English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
contract termination U فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
burn out U تمام شدن سوخت به طور غیرمنتظره خاتمه سوزش زمان خاتمه سوزش سوختن
end U تمام کردن خاتمه دادن
ended U تمام کردن خاتمه دادن
ends U تمام کردن خاتمه دادن
to come to an end U خاتمه یافتن تمام شدن
to get done with U خاتمه دادن تمام کردن
gastrectomy U عمل برداشتن تمام یا قسمتی از معده
burnout velocity U سرعت موشک در خاتمه سوختن خرج و تمام شدن ان
cost plus contract U قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
general act U قرارداد عمومی سندی است که شرکت کنندگان در کنفرانس تنظیم نموده مفاد ان را مانند قسمتی ازقوانین داخلی بر خود لازم الاتباع اعلام می نمایند
escalation U مادهای در قرارداد که براساس ان قیمتهای قرارداد تعدیل میگردد
negotiated contract U قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
parol contract U قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
ends U خاتمه دادن خاتمه یافتن
ended U خاتمه دادن خاتمه یافتن
end U خاتمه دادن خاتمه یافتن
simple design U طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
contra preferentum rule U درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
rapallo treaty U قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
phantom order U قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
shank U ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
beta software U نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminate U تمام شدن تمام کردن
terminates U تمام شدن تمام کردن
terminated U تمام شدن تمام کردن
sequels U خاتمه
termination U خاتمه
sequel U خاتمه
closures U خاتمه
end U خاتمه
ended U خاتمه
closure U خاتمه
prorogation U خاتمه
ends U خاتمه
last a U خاتمه
dismissal U خاتمه
quitting U خاتمه
notice of cancellation U خاتمه
letter of dismissal U خاتمه
lay-off U خاتمه
withdrawal U خاتمه
abrogation U خاتمه
expiry U خاتمه
ending U خاتمه
end all U خاتمه
endings U خاتمه
notice of termination U خاتمه
notice to quit U خاتمه
quit U خاتمه
notice of determination U خاتمه
to knit up U خاتمه دادن
aborts U خاتمه غیرعادی
ends U خاتمه یافتن
aborting U خاتمه غیرعادی
ends U خاتمه فرجام
closing U خاتمه عملیات
end U خاتمه فرجام
abort U خاتمه غیرعادی
end U خاتمه یافتن
endings U خاتمه پیام
rises U خاتمه یافتن
rise U خاتمه یافتن
ended U خاتمه فرجام
ending U خاتمه پیام
ended U خاتمه یافتن
terminate U خاتمه یