Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sbend distortion
U
لرزش تصویر دراثر حرکت زیگزاکی انتن رادار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scurve distortion
U
لرزش تصویر رادار در اثرحرکت انتن
crystal balls
U
گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
crystal ball
U
گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
sbend distortion
U
لرزش تصویر رادار
hunting
U
حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
crystal ball
U
انتن رادار
crystal balls
U
انتن رادار
radome
U
گنبد انتن رادار
scan
U
یک دور گردش انتن رادار
scans
U
یک دور گردش انتن رادار
scanned
U
یک دور گردش انتن رادار
hunting
U
نوسان دادن انتن رادار درردیابی
radome
U
پوشش پلاستیکی انتن رادار درهواپیما
sidelobe
U
ستونهای جانبی انرژی انتن رادار
pip matching
U
روش بصری روانه کردن انتن رادار در ارتفاع و سمت
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
radar screen
U
صفحه تصویر رادار
cardinal points effect
U
اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
hydrofoil
U
سطح صاف یا موربی که دراثر حرکت اب از خلال ان بحرکت وعکس العمل دراید وغالبابشکل پرده یا باله ای ست
hydrofoils
U
سطح صاف یا موربی که دراثر حرکت اب از خلال ان بحرکت وعکس العمل دراید وغالبابشکل پرده یا باله ای ست
display controlled
U
نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
backgrounds
U
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
background
U
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
slow motion picture
U
تصویر با حرکت اهسته
scanned
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scan
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
kytoon
U
انتن گازی هلیومی انتن موقتی
scanned
U
حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT
scan
U
حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT
scans
U
حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT
chaff
U
وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
skin paint
U
نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
gadget
U
نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
gadgets
U
نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
raster
U
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
word wrap
U
حرکت نشانه گر روی صفحه تصویر کامپیوتر از انتهای یک خط به شروع خط بعدی
radar scan
U
تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
railings
U
امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railing
U
امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
game
U
وسیلهای که در دست قرار می گیرد تا نشانگر یا تصویر گرافیکی را در بازی کامپیوتری حرکت دهد
hotspot
U
فضای خاص در تصویر یا نمایش که در صورت حرکت کردن نمایشگر روی آن کار خاصی میکند
blitter
U
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
radar prediction
U
بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
radar return
U
انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
directional radar prediction
U
تجزیه و تحلیل سمتی رادار پیش بینی سمتی رادار
blips
U
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blip
U
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
radar tracking
U
تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار
trapping
U
اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
radar comouflage
U
استتار کردن از دید رادار استتار در مقابل رادار
pitot pressure
U
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
scanner
U
وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanners
U
وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
guided propagation
U
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
real time
U
با همان سرعتی که در جهان واقعی حرکت می کنند.نقاشی متحرک بلا درنگ نیاز به سخت افزار نمایش قادر به نمایش یک ترتیب به صورت ده تصویر مختلف در ثانیه دارد
interlook dormant period
U
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
clatters
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattering
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatter
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattered
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
flatbed
U
وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
crop
U
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
images
U
سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر
image
[سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر]
crops
U
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
tweening
U
محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
cropped
U
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
pictured
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picture
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picturing
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictures
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
acrobat
U
که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
videoing
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
video
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
acrobats
U
که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
videos
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoed
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
images
U
تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود
image
[تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
radar discrimination
U
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
flickered
U
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickers
U
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flicker
U
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
spherization
U
جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
lossless compression
U
روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
windbound
U
متوقف دراثر باد
By a happy coincidence.
