English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
reapparition U فهور مجدد
reoccur U فهور مجدد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
chiliasm U اعتقاد به فهور مجدد هزارساله مسیح
recrudescence U فهور مجدد برگشتگی
Other Matches
charge U ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charges U ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
re endorsement U پشت نویسی مجدد فهرنویسی مجدد
regenerating U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
developments U فهور
development U فهور
Epiphany U فهور
peep U فهور
apparitions U فهور
apparition U فهور
peeped U فهور
peeping U فهور
appearances U فهور
peeps U فهور
emergence U فهور
penetrance U فهور
turn-ups U فهور
manifestation U فهور
outbursts U فهور
outburst U فهور
emersion U فهور
manifestations U فهور
appearance U فهور
turn up U فهور
track production U فهور هدف
recrvdescence U فهور مجد د
income U ریزش فهور
developer liquid U مایع فهور
disposure U فهور عکس
developers U دوای فهور
outbreaks U فهور شیوع
outbreak U فهور شیوع
developer U دوای فهور
developer agent U ماده فهور
developer agent U عامل فهور
Epiphany U فهور و تجلی عیسی
developers U دستگاه فهور عکس
glint U فهور انی زودگذر
glints U فهور انی زودگذر
glinted U فهور انی زودگذر
glinting U فهور انی زودگذر
reapparition U فهور دوم باره
theophany U فهور خدابه انسان
metol U دوای فهور فیلم
developer U دستگاه فهور عکس
outcrop U فهور چینه درسطح زمین
high contrast developer U دستگاه فهور با تغایر بالا
diapositive U فهور عکس روی اسلایدشفاف
outcrops U فهور چینه درسطح زمین
incident U ناگهان اتفاق افتادن فهور کردن
incidents U ناگهان اتفاق افتادن فهور کردن
postmillenarian U معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
postmillennialist U معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
anachronism U اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
anachronisms U اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
exposures U در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
context sensitive help key U کلید فهور مطالب کمکی درمورد مسئله معین
imagery exploitation U مدار تهیه و فهور و استفاده از اطلاعات عکس هوایی
exposure U در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
chips U اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
chip U اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
soft fails U فهور ناگهانی نویزها درمدارهای ریز الکترونیکی ازطریق ذرات اشعه کیهانی
antialiasing U تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود
seconding U مجدد
seconded U مجدد
second U مجدد
seconds U مجدد
furthering U مجدد
further on U مجدد
reflorescence U مجدد
renewed U مجدد
furthermore U مجدد
further U مجدد
furthered U مجدد
furthers U مجدد
reissuing U چاپ مجدد
reassurance U اطمینان مجدد
reassurances U اطمینان مجدد
reissues U چاپ مجدد
reissued U چاپ مجدد
reissue U چاپ مجدد
re election U انتخاب مجدد
replenished U تدارک مجدد
reconditioning U تعمیر مجدد
subdivisions U تقسیم مجدد
replenishing U تدارک مجدد
replenishing U پرکردن مجدد
replenish U پرکردن مجدد
replenish U تدارک مجدد
subdivision U تقسیم مجدد
replenished U پرکردن مجدد
recreation U خلق مجدد
remanding U بازداشت مجدد
remanded U بازداشت مجدد
remand U بازداشت مجدد
remands U بازداشت مجدد
replenishes U پرکردن مجدد
replenishes U تدارک مجدد
recreations U خلق مجدد
restatement U بیان مجدد
retaking U گرفتن مجدد
resorption U مکیدن مجدد
reshipment U حمل مجدد
resale U حراج مجدد
resale U فروس مجدد
rerun U اجرای مجدد
republication U انتشار مجدد
reporduce U تولید مجدد
renegotiation U مذاکره مجدد
renascence U زندگی مجدد
remotion U حرکت مجدد
reinterpretation U تفسیر مجدد
reintegration U استقرار مجدد
reinsurance U بیمه مجدد
reinfection U عفونت مجدد
restart U شروع مجدد
retakes U گرفتن مجدد
retaken U گرفتن مجدد
retake U گرفتن مجدد
re-runs U نمایش مجدد
re-running U نمایش مجدد
re-run U نمایش مجدد
re-ran U نمایش مجدد
comebacks U دستیابی مجدد
comeback U دستیابی مجدد
retread process U تعمیر مجدد
retransmission U ارسال مجدد
retransmission U مخابره مجدد
resurvey U بررسی مجدد
resupply U اماد مجدد
regeneracy U تولید مجدد
regelation U انجماد مجدد
recaption U توقیف مجدد
reallocation U تخصیص مجدد
reactivation U فعالیت مجدد
re establishment U تاسیس مجدد
re claim U تقاضای مجدد
re attachment U توقیف مجدد
recrystallization U تبلور مجدد
crossecheck U مقابله مجدد
after shrinkage U انقباض مجدد
reproductions U تولید مجدد
reproduction U تولید مجدد
reinforcement U وضع مجدد
recurrences U رویدادن مجدد
recurrence U رویدادن مجدد
recompile U کامپایل مجدد
reconversion U گرایش مجدد
reformat U فرمت مجدد
reexport U صادرات مجدد
reentrance U دخول مجدد
reenlistment U سربازگیری مجدد
reeducation U تربیت مجدد
reebtry U تملک مجدد
reebtry U دخول مجدد
reebtry U ورود مجدد
redirection U راهنمایی مجدد
rededication U تقدیم مجدد
rededication U اهدا مجدد
recoupment U کسب مجدد
reconviction U محکومیت مجدد
reconveyance U اعاده مجدد
restatements U بیان مجدد
redrew U رسم مجدد
rally U اجتماع مجدد
rallies U اجتماع مجدد
reorganizing U سازماندهی مجدد
rallied U اجتماع مجدد
rearrangement U ترتیب مجدد
rearrangements U ترتیب مجدد
reorganization U سازماندهی مجدد
reorganization U تشکیلات مجدد
reorganized U سازماندهی مجدد
reorganizes U تشکیلات مجدد
reorganizes U سازماندهی مجدد
reloaded U بارکردن مجدد
reloaded U پر کردن مجدد
reversion U ترجمه مجدد
reorganising U سازماندهی مجدد
reorganizing U تشکیلات مجدد
re examination U بازپرسی مجدد
re-examination U بازپرسی مجدد
remarriage U ازدواج مجدد
remarriages U ازدواج مجدد
resurgence U طغیان مجدد
redrawing U رسم مجدد
redrawn U رسم مجدد
redraws U رسم مجدد
redistribution U توزیع مجدد
redraw U رسم مجدد
rehearsals U تکرار مجدد
reload U بارکردن مجدد
reload U پر کردن مجدد
repaint U رسم مجدد
regenerate U تولید مجدد
regenerated U تولید مجدد
regenerates U تولید مجدد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com