English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7420 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
law fallen into desuetude U قانونی که دیگر اجرا نمیشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inactive U آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
to enter into force as from U قابل اجرا [قانونی] شدن از زمان
junk U پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
mob law U قانونی که توده و گروه مردم وضع و اجرا نمایند
peripheral U که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
one level address U تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
transfer of cause U احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
the law does not apply to him U او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
estate in remainder U ملک معلق عبارت از ان است که شناسایی قانونی یک ملک منوط و موکول به تعیین تکلیف ملک دیگر باشد
background processing U کار با حق تقدم پایین که وقتی اجرا میشود که دیگر کاری با حق تقدم از آن بیشتر موجود نباشد
ttl U SOM یا مدارهای الکترونیکی دیگر یا قط عاتی که مستقیماگ به مدارهای TTL وصل هستند و آنها را اجرا می کنند
swapping U فعالیتی که در آن داده برنامه از حافظه اصلی به دیسک می رود در حالی که برنامه دیگر آماده اجرا است
server U کامپیوتر متصل به شبکه که نرم افزار سیستم عامل شبکه را اجرا میکند تا کاربر دیگر واشتراک فایل و چاپگر را کنترل کند
transferring U زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfers U زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfer U زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
crash conversion U تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
to lay down a rule U قانونی را درست کردن قانونی را وضع نمودن
task U جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
tasks U جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
piggyback U سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
piggybacks U سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
remotest U روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
remote U روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
remoter U روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
automatic release date U تاریخ انقضای عمر قانونی وسایل سررسید عمر قانونی
standard U تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standards U تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
asynchronous U تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند
simplest U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simple U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simpler U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
The door is jammed. در باز نمیشود.
non placer U موافقت نمیشود
fat is insoluble in water U چربی در اب حل نمیشود
he takes no notice of it U ملتفت نمیشود
legitimate U عذر قانونی قانونی
legitimated U عذر قانونی قانونی
legitimating U عذر قانونی قانونی
legitimates U عذر قانونی قانونی
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
The window is jammed. پنجره باز نمیشود.
leakages U به خزانه وارد نمیشود
non-starter U طرحی که انجام نمیشود
non-starters U طرحی که انجام نمیشود
oil is immiscible with water U روغن با اب امیخته نمیشود
leakage U به خزانه وارد نمیشود
impossible to get hold of U نمیشود گیر آورد
that does not f. U این دلیل نمیشود
exclusive U آنچه شامل نمیشود
no two leaves are identical U دو برگ یکی نمیشود
indelible pencil U مدادی که خط ان پاک نمیشود
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
confedration of states U دولت جدیدی تشکیل نمیشود
He is not to be relied upon. U نمیشود به او [مرد] اتکا کرد.
the law is not retrospective U قانون عطف به ماسبق نمیشود
no pay nowork U پول ندهندکار هم کرده نمیشود
authorized stoppage U برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
mistake of law is no defence U اشتباه حکمی دفاع محسوب نمیشود
fine words butter no parsnips U بحلوابحلوا گفتن دهن شیرین نمیشود
fair words butter no parsnips U به حلواحلوا گفتن دهن شیرین نمیشود
no pains no gains U نابرده رنج گنج میسر نمیشود
ignorance of the law is no defence U جهل به قانون دفاع محسوب نمیشود
run U دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
runs U دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
book message U نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
blind hole U سوراخ چمن که از فاصله معین دیده نمیشود
acid fast U دارای لکه هایی که بااسید زائل نمیشود
an impersonal deity U خدایی که هرگز مجسم بصورت شخص نمیشود
operation U ثباتی که حاوی در حین اجرا حاوی که اجرا باشد
maskable U سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیشود غیرفعال میشود
variables U داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
crush hat U کلاه نمدی نرم که ازله شدن خراب نمیشود
prize courts U به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
non sequitur nonsensical U نتیجه غیر منطقی بر نمیاید این دلیل نمیشود
variable U داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
luggable U کامپیوتر شخصی قابل حمل که باتری اش معمولا تمام نمیشود.
