Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
alkali
U
قلیا مادهای باخاصیت قلیایی مثل سودمحرق
alkalis
U
قلیا مادهای باخاصیت قلیایی مثل سودمحرق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
malleability
U
باخاصیت چکش خواری نرمی
kali
U
قلیا
antalkali
U
ضد قلیا
alkalic
U
قلیا
alkalis
U
قلیا
soda
U
قلیا
sodas
U
قلیا
alkali
U
قلیا
alkali blue
U
ابی قلیا
alka;imetry
U
قلیا سنجی
sodium carbonate
U
نمک قلیا
alkaloidal
U
شبه قلیا
alkaloid
U
شبیه قلیا
carbonate of soda
U
جوهر قلیا
alkaloid
U
شبه قلیا
kaligenous
U
قلیا ساز
amphoteric
U
دارای خاصیت اسید و قلیا
lye
U
قلیاب صابون پزی قلیا زدن
ferrite
U
مادهای
single base
U
تک مادهای
ferric oxide
U
مادهای
alkalic
U
قلیایی
alkali
U
قلیایی
alkalis
U
قلیایی
alkaline
U
قلیایی
basics
U
قلیایی
basic
U
قلیایی
lye
U
اب قلیایی
alkalescence
U
خاصیت قلیایی
alkali halide
U
هالید قلیایی
alkali earth
U
زمین قلیایی
basify
U
قلیایی کردن
alkalify
U
قلیایی کردن
alkali metal
U
فلز قلیایی
alkalify
U
قلیایی شدن
alkaline battery
U
باتری قلیایی
alkaline earth
U
زمین قلیایی
alkaline earth
U
قلیایی خاکی
alkalinize
U
قلیایی کردن
alkalize
U
قلیایی کردن
alkalinity
U
خصلت قلیایی
alkyd resin
U
صمغ قلیایی
basic slag
U
سرباره قلیایی
gourds
U
کدوی قلیایی
gourd
U
کدوی قلیایی
basic dye
U
رنگ قلیایی
alkaline solution
U
محلول قلیایی
volatile
U
مادهای با فشاربخار زیاد
basic lining
U
پوشش یا استر قلیایی
alkaline earth oxide
U
فلز قلیایی خاکی
basic open hearth furnace
U
کوره باز قلیایی
basic pig iron
U
اهن خام قلیایی
caustic alkali metal
U
فلز قلیایی سوزاور
alkaline earth metal
U
فلز قلیایی خاکی
alkalescent
U
دارای خاصیت قلیایی
alkaline
U
دارای خاصیت قلیایی
narceine
U
شبه قلیایی افیون
natron
U
نمک قلیایی طبیعی
piperine
U
ماده قلیایی فلفل
pyronine
U
رنگهای قلیایی زرد
antivitamin
U
مادهای که ویتامین ها را خنثی میکند
acetylcholine
U
مادهای بفرمول 3NO71H7C از جود و سر
insulator
U
مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
insulators
U
مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
allergen
U
مادهای که باعث حساسیت میشود
humectant
U
مادهای که رطوبت را بخودجذب میکند
abrazitic
U
مادهای که در موقع ذوب نمیجوشد
hyoscyamine
U
مادهء شبه قلیایی سیکران
bate
U
خیساندن چرم درماده قلیایی
turquoises
U
فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
turquoise
U
فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
procaine
U
نمک قلیایی بیحس کننده
turquois
U
فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
bill of rights
U
اعلامیه ده مادهای حقوق اتباع امریکایی
caustic soda
U
سود سوزآور
[ماده قلیایی در رنگرزی]
bubble baths
U
مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
bubble bath
U
مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
photoconductive
U
مادهای که مقاومت الکتریکی ان با شدت روشنایی تغییرمیکند
conductor
U
مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
conductors
U
مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
dopant
U
مادهای که در فرایند تغلیظ اضافه میشود doping
disks
U
صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
disk
U
صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
antigen
U
مادهای که در بدن ایجادعکس العمل علیه خودش میکند
antigens
U
مادهای که در بدن ایجادعکس العمل علیه خودش میکند
phosphor
U
مادهای که در اثر اعمال انرژی نور تولید میکند
succubus
U
جن یا دیو مادهای که بصورت زن درامده وبامردان همخواب میشود
anticatalyst
U
مادهای که موجب وقفهء واکنشهای حیاتی موجود میشود
materials
U
مادهای که برای استفاده اتمام محصول به کار می رود
excipient
U
مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند
inoculum
U
مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
material
U
مادهای که برای استفاده اتمام محصول به کار می رود
gasogene
U
مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
thins
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thin
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thinned
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thinners
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thinnest
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
hydrolyte
U
جسم یا مادهای که تحت تاثیر تجزیه بوسیله اب قرار گیرد
multicellular
U
مادهای با جرم حجمی کم باسلولهایی مملو از هوا یاگازهای دیگر
additives
U
مادهای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به ان اضافه شود
succuba
U
جنی یا دیو مادهای که هنگام شب بغل خواب مردان میشود
photoemissive
U
مادهای که در اثر روشنایی یانور از خود الکترون تابش میکند
zoisite
U
دارای بلورهای هرمی شکل مرکب از سلیکات قلیایی وا لومینیومی
amphetamines
U
مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
amphetamine
U
مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
metal deactivator
U
مادهای که برای کاهش امکان وقوع واکنشهاالکتروشیمیایی در تانک سیستم به سوختهای هیدروکربنی افزوده میشود
antibiotic
U
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
antibiotics
U
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
brake lining
U
مادهای با کارایی خوب دربرابر اصطکاک و مقاومت دربرابر حرارت زیاد
mediums
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
medium
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
ferromagnetic material
U
هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
exclusion clause
U
مادهای از قرارداد بیمه که در ان مواردی که مشمول بیمه نمیگردد ذکر شده است
continuation clause
U
مادهای که درقرارداد بیمه ذکر گردیده وبراساس ان قراداد بیمه تمدیدمی گردد
escalation
U
مادهای در قرارداد که براساس ان قیمتهای قرارداد تعدیل میگردد
litmus
U
ماده ابی رنگی که ازبعضی گلسنگ ها بدست میایدودر اثر اسید زیاد برنگ قرمزتبدیل میشود وهرگاه قلیا بدان بزنند باز برنگ ابی در میاید
ptomaine
U
مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
unmoderated list
U
لیست پست که هر مادهای که در لیست باشد را به زیرنویس دیگر منتقل میکند بدون اینکه کسی آنرا بخواند یا بررسی کند
aerating agent
U
مادهای که به بتن اضافه میشود تا توزیع حبابهای هوا را در بتن یکنواخت نماید و اثر ان ازدیادمقاومت در مقابل یخبندانهای سخت میباشد
bleached
U
سفیدکردن مادهای که برای سفیدکردن
bleaches
U
سفیدکردن مادهای که برای سفیدکردن
bleach
U
سفیدکردن مادهای که برای سفیدکردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com