Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
resident segment
U
قطعه مقیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
segmentation
U
تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
lobation
U
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
companion part
U
لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
fasted
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fast
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
segments
U
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segment
U
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
resident
U
مقیم
inhabitant
U
مقیم
domiciled
U
مقیم
settler
U
مقیم
settlers
U
مقیم
abider
U
مقیم
residing
U
مقیم
resider
U
مقیم
in residence
U
مقیم
termer
U
مقیم
settlor
U
مقیم
stator
U
مقیم
residents
U
مقیم
dweller
U
مقیم
denizen
U
مقیم
inmate
U
مقیم
inmates
U
مقیم
settled
U
مقیم
denizens
U
مقیم
fragmenting
U
قطعه قطعه کردن
mainland
U
قطعه اصلی قطعه
fragment
U
قطعه قطعه کردن
segments
U
قطعه قطعه کردن
fritters
U
قطعه قطعه کردن
fragments
U
قطعه قطعه کردن
fragmentation
U
قطعه قطعه شدن
sectional
U
قطعه قطعه بخشی
fritter
U
قطعه قطعه کردن
segment
U
قطعه قطعه کردن
non resident
U
غیر مقیم
non-resident
U
مقیم موقتی
minister resident
U
وزیر مقیم
non-residents
U
مقیم موقتی
sedentary
U
مقیم دریک جا
won
U
مقیم شدن .
non resident
U
مقیم موقتی
reside
U
مقیم شدن
resided
U
مقیم شدن
domiciled in tehran
U
مقیم تهران
domiciliate
U
مقیم ساختن
italiot or ote
U
مقیم ایتالیا
to station oneself
U
مقیم شدن
resident loader
U
بارکننده مقیم
resides
U
مقیم شدن
residentiary
U
کشیش مقیم
residentiary
U
روحانی مقیم
settle
U
مقیم کردن
residing abroad
U
مقیم خارجه
house physician
U
پزشک مقیم
resident program
U
برنامه مقیم
settles
U
مقیم کردن
hosteler
U
مقیم شبانه روزی
maronite
U
مسیحی مقیم لبنان
house surgeon
U
جراح مقیم بیمارستان
memory resident program
U
برنامه مقیم در حافظه
Foreign residents in tehran.
U
خارجیان مقیم تهران
citizen abroad
U
شهروند مقیم خارج
expat
[colloquial]
U
شهروند مقیم خارج
expatriate
U
شهروند مقیم خارج
to be in residence
U
مقیم یا ماندنی بودن
non-resident shareholder
U
سهامدار غیر مقیم
non-resident citizen
[American E]
U
شهروند غیر مقیم
non-resident alien
[NRA]
U
بیگانه غیر مقیم
first year resident
[American English]
U
انترن پزشک
[مقیم بیمارستان]
nonresidency
U
عدم اقامت غیر مقیم
Foundation
[junior]
house officer
[British English]
U
انترن پزشک
[مقیم بیمارستان]
non-resident partner
U
شریک غیر مقیم
[اقتصاد]
tsr
U
برنامه مقیم پایانی ایستا
terminal and stay resident program
U
برنامه مقیم پایانی ایستا
interns
U
انترن پزشک مقیم بیمارستان
interning
U
انترن پزشک مقیم بیمارستان
intern
U
انترن پزشک مقیم بیمارستان
nonresidence
U
عدم اقامت غیر مقیم
German expatriates
U
شهروندهای آلمانی مقیم خارج
intern
[American English]
U
انترن پزشک
[مقیم بیمارستان]
conus residents
U
پرسنل ارتشی مقیم قاره امریکا
dirty bit
U
بیت پرچم که توسط برنامههای مقیم حافظه تنظیم شده است .
anatomize
U
قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
monitor
U
برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
monitors
U
برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
monitored
U
برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
compression
U
نرم افزار مقیم که داده را موقع نوشتن فشرده میکند و هنگام خواندن به حالت اولیه بر می گرداند
extradite
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
installable device driver
U
درایور وسیلهای که در حافظه بار شده است و مقیم است و با تابع مشابه به درون سیستم عامل جایگزین میشود
pane
U
قطعه
pieces
U
قطعه
panes
U
قطعه
piece
U
قطعه
stretches
U
قطعه
stretched
U
قطعه
nugget
U
قطعه
tracts
U
قطعه
nuggets
U
قطعه
segments
U
قطعه
plank
U
قطعه
tract
U
قطعه
blocs
U
قطعه
block
U
قطعه
blocked
U
قطعه
bloc
U
قطعه
fragmenting
U
قطعه
plotted
U
قطعه
plots
U
قطعه
plot
U
قطعه
fragments
U
قطعه
chunk
U
قطعه
stretch
U
قطعه
blocks
U
قطعه
sections
U
قطعه
section
U
قطعه
fragment
U
قطعه
segment
U
قطعه
member
U
قطعه
members
U
قطعه
chunks
U
قطعه
wodge
U
قطعه
morceau
U
قطعه
line segment
U
قطعه خط
internode
U
قطعه
component
U
قطعه
part
U
قطعه
wodges
U
قطعه
very large scale integration
U
قطعه
segmental
U
قطعه قطعه
scale
U
قطعه
trilobation
U
سه قطعه
snip
U
قطعه
snipped
U
قطعه
panel
U
قطعه
smidgen
U
قطعه
doit
U
قطعه
copyslip
U
قطعه
snippy
U
قطعه
calligraph
U
قطعه
components
U
قطعه
goblets
U
قطعه
goblet
U
قطعه
extent
U
قطعه
slab
U
قطعه
slabs
U
قطعه
lobe
U
قطعه
smidgeon
U
قطعه
snipping
U
قطعه
smidgin
U
قطعه
small scale integration
U
قطعه
panels
U
قطعه
lobes
U
قطعه
item
U
قطعه
items
U
قطعه
resided
U
ساکن بودن مقیم بودن
reside
U
ساکن بودن مقیم بودن
garrisons
U
مقیم کردن مستقر کردن
garrison
U
مقیم کردن مستقر کردن
resides
U
ساکن بودن مقیم بودن
theme song
U
قطعه تکراری
temporal lobe
U
قطعه گیجگاهی
versicle
U
قطعه کوچک
unit assembly
U
یک قطعه مجزا
time slice
U
قطعه زمان
vlsi
U
قطعه روی یک IC
work part
U
قطعه کار
workholder
U
نگهدارنده قطعه
dabbed
U
قطعه تکه
dabs
U
قطعه تکه
replacement part
U
قطعه یدکی
replacement part
U
قطعه جایگزینی
dab
U
قطعه تکه
tension member
U
قطعه کششی
berg
U
قطعه عظیم یخ
in sections
U
د رچند قطعه
stiffener
U
قطعه تقویتی
pickling
U
قطعه شویی
lobectomy
U
قطعه برداری
lobule
U
قطعه کوچک
magnetic component
U
قطعه مغناطیسی
major assembly
U
قطعه عمده
midsection
U
قطعه میانی
occipital lobe
U
قطعه پس سری
overlay segment
U
قطعه جایگذاشت
handsets
U
تلفن در یک قطعه
stiffeners
U
قطعه تقویتی
opus
U
قطعه موسیقی
blank flange
U
قطعه- ایکس
cannibalization
U
قطعه برداری
clearing block
U
قطعه بازدارنده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com