English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hovering acts U قوانینی که بر رفت و امد کشتیهای خودی و اجنبی در محدوده معینی ازابهای کشور حکمفرمایی میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
contiguous zone U منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
friendly state U کشور خودی
flag discrimination U مخالفت یک کشور با حمل کالاهای خود توسط کشتیهای غیر
freedom of seas U ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
XMS U قوانینی که نحوه دستیابی برنامه یه حافظه گسترده در PC را بیان میکند
repeater U وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
regenerator U وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند
clearing and switch buying U توافق تجاری دوجانبهای که براساس ان دو کشور متعهدبه مبادله مقدار معینی کالامی گردند
letter of recall U نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
bond U سندی که به موجب ان خود ووارث و اوصیا و مباشرین امورش را به پرداخت مبلغ معینی به دیگری متعهد میکند
battery U قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
batteries U قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
gyrodyne U رتورکرافتی که رتورهای ان هنگام برخاستن شناورماندن فرود و جلو رفتن تنها دردامنه معینی از سرعت توسط موتور کار میکند
do while U یک دستور برنامه نویسی زبان سطح بالا که تا موقعی که شرایط معینی وجود داشته باشد دستورالعملهای حلقهای را اجرا میکند
future perfect tense U زمان ایندهای که انجام کاری پیش از وقت معینی پیش بینی میکند
spot bowler U بازیگری که بجای نشانه گیری به میلههای بولینگ بجای معینی روی مسیرهدفگیری میکند
netware U که در محدوده سخت افزاری اجرا میشود و اشتراک فایل و چاپ و برنامههای server-diaf را پشتیبانی میکند
quantization U خطای تبدیل سیگنال آنالوگ به عددی با توجه به دقت محدوده ساده یا سیگنالی که به سرعت تغییر میکند
line crosser U فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
predomination U حکمفرمایی
p system U سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
personal U محدوده سیستمهای بی سیم ارتباطی که امکان رد و بدل کردن داده کامپیوتر با وسایل دیگر مثل چاپگر یا PDA را فراهم میکند
inlander U کسیکه درون کشور یا دورازمرز زندگی میکند
reigns U حکومت حکمفرمایی
reign U حکومت حکمفرمایی
reigned U حکومت حکمفرمایی
standardizing U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardising U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardize U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardises U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardised U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizes U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
wire matrix printer U یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
short haul U کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
short-haul U کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
republic U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
analog U صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
limited distance modem U وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
algebra U قوانینی که برای معرفی
analogues U صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
analogue U صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
formats U قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
format U قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
xenophobe U اجنبی
foreigners U اجنبی
foreigner U اجنبی
aliens U اجنبی
stranger U اجنبی
barbarians U اجنبی
alien U اجنبی
barbarian U اجنبی
buffer state U دولت کوچکی راگویند که بین دو کشور بزرگ واقع شده و از برخورد وبروز اختلاف بین انهاجلوگیری میکند
sisten ships U کشتیهای همانندیامتشابه
decoy ships U کشتیهای مصنوعی
mercantile marine U کشتیهای تجارتی
decoy ships U کشتیهای فریبنده
quislings U حاکم دست نشانده اجنبی
quisling U حاکم دست نشانده اجنبی
small craft U کشتیهای کوچک ضتی ب
flota U دسته کشتیهای اسپانیولی
fleet U دسته کشتیهای جنگی
fleets U دسته کشتیهای جنگی
wooden walls U ناوها یا کشتیهای جنگی
Burundi U کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession U تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
blue law U قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
blue laws U قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
extradited U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
commercial water movement U حمل و نقل با کشتیهای شخصی
shipper U کشتیهای حمل و نقل دریایی
provincialism U اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
deep submergence U زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
columns U ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
column U ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
menorah U شمعدانی که در کشتیهای جنگی یهود بکار میرفته
mail server U کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
privateering U شرکت کشتیهای غیر نظامی درجنگ دریایی piracy
innocent passage U مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
programming U قوانینی که برنامه باید به آنها تبدیل شود تا کد سازگار ایجاد شود
friendlier U خودی
friendliest U خودی
friendly U خودی
