English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
demountable U قابل برداشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
transplantable U قابل برداشتن وکاشتن درمحل دیگری
Other Matches
transcribed U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribe U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
removes U از جا برداشتن
include U در برداشتن
includes U در برداشتن
countertrace U برداشتن از
lifted U برداشتن
glom U برداشتن
sublate U برداشتن
lift U برداشتن
pickup U برداشتن
ingether U برداشتن
ingather U برداشتن
take up U برداشتن
takes U برداشتن
delete U برداشتن
deleted U برداشتن
deletes U برداشتن
deleting U برداشتن
take U برداشتن
moistening U نم برداشتن
lifting U برداشتن
lifts U برداشتن
flaw U مو برداشتن
removing U از جا برداشتن
removing U برداشتن
to run away with U برداشتن
to pull off U برداشتن
to mop up U برداشتن
removes U برداشتن
to take up U برداشتن
remove U برداشتن
pick up U برداشتن
remove U از جا برداشتن
flaws U مو برداشتن
to pick up U برداشتن
uncap U سر پوش برداشتن از
surmount U ازمیان برداشتن
uncap U کلاه از سر برداشتن
surmounts U ازمیان برداشتن
surmounting U ازمیان برداشتن
surmounted U ازمیان برداشتن
transcribe U رونوشت برداشتن
eliding U ازاخر برداشتن
dequeue U برداشتن اقلام یک صف
unveil U حجاب برداشتن
unveiled U حجاب برداشتن
unveiling U حجاب برداشتن
unveils U حجاب برداشتن
removes U برداشتن مهر
unhood U سرپوش برداشتن از
remove U برداشتن مهر
ingether U خرمن برداشتن
elide U ازاخر برداشتن
elided U ازاخر برداشتن
elides U ازاخر برداشتن
emarginate U برداشتن حاشیه از
removing U برداشتن مهر
map U نقشه برداشتن از
make a copy of U رونوشت برداشتن
maps U نقشه برداشتن از
unmask U نقاب برداشتن از
to have one's p taken U عکس برداشتن
transcribed U رونوشت برداشتن
give up U دست برداشتن از
unmasking U نقاب برداشتن از
to fly to arms U سلاح برداشتن
to d. the cloth U رومیزی را برداشتن
unmasks U نقاب برداشتن از
stepping U گام برداشتن
clearance U برداشتن مانع
to take the photograph of U عکس برداشتن از
unmasked U نقاب برداشتن از
to carry arms U سلاح برداشتن
to break step U غلط پا برداشتن
break step U غلط پا برداشتن
transcribing U رونوشت برداشتن
to sweep away U ازمیان برداشتن
step U قدم برداشتن
step U گام برداشتن
to take off U برداشتن بردن
stepping U قدم برداشتن
to receive a wound U زخم برداشتن
transcribes U رونوشت برداشتن
machines U براده برداشتن
twisting U تاب برداشتن
decodes U برداشتن رمز
poll U نمونه برداشتن
list U سیاهه برداشتن
snap up U تند برداشتن
spoons U با قاشق برداشتن
off take rudder U سکان برداشتن
spooning U با قاشق برداشتن
spooned U با قاشق برداشتن
spoon U با قاشق برداشتن
decoded U برداشتن رمز
polls U نمونه برداشتن
twist U تاب برداشتن
feet U پاچنگال برداشتن
warp U تاب برداشتن
warps U تاب برداشتن
twists U تاب برداشتن
crack U شکاف برداشتن
shuffle off U به عجله برداشتن
decode U برداشتن رمز
warped U تاب برداشتن
cracks U شکاف برداشتن
polled U نمونه برداشتن
to come at a bound <idiom> U خیز برداشتن
run away with U برداشتن و در رفتن
flaws U ترک برداشتن
flaw U ترک برداشتن
machined U براده برداشتن
cease U دست برداشتن
desist U دست برداشتن
gait U گام برداشتن
resign U دست برداشتن
To co away with . To remove. To eliminate . U ازمیان برداشتن
machine U براده برداشتن
heave U خیز برداشتن
remove slag U سرباره را برداشتن
heaved U خیز برداشتن
picturize U فیلم برداشتن از
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
defuses U فیوز بمب را برداشتن
to lift up one's hand U دست بدعا برداشتن
defused U فیوز بمب را برداشتن
disburden U بار از دوش برداشتن
to get anything out of the way U کاری را ازمیان برداشتن
to sel a person a pup U کلاه کسیرا برداشتن
yerk U هل دادن شکاف برداشتن
work in U مشکلات را از میان برداشتن
To pluck ones eyebrows. U زیر ابرو برداشتن
decontrol U دست از کنترل برداشتن
to take notes of U یاد داشت برداشتن از
to lift one's hand U دست به سوگند برداشتن
to whisk away or off U تند بردن برداشتن
to have two strings to one bow U با یک دست دو هندوانه برداشتن
defusing U فیوز بمب را برداشتن
multiplicate U چندین نسخه برداشتن از
curl U تاب برداشتن فردادن
crack U شکاف برداشتن ترکیدن
racing of motor U دور برداشتن موتور
racing of generator U دور برداشتن مولد
cracks U شکاف برداشتن ترکیدن
overcrop U زیاد حاصل برداشتن از
untread U بعقب گام برداشتن
paces U شیوه گام برداشتن
remove the seal from U مهر چیزی را برداشتن
paced U شیوه گام برداشتن
pace U شیوه گام برداشتن
withdraws U عقب کشیدن برداشتن
withdraw U عقب کشیدن برداشتن
ingather U انباشتن خرمن برداشتن
fracture U مو برداشتن قطعات و وسایل
leave alone <idiom> U دست از سر کسی برداشتن
defuse U فیوز بمب را برداشتن
curled U تاب برداشتن فردادن
curls U تاب برداشتن فردادن
fractures U مو برداشتن قطعات و وسایل
to run away with U برداشتن ودر رفتن
fractured U مو برداشتن قطعات و وسایل
fracturing U مو برداشتن قطعات و وسایل
boning U استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
kodak U بادوربین کداک عکس برداشتن
to take a step forward U گامی سوی جلو برداشتن
pick up <idiom> U برداشتن چیزی ازروی زمین
boned U استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
To overstep the limits. To overreach oneself . To become impudent. U دور برداشتن ( جسور شدن )
bones U استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
buckled U تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
photographs U عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
spread oneself too thin <idiom> U با یک دست چند هندوانه برداشتن
vorlage U خیز برداشتن از ناحیه قوزک پا
lobectomy U برداشتن قسمتی ازیک عضو
filmed U تاری چشم فیلم برداشتن از
turbary U حق برداشتن خاک از زمین غیر
film U تاری چشم فیلم برداشتن از
to throw off the mask U پرده از روی کار برداشتن
buckles U تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
buckle U تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
split U ترک برداشتن تقسیم کردن
bone U استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
revving U تند گشتن دور برداشتن
to relieve one of a load U باراز دوش کسی برداشتن
opens U برداشتن پوشش یا باز کردن در
weed U برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
weeded U برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
revs U تند گشتن دور برداشتن
to keep pace with any one U گام های برابرباکسی برداشتن
weeding U برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
opened U برداشتن پوشش یا باز کردن در
unburdens U بار از دوش کسی برداشتن
unburdening U بار از دوش کسی برداشتن
warped U منحرف کردن تاب برداشتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com