English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 29 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
folded U چین
folded U اغل گوسفند
folded U دسته یا گله گوسفند
folded U حصار
folded U چندان
folded U چندلا
folded U بشکست خود اعتراف کردن بکسب یا شغل پایان دادن
folded U دراغل کردن
folded U جا کردن
folded U تا
folded U تاکردن
folded U تا زدن
folded U پیچیدن
folded U تاخوردن
folded U بهم امیختن
folded U چین خوردگی زمین
folded U تا کردن
folded U تا زدن یا شدن
folded U لا
folded U پیچ
folded U روش تا کردن کاغذ
folded U یک تکه در یک جهت و تکه دیگر در جهت مخالف تا کاغذ بدون دخالت کاربر وارد چاپگر شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
with folded arms U دست بسینه
with arms folded a U دست بسینه
folded picture U تصویر تا خورده
folded optics U وسیله عکاسی یا دیدبانی تاشونده
folded in mist U مه گرفته
folded dipole U انتن دو قطبی دولا
with folded arms U دست به سینه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com