friendlies U خودی
in group U گروه خودی
spontaneous U خود به خودی
friendly U نیروی خودی
we group U گروه خودی
friendliest U نیروی خودی
friendlier U نیروی خودی
insiders U خودی خودمانی
insider U خودی خودمانی
own goal U گل به دروازه خودی
homes U زمین خودی
self directed U پیش خودی
home U زمین خودی
chicks U هواپیمای خودی
own goals U گل به دروازه خودی
spontaneity U خود به خودی
friendlies U نیروی خودی
blue forces U نیروهای خودی
internal heating U گرمایش خودی
upcourt U سبد خودی
homeling U بازیگر خودی
familiar U مانوس خودی
relative U خودی نسبی
friendly forces U نیروهای خودی
spontaneous recovery U بهبود خود به خودی
To assert oneself . To display ones merit . U خودی را نشان دادن
spontaneous remission U بهبود خود به خودی
right of search U حقی که کشتیهای دول متحارب برای جستجوی ناوگان ممالک بیطرف به منظور مطمئن شدن از بیطرفیشان دارند
interference U مزاحمت مهرههای خودی شطرنج
adjutantship U معینی
nonaligned U کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
ingross U جمع اوری کردن نیروی خودی
critical build up resistance U مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
shore duty U ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
adjutancy U معینی معاونت
smoke screen U پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
dump U نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
statute of fraud U قوانین ضد کلاهبرداری قوانینی که در سال 7761میلادی در زمان چارلزیازدهم در انگلستان به تصویب رسید و هدف اصلی ان جلوگیری از گواهی دروغ و پیمان شکنی و استفاده نامشروع از عدم حضور ذهن گواهان در محکمه بود
stations U درپست معینی گذاردن
ageless U بدون عمر معینی
cost plus U بعلاوه سود معینی
stationed U درپست معینی گذاردن
inbound U محصور در حدود معینی
station U درپست معینی گذاردن
he is at a loose end U کار معینی ندارد
mix up, caution U موافب باشید هواپیماهای دشمن و خودی درگیر شدند
warned protected U قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
positive control U کنترل عملی عبور و مرورهواپیماهای خودی در فضای هوایی
short round U گلولهای که اشتباها روی قوای خودی فرود می اید
emplace U در محل معینی قرار دادن
models U مطابق مدل معینی در اوردن
modelled U مطابق مدل معینی در اوردن
orb U بدور مدار معینی گشتن
head for U به سمت معینی در حرکت بودن
modeled U مطابق مدل معینی در اوردن
orbs U بدور مدار معینی گشتن
tonner U کامیون دارای فرفیت معینی
predecease U پیش ازواقعه معینی مردن
standardize U مطابق درجه معینی دراوردن
standardizes U مطابق درجه معینی دراوردن
model U مطابق مدل معینی در اوردن
local option U اختیار تعیین محل معینی
standardizing U مطابق درجه معینی دراوردن
standardising U مطابق درجه معینی دراوردن
standardised U مطابق درجه معینی دراوردن
standardises U مطابق درجه معینی دراوردن
icing U ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
warned exposed U قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
calibrated U تحت قاعده واصول معینی دراوردن
tonner U کشتی دارای تعداد معینی فرفیت
calibrating U تحت قاعده واصول معینی دراوردن
calibrates U تحت قاعده واصول معینی دراوردن
cover drive U ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
protraction U نقشه کشی طبق مقیاس معینی
calibrate U تحت قاعده واصول معینی دراوردن
term insurance U بیمه در موردمخاطره برای مدت معینی
dispatch route U جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل
capias U حکم یا امریه دائر بر توقیف شخص معینی
dimension stock U چوب سختی که به ابعاد معینی تبدیل شده
cover point U محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
blood counts U شمارش تعداد گویچههای خون در حجم معینی
the U حرف تعریف برای چیز یاشخص معینی
blood count U شمارش تعداد گویچههای خون در حجم معینی
section hand U کارگرعضو دسته معینی ازکارگران راه اهن
off break U کسب امتیاز معینی در ضربه به سمت راست
squawking U در رهگیری هوایی یعنی روشن کردن دستگاه شناسایی دشمن و خودی و کار با ان
xenophile U بیگانه پرست اجنبی پرست
time zone U منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
time zones U منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
camporee U اجتماع پسران ودختران پیش اهنگ از ناحیه معینی
stage set U تنظیم صحنه برای ایفای نقش معینی از نمایش
linebreeding U پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
forty one billiard U بیلیارد کیسه دار که هربازیگر شماره معینی دارد
phonotypy U چاپ با حروفی که هرکدام نماینده یک صدای معینی است
spanned U محدوده
spanning U محدوده
confine U محدوده
scope U محدوده
span U محدوده
ranges U محدوده
range U محدوده
ranged U محدوده
confining U محدوده
spans U محدوده
squawk U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawked U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawks U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
humidistat U اسبابی برای تنظیم ونگاهداری درجه رطوبت درحد معینی
an impersonal verb U فعلی که فاعل معینی ندارد و جز سوم شخص مفرد است
precarious U عاریهای بسته بمیل دیگری مشروط بشرایط معینی مشکوک
spot pass U پاسی که بجای فرستادن به بازیگر به نقطه معینی فرستاده میشود
free port U بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free ports U بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com