English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bursting layer U لایههای منفجر کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
deep scattering layer U لایههای منعکس کننده عمق دریا
blaster U منفجر کننده
detonator U منفجر کننده
detonators U منفجر کننده
burster U منفجر کننده
detonating charge U خرج منفجر کننده
burster course U مسیر منفجر کننده
blasting fuze U ماسوره منفجر کننده
primacord net U شبکه منفجر کننده
blasting machine U وسیله منفجر کننده
detonating agent U عامل منفجر کننده
detonation cord U فتیله منفجر کننده
burster tube U لوله منفجر کننده
destructor U منفجر کننده عامل انفجاری
booster U لایی استری منفجر کننده
boosters U لایی استری منفجر کننده
puff U منفجر کردن منفجر شدن
detonate U منفجر شدن یا منفجر کردن
puffing U منفجر کردن منفجر شدن
puffs U منفجر کردن منفجر شدن
detonates U منفجر شدن یا منفجر کردن
detonated U منفجر شدن یا منفجر کردن
burster block U مجموعه منفجر کننده مجموعه خرج تلاش
exploded U منفجر شدن یا منفجر کردن ترکیدن محترق شدن
explodes U منفجر شدن یا منفجر کردن ترکیدن محترق شدن
explode U منفجر شدن یا منفجر کردن ترکیدن محترق شدن
exploding U منفجر شدن یا منفجر کردن ترکیدن محترق شدن
explodent U منفجر شونده منفجر
contourted strata U لایههای در هم
conformable strata U لایههای همشیب
isothermal layer U لایههای ایزوترمال
twisted strata U لایههای پیچیده
unconformable strata U لایههای دگر شیب
laminitis U اماس لایههای حساس
bursting layer U لایههای سقفی پناهگاه
benthic division U قسمت بندی لایههای دریا
aurora U پدیده تابناکی در لایههای فوقانی اتمسفر
altitude tints U لایههای رنگ ارتفاع نما در روی نقشه
pedocal U خاک دارای لایههای سخت ومتراکم ذغال
rollers U دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
roller U دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
layer tints U هاشورهای نشان دهنده لایههای مختلف اب دریا هاشور لایه نما
SOS U Sapphire On Silicon فرایند ساخت تراشههای مجتمع روی لایههای سیلیکان و یاقوت کبود
radial transfer U انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
transfers U ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transferring U ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfer U ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
logical U مسیر Token در بین لایههای هر گره . در توپولوژی فیزیک FDDI حلقه منط قی را تحت تاثیر قرار نمیدهد
chapman region U منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
fibre optics U لایههای مناسب شیشهای یا پلاستیکی محافظت شده برای ارسال سیگنالهای نوری که داده سریع منتقل می کنند
burst U منفجر شدن
go off <idiom> U منفجر شدن
demolished U منفجر کردن
bursts U منفجر شدن
demolish U منفجر کردن
explosive U منفجر شونده
eruptional U منفجر شونده
blow-ups U منفجر کردن
blow-up U منفجر کردن
demolishing U منفجر کردن
fulminated U منفجر شدن
fulminates U منفجر شدن
detonation U منفجر کردن
fulminate U منفجر شدن
set off U منفجر شدن
demolishes U منفجر کردن
detonations U منفجر کردن
unexploded U منفجر نشده
set off U منفجر کردن
buster U منفجر یاخوردکننده
blow up U منفجر کردن
destruct U منفجر کردن
exploded U منفجر شدن ترکیدن
bursts U منفجر کردن انفجار
detonate U منفجر شدن ترکانیدن
detonated U منفجر شدن ترکانیدن
detonates U منفجر شدن ترکانیدن
erumpent U منفجر شونده شکوفنده
explodes U منفجر شدن ترکیدن
explode U منفجر شدن ترکیدن
exploding U منفجر شدن ترکیدن
implode U از داخل منفجر شدن
blow out U پنچری منفجر شدن
burst U منفجر کردن انفجار
burst U انفجار منفجر شدن
bursts U انفجار منفجر شدن
dunnite U نوعی ماده منفجر حساس
backfire U منفجر شدن قبل از موقع
backfired U منفجر شدن قبل از موقع
explosions U ترکش منفجر کردن ترکیدن
backfires U منفجر شدن قبل از موقع
backfiring U منفجر شدن قبل از موقع
dynamite U با دینامیت ترکاندن منفجر کردن
dynamited U با دینامیت ترکاندن منفجر کردن
dynamiting U با دینامیت ترکاندن منفجر کردن
dynamites U با دینامیت ترکاندن منفجر کردن
detonating U محترق شونده منفجر سازنده
explosion U ترکش منفجر کردن ترکیدن
exfoliation U پوسته پوسته شدن لایههای بتن یا سنگ در اثر حرارت محیط همجوار
kill U تلفات منفجر کردن از بین بردن
kills U تلفات منفجر کردن از بین بردن
methylamine U گاز منفجر شونده بفرمول 2NH 3CH
active mine U مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
air bedding U لایههای لاستیکی بادی بالشتکهای بادی
shuttered fuze U ماسوره منفجر شده یا عمل کرده قبل از موقع
mask design U اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
austenitize U سخت کردن لایههای استنیتی ساختار استنیتیکی را سخت کردن
command detonated U منفجر شونده از راه دور قابل انفجار با فرمان دور
flare dud U گلوله اتمی که در ارتفاع بیش از ارتفاع پیش بینی شده منفجر میشود
blasts U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blast U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
surface of rupture U سطح شکافته شده به وسیله گلوله منفجر شده سطح شکافت
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com