پروتئینی که حاوی مقداری چربی باشند
to have a maximum limit [of something] U [به] حداکثر [چیزی یا مقداری] اعتبار داشتن [اقتصاد]
May I have some ...? آیا ممکن است مقداری ... برایم بیاورید؟
transparencies U مقداری از یک تصویر دیگر در زیر آن نشان میدهد
transparency U مقداری از یک تصویر دیگر در زیر آن نشان میدهد
parameter U مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
parameters U مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
leakages U مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
leakage U مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
plough land U مقداری زمین که با هشت گاومیتوانستند در یک سال شخم بزنند
graciously U لطفا"
prithee U لطفا
patronizingly U لطفا
dragged U مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
oversale U پیش فروش چیزی به مقداری که بعدا` نتوان تحویل داد
drags U مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
drag U مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
soft valve U شیر ترمویونیکی که مقداری هوا به داخل ان نشت کرده است
Tickets, please. لطفا بلیت.
Please stand up ! U لطفا" بایستید !
With milk, please. لطفا با شیر.
Your passport, please. لطفا گذرنامتان.
vouchsafe U لطفا حاضرشدن
deigns U لطفا پذیرفتن
vouchsafed U لطفا حاضرشدن
vouchsafes U لطفا حاضرشدن
vouchsafing U لطفا حاضرشدن
deign U لطفا پذیرفتن
deigning U لطفا پذیرفتن
deigned U لطفا پذیرفتن
plene administrative preter U دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
nuclide U انواع اتم هایی که حاوی پروتون و نوترون و مقداری نیرو میباشند
defaulted U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaults U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaulting U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
biases U مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
water hole U سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
bias U مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
default U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
I'd like breakfast, please. لطفا صبحانه میخواهم.
kindly U لطفا از روی مرحمت
Please check the water. لطفا آب را کنترل کنید.
Full tank, please. لطفا باک را پر کنید.
The bill, please. لطفا صورت حساب.
No milk, please. لطفا بدون شیر.
Something light, please. لطفا یک چیز سبک.
I'd like a dessert, please. لطفا دسر میخواهم.
please U سرگرم کردن لطفا
pleases U سرگرم کردن لطفا
Please check the ... لطفا ... را کنترل کنید.
Stand back, please ! U لطفا"عقب با یستید
Please let me know. U لطفا"به من اطلاع دهید
Please fetch the book. U لطفا"بروکتاب رابیاور
PLease let me know(notiffy me). U لطفا" به من خبر بدهید
Please make yourself comfortable. U لطفا" راحت باشید
Please come down(downstairs). U لطفا"بفرمایید پایین
creditor's bill U رسیدی که بستانکار متوفی درمقابل دریافت مقداری ازترکه به عنوان تصفیه حساب
Please consider my suggestion. U لطفا" به پیشنهاد من توجه کنید
Hold the line, please! U لطفا گوشی را نگه دارید!
Please keep me posted(informed). U لطفا" مرادرجریان بگذارید (نگاهدارید )
Please heat up my food. U لطفا" غذایم را داغ کنید
A pot of tea for 4, please. لطفا یک قوری چایی 4 نفره.
I want one of these please. لطفا من یکی از اینها را میخواهم.
A ticket to Bath, please. لطفا یک بلیت به شهر باته.
Please do not touch! U لطفا دست نزن [نزنید] !
condescendingly U ازروی فروتنی یامهربانی لطفا
Please call the police. لطفا پلیس را خبر کنید.
Please check the battery. لطفا باطری را کنترل کنید.
Please check the oil. لطفا روغن را کنترل کنید.
Please reply as a matter of urgency. U لطفا فوری پاسخ دهید.
Stop here, please. لطفا همینجا نگه دارید.
Please sign here. لطفا اینجا را امضا کنید.
Please have my bill ready. لطفا صورتحسابم را آماده کنید.
Please give me this one . U این یکی را لطفا" بدهید
Please get it off ! [Please clean it up !] U لطفا این را پاک کنید !
Please answer the telephone. U لطفا" جواب تلفن را بدهید
Please turn left now. U لطفا حالا شما به چپ بپیچید.
Please get me a taxi. لطفا یک تاکسی برایم بگیرید.
Please let me in on your affairs . U لطفا" مرا در کارهایتان واردکنید
I'd like a cup of coffee, please. لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
Please pass round the fruit . U لطفا" میوه را دور بگردانید
Please don't wake me until 9 o'clock! U لطفا من را ساعت ۹ بیدار کنید!
Please write down your new address . U لطفا" آدرس جدیدتان را بنویسید
Please show me the way out I'll show you ! U لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید
Move along, please! [in a crowd] U لطفا بجلو حرکت کنید! [در جمعیتی]
Save this for me, please! U لطفا این را برای من نگه دار!
Would you wait for me, please? U ممکن است لطفا منتظرم باشید؟
May I have my bill, please? U ممکن است لطفا صورتحسابم را بیاورید؟
I'd like a haircut, please. لطفا میخواهم موهایم را اصلاح کنم.
