English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (23 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
attack U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacked U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacks U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stacks U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
cricketer U بازیگر کریکت
cricketers U بازیگر کریکت
centurian U بازیگر 001 امتیازی کریکت
night watchman U توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchmen U توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchman U توپزن پایان مسابقه کریکت
all out U پایان بازی توپزنان یک تیم کریکت
paces U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
thrusts U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusting U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrust U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
clicks U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
clicked U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
click U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
front de liberation national U جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
terminate U پایان دادن پایان یافتن
terminates U پایان دادن پایان یافتن
terminated U پایان دادن پایان یافتن
glided U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
outfield U محوطه زمین کریکت دورترین قسمت از توپزن کریکت
pressure breathing U تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
wickets U میلههای چوبی کریکت نوبت توپزنی در کریکت
wicket U میلههای چوبی کریکت نوبت توپزنی در کریکت
fielded U توپگیر کریکت تمام توپگیران کریکت
fields U توپگیر کریکت تمام توپگیران کریکت
field U توپگیر کریکت تمام توپگیران کریکت
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
sightscreen U دیوار یا نرده در طرفین زمین کریکت به عنوان زمینه برای توپ انداز
senior U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
major penalty U اخراج بازیگر برای 5 دقیقه
heisman trophy U جام هایزمن برای بهترین بازیگر دانشگاهی
wind up U پایان دادن
sign off U پایان دادن به
standoff half U بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ
drop ball U انداختن توپ بین دو بازیگر برای شرع مجدد
lift a blockade U محاصره را پایان دادن
rugby point U امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
golf car U وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
mallet goal U نمره دادن از صفر تا 01 به بازیگر به نسبت مهارت او
appeal play U تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
cues U اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
cue U اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
gun U اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
guns U اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
pockets U کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pocket U کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
bellies U نوعی روش حمله با پاس دادن به شکم بازیگر
belly U نوعی روش حمله با پاس دادن به شکم بازیگر
to work it <idiom> U چیزی را انجام دادن و به پایان رساندن
BNC connector U متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
send in U وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
shake bottle U بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
carry one's bat U تا پایان بازی ادامه دادن کارتوپزن بدون سوختن
winner's circle U محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
fold U بشکست خود اعتراف کردن بکسب یا شغل پایان دادن
folds U بشکست خود اعتراف کردن بکسب یا شغل پایان دادن
folded U بشکست خود اعتراف کردن بکسب یا شغل پایان دادن
glossarist U کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
eol U پایان خط پرچمی که بیان کننده پایان یک خط داده میباشد
par in U پایان دادن بازی گلف با کسب امتیاز استاندارد در بخشهای باقیمانده
pushed U فشار دادن
hustling U فشار دادن
hustles U فشار دادن
push U فشار دادن
pushes U فشار دادن
yerk U فشار دادن
hustled U فشار دادن
presses U فشار دادن
pushing U فشار دادن
force U فشار دادن
hustle U فشار دادن
forcing U فشار دادن
pinch U فشار دادن
forces U فشار دادن
press U فشار دادن
pinches U فشار دادن
overscan U از دست دادن متن در پایان خط وقتی که کامپیوتر ومانیتور بدرستی با هم سازگار نیستند
cross stroke U فشار روی پا برای ازدیادسرعت یا چرخش
white flag U پرچم سفید برای اعلام حضوراتومبیل امدادی یا داوردرمسیر یا در پایان خط بعلامت باقی ماندن یک دور ازمسابقه
clamping U بندزدن فشار دادن
clamps U بندزدن فشار دادن
pushed U نشاندن فشار دادن
squeeze U چلاندن فشار دادن
pushes U نشاندن فشار دادن
push U نشاندن فشار دادن
squeezing U چلاندن فشار دادن
squeezes U چلاندن فشار دادن
clamped U بندزدن فشار دادن
presses U فشار دادن با انگشتان
clamp U بندزدن فشار دادن
squeezed U چلاندن فشار دادن
trigger squeeze U فشار دادن ماشه
press U فشار دادن با انگشتان
to push for an answer [in reference to something] U برای پاسخ فشار آوردن [در رابطه با چیزی]
boost control U سیستم کنترلی برای نگهداشتن فشار بوستر
ignition over voltage U فشار قوی برای سیستم جرقه زنی
double footed U بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
webbing U نوارهای داخل کلاهخود برای کاستن فشار ضربه
cabin supercharger U کوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
