|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
Total search result: 4 (7426 milliseconds) | ارسال یک معنی جدید |
||
Menu |
English | Persian | Menu |
---|---|---|---|
clatter U | جغ جغ یا تلق تلق کردن صدای بهم خوردن اشیایی مثل بشقاب | ||
clatter U | هیاهو کردن | ||
clatter U | تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار | ||
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
|||
Other Matches | |||
to clatter down U | با صدا بزمین افتادن |
Recent search history | Forum search | |||
|
||||
|