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
inactive U پنجرهای که نمایش داده میشود ولی در حال حاضر استفاده نمیشود
morganatic marriage U عروسی یکی از بزرگان بازنی که ازطبقات پست که باشوهرخودهم پایه نمیشود
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
homosphere U قسمتی از اتمسفر که در ان تغییری در ترکیب و ساخت گازهای تشکیل دهنده مشاهده نمیشود
detecting U خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
full U که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
fullest U که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
detects U خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detect U خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detected U خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
shift U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
base band U روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
baseband U روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
metafile U 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say U دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
blind keyboard U صفحه کلیدی که خروجی آن نشان داده نمیشود ولی مستقیماگ روی نوار یا دیسک مغناطیسی ضبط میشود
reactive mode U حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود
jaggies U لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی ایجاد میشود که به علت اندازه هر پیکس است و روی صفحه نمایش دیده نمیشود
no show U مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
dead time U زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
the law is not retroactive U قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
idles U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idlest U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idle U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
discretionary U خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
garbage U سازماندهی مجدد و حذف فایلهای داده و رکوردهای نالازم . پاک کردن بخشی از حافظه برنامه یا داده اش که استفاده نمیشود
it is impossible to live there U نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی
client side U داده یا برنامهای روی کامپیوتر مشتری ونه روی سرور اجرا میشود مثلاگ یک برنامه java script روی جستجوگر و کاربر اجرا میشود و برنامه کربردی مشتری است یا داده ذخیره شده ریو دیسک سخت کابر است
rigid U دیسک مغناطیسی محکم که داده بسیار بیشتری از فلاپی دیسک را میتواند ذخیره کند و از دیسک درایو حذف نمیشود
hyphen U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
dejure U حق قانونی
standard U قانونی
normative U قانونی
of age <idiom> U سن قانونی
formal U قانونی
legal medicine U طب قانونی
official U قانونی
lawlessness U بی قانونی
standards U قانونی
forensic medicine U طب قانونی
medical jurisprudence U طب قانونی
anarchy U بی قانونی
statutory U قانونی
regulars U قانونی
copyrights U حق قانونی
copyright U حق قانونی
lawless U بی قانونی
de jure U قانونی
legiskative U قانونی
legit U قانونی
legal U قانونی
constitutional U قانونی
licit U قانونی
de jur U حق قانونی
canonical U قانونی
regular U قانونی
wife's equity U حق قانونی زن
illegality U بی قانونی
statutory law U قانونی
lawful U قانونی
compensating port U مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
Legal Advisor U مشاور قانونی
legal counsel U مشاور قانونی
valid U قانونی درست
coroners U طبیب قانونی
legitimate U برحق قانونی
legitimates U برحق قانونی
coroner U طبیب قانونی
legitimated U برحق قانونی
presumption of law U فرض قانونی
legitimating U برحق قانونی
forensic psychology U روانشناسی قانونی
legal tender U پول قانونی
forensic psychiatry U روانپزشکی قانونی
forensic medicine U پزشکی قانونی
stand measure U اندازه قانونی
presumption of law U استنباط قانونی
fishing expedition U بازپرسی قانونی
presumption juris et de jure U اماره قانونی
forced sale U فروش قانونی
judicial arbitrator U داور قانونی
legalized U قانونی کردن
legalize U قانونی کردن
legalising U قانونی کردن
cognizance U اخطار قانونی
s.i U اسناد قانونی
constructive notice U ابلاغ قانونی
constructive service U ابلاغ قانونی
covenant in low U شرط قانونی
guardianship U قیمومیت قانونی
regular procedure U اقدام قانونی
legality U قانونی بودن
debt of record U دین قانونی
legalises U قانونی کردن
legalised U قانونی کردن
moratoriums U مهلت قانونی
illegal U غیر قانونی
short life U با عمر قانونی کم
proctor U وکیل قانونی
moratorium U مهلت قانونی
norm U اصل قانونی
norms U اصل قانونی
heir at law U وارث قانونی
false U غیر قانونی
distress U ضبط قانونی
distresses U ضبط قانونی
legalizing U قانونی کردن
legalizes U قانونی کردن
de jure recognition U شناسایی قانونی
medical jurisprudence U پزشکی قانونی
Recent search history Forum search
1popsicle
2purchase off the registry
1مرض سینه وبغل
2تعریف فونتیک چیست؟
1The present situation in Afghanistan is quite problematic. The country has very little in the way of existing infrastructure, and no real prospects for economic growth aside from the illegal drug trad
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
1معنی lead lag compensator
2Once it's downloaded, please run the Kaspersky Malware Scanner software. This might take a moment and involve a few steps.
2Once it's downloaded, please run the Kaspersky Malware Scanner software. This might take a moment and involve a few steps.
2transmembrane
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com