to prod somebody U کسی را با نوک انگشت فشار دادن
tension U بحران تحت فشار قرار دادن
tensions U بحران تحت فشار قرار دادن
to poke somebody U کسی را با نوک انگشت فشار دادن
pull the pace U جلوافتادن و در نتیجه کاستن از فشار هوا برای نفرات عقب
oxygen bottle U محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
cabin blower U در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
poke check U فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
pushbutton U آنچه با فشار دادن یک دکمه کار کند
suppress U مانع شدن تحت فشار قرار دادن
suppresses U مانع شدن تحت فشار قرار دادن
suppressing U مانع شدن تحت فشار قرار دادن
feedback U اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
To try to strangle someone . U گلوی کسی را فشار دادن ( بقصد خفه کردن )
to make a typing error [mistake] U اشتباه روی دکمه ای فشار دادن [کلید یا تلفن]
to hit the wrong key [on the PC/phone/calculator] U اشتباه روی دکمه ای فشار دادن [کلید یا تلفن]
to make a typo [American E] U اشتباه روی دکمه ای فشار دادن [کلید یا تلفن]
invitations U عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitation U عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
conferencing U اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
clicking U فشار دادن دکمه بالای دستگاه ماوس paste and cut
embattle U حاضر بجنگ شدن تحت فشار شدید قرار دادن
to sue for damages U عرضحال خسارت دادن دادخواست برای جبران زیان دادن
trapoze U سیم وصل به بالای دکل وکمربند سرنشین قایق برای فشار به سمت باد
cartridge actuated device U وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
c clamp U گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
wheel sucker U دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
to press the button U دکمه را فشار دادن در راه انداختن چیزی یا کاری پیش قدم شدن
superinduce U تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
wobble pump U پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
c U استفاده از سیستم کامپیوتری برای اجازه دادن به کاربران برای ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران
uberstreichen U لگام را برای چند گام رهاکردن برای نشان دادن گام مرتب اسب
scratch one's back <idiom> U کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
cabin pressure U فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
slingshots U مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshot U مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
f key U برنامه کمکی مکینتاش که توسط فشار دادن کلیدهای Command و Shift باکلیدهای عددی از صفر تا 9اجرا میشود
fouler U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouled U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouls U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foulest U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foul U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
pressurized cabin U اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
buckets U جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
bucket U جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
pushed U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
push U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pushes U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pitot static system U سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure U فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
charactristics U مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
realised U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realising U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realises U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realized U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizes U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realize U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizing U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizing the palette U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
willows U چوب کریکت
cricket field U زمین کریکت
willow U چوب کریکت
variable area nozzle U نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
crease U قسمتی از زمین کریکت
creasing U قسمتی از زمین کریکت
stumped U سوزاندن توپزن کریکت
creases U قسمتی از زمین کریکت
creased U قسمتی از زمین کریکت
stumps U سوزاندن توپزن کریکت
stumping U سوزاندن توپزن کریکت
bats U چوب کریکت ضربه
take a wicket U سوزاندن توپزن کریکت
batted U چوب کریکت ضربه
stump U سوزاندن توپزن کریکت
bat U چوب کریکت ضربه
compressor pressure ratio U نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic U دارای فشار یکسان خط هم فشار
discharge of contract U انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
stump U هر کدام از سه میله عمودی کریکت
stumps U هر کدام از سه میله عمودی کریکت
short leg U توپگیر بین دو میله کریکت
outfield U موضع توپگیردرمحوطه دوردست کریکت
Test match U مسابقه بین المللی کریکت
stumped U هر کدام از سه میله عمودی کریکت
stumping U هر کدام از سه میله عمودی کریکت
wicketkeeper U توپگیر مدافع میلههای کریکت
Test matches U مسابقه بین المللی کریکت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com