U
دراثر حسن تصادف
to fog off
U
دراثر رطوبت پوسیدن
radar locating
U
تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
companionate
U
بهم پیوسته دراثر اتحادواشتراک
electrocution
U
کشتن یا مرگ دراثر برق
to d. in one's bed
U
دراثر پیری یا بیماری مردن
ether extract
U
ماده الی محلول دراثر
refreshed
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
auto
U
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
autos
U
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
refresh
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
frost hoil
U
ازدیاد حجم دراثر یخبندان بادکردگی
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
radar picket
U
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
psychomotor
U
ناشی از حرکات عضلانی دراثر عمل فکری
photoglyph
U
صفخهای که دراثر روشنایی حکاکی شده باشد
strain hardening
U
سخت شدن فلز دراثر تغییرشکل نسبی
suntan
U
قهوهای شدن پوست بدن دراثر افتاب
lunitidal
U
وابسته بحرکت جزر ومد دراثر ماه
suntans
U
قهوهای شدن پوست بدن دراثر افتاب
sea fire
U
شب تابی دریا دراثر جانوران شب تاب وغیره
cacogenesis
U
فساد نژادی دراثر حفظ وابقاء صفات بد
quakes
U
لرزش
fluttered
U
لرزش
quake
U
لرزش
flutter
U
لرزش
trembling
U
لرزش
palpitations
U
لرزش
palpitation
U
لرزش
tremulously
U
با لرزش
tremour
U
لرزش
frissons
U
لرزش
quaking
U
لرزش
quaked
U
لرزش
flutters
U
لرزش
vibration
U
لرزش
fluttering
U
لرزش
tremors
U
لرزش
tremor
U
لرزش
fremitus
U
لرزش
succussion
U
لرزش
tremblement
U
لرزش
frisson
U
لرزش
tremolo
U
لرزش
persistence
U
مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
hypertext
U
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
pen drawing
U
تصویر خطی تصویر مدادی
sympathetic detonation
U
انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
moraine
U
سنگ وخاکی که دراثر توده یخ غلتان جابجاوانباشته شود
catalysts
U
عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
catalyst
U
عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
boggle
U
دراثر امری ناگهان وحشت زده وناراحت شدن
windage
U
کاهش دور وسیله گردنده دراثر پسای هوا
trepidation
U
لرزش رعشه
trills
U
لرزش صدا
quaking
U
لرزش داشتن
quake
U
لرزش داشتن
quaked
U
لرزش داشتن
quakes
U
لرزش داشتن
magnetic ripple
U
لرزش مغناطیسی
trilled
U
لرزش صدا
thirl
U
لرزش طنین
shakes
U
لرزش نوسان
fluttered
U
لرزش اهتزاز
shaking
U
لرزش تزلزل
titubation
U
لرزش تلوتلوخوردن
tremolant
U
لرزش دار
flutter
U
لرزش اهتزاز
tremolant
U
موجد لرزش
tremulant
U
لرزش دار
succussion
U
لرزش مایعات
tremulous
U
لرزش دار
trill
U
لرزش صدا
fluttering
U
لرزش اهتزاز
shaking
U
لرزش نوسان
shake
U
لرزش تزلزل
shake
U
لرزش نوسان
flutters
U
لرزش اهتزاز
shimmey
U
لرزش داشتن
shimmy
U
لرزش داشتن
shakes
U
لرزش تزلزل
tremulant
U
ترسان لرزش
boom swing
U
ناحیه لرزش
aflutter
U
در حال لرزش
downwash
U
زاویه انحراف هوا بطرف پایین دراثر برخورد با یک ایرفویل
form utility
U
کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
tirl
U
مرتعش کردن لرزش
tremolo
U
لرزش صدا تحریر
vibration
U
لرزش ماساژ دادن
tracings
U
تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
tracing
U
تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
vibratile
U
قابل لرزش و ارتعاش جنبنده
As you make your bed so you must lie on it
<idiom>
U
هر کسی که خربزه میخوره پای لرزش هم میشینه
orthographic
U
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
quaver
U
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavered
U
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavers
U
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavering
U
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
electromagnetic wave
U
موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
To accpt the consequences . to face the music .
U
پای لرزش نشستن ( عواقب کاری را پذیرفتن )
image dissector tube
U
لامپ تجزیه کننده تصویر لامپ دیسکتور تصویر
images
U
نقش کردن تصویر کردن نشان دادن تصویر
raster scan
U
ردیابی افقی محل تصویر پیمایش محل تصویر
evangelical
U
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
evangelic
U
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
antenna
U
انتن
aerials
U
انتن
antennae
U
انتن
antennas
U
انتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com