Can you give me the key, please? U لطفا ممکن است کلید را به من بدهید؟
Please partake of this meal . U لطفا" از این غذا صرف کنید
Please help yourself ( with the food ) . U لطفا" برای خودتان غذا بکشید
Please open this bag. لطفا این کیف را باز کنید.
WI'll you give the car a wash (wash – down) please. U ممکن است لطفا" اتوموبیل رابشوئید
A cup of tea with lemon, please. لطفا یک فنجان چای با لیمو ترش.
Please listen carfully for the telephone tI'll I come back . U لطفا" گوش ات به تلفن با شد تامن برگردم
Two coffees please . U لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید )
Please check the spear tyre, too. لطفا تایر زاپاس را هم کنترل کنید.
defaulted U مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaults U مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaulting U مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
multipe expansion of credit U استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
default U مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
Please put these clocolates aside for me . U لطفا" این شکلاتها را برای من کنار بگذارید
repondez s'il vous plait [RSVP] U لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای]
Please face me when I'm talking to you. U لطفا وقتی که با تو صحبت می کنم رویت را به من بکن.
If there is a reason for complaint, please contact ... U اگر شکایتی دارید، لطفا با ... تماس بگیرید.
Please warm up this milk . warm and sincere greetings . U لطفا" این شیر را قدری گرم کنید
please reply U لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای]
Could we have a plate please? U ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
Could you drive more slowly, please? U ممکن است لطفا کمی آهسته تر برانید؟
Can you send a mechanic, please? U آیا ممکن است لطفا یک یک مکانیک بفرستید؟
Can you send a breakdown lorry, please? U آیا ممکن است لطفا یک جرثقیل بفرستید؟
Could we have a fork please? U ممکن است لطفا یک چنگال برایمان بیاورید؟
Could you repeat what you said, please? U میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟
Please accept this gift as a mark of my friendship. U لطفا"این هدیه رابعلامت ونشانه دوستی من بپذیرید
I'll have a beer with a rum chaser. U لطفا یک آبجو و بعد یک عرق رم که گلویم را صاف کند.
Take this luggage to the taxi, please. لطفا این اسباب و اثاثیه را تاکسی حمل کنید.
Would you call the head waiter, please? U لطفا ممکن است مسئول سرپیشخدمت را صدا کنید؟
Would you change the tyre please? U آیا ممکن است لطفا لاستیک را عوض کنید؟
Would you change the lamp please? U آیا ممکن است لطفا لامپ را عوض کنید؟
Would you post this for me, please? U ممکن است لطفا این را برای من پست کنید؟
May I have the menu, please? U ممکن است لطفا صورت غذا را برایم بیاورید؟
May I have the drink list, please? U ممکن است لطفا صورت نوشیدنیها را برایم بیاورید؟
Could we have some matches please? U ممکن است لطفا چند تا کبریت برایمان بیاورید؟
Could we have a napkin please? U ممکن است لطفا یک دستمال سفره برایمان بیاورید؟
I'm not very hungry, so please don't cook on my account. U من خیلی گرسنه نیستم، پس لطفا بحساب من آشپزی نکن.
Please supply the facts relevant to the case. U لطفا" حقایق ومطالبی را که با موضوع مناسبت دارد فراهم کنید
Take this luggage to the bus, please. لطفا این اسباب و اثاثیه را تا اتوبوس / تاکسی حمل کنید.
earnest U مقداری از مبیع که پیش از قبض واقباض کل مبیع و ثمن به خریدار تسلیم میشود
Even if you thik I am being foolish, please don't burst my bubble. U حتی اگر فکر می کنی احمقم لطفا توی ذوقم نزن.
whisker U کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
quantity theory of money U حاصلضرب حجم در سرعت گردش پول برابر است باحاصلضرب سطح عمومی قیمت و تولید واقعی نظریه مقداری پول که درحقیقت عقیده اقتصاددانان کلاسیک را درباره پول نشان میدهد را میتوان بصورت زیرنوشت : یعنی PQ = V
continental shelf U مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
Please allow for at least two weeks' notice [to do something] [for something] [prior to something] . U درخواست می شود که لطفا دو هفته برای پیشگیری [کار] اعطاء کنید [تا ما ] [برای چیزی] [قبل از چیزی] .
classical theory of money U نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
Recent search history Forum search
1لطفا بیاین دنبالمون
1It takes a bit of a performance penalty compared to the previous one.
1What is the meaning of shahneh (شحنه یا داروغه) in farsi ?
1confinement factor
1A donkey was lame so the man leading him was mocked for not using him,so he rode the donkey and was told he was cruel for riding a lame donkey.
2لطفا دخل و خرجت را عاقلانه ومنطقی کنترل و از مخارج غیر ضروری پرهیز کن
2لطفا دخل و خرجت را عاقلانه ومنطقی کنترل و از مخارج غیر ضروری پرهیز کن
1What it means in slang term " I'm sleeping in truck" ?
1لطفا
1 moves up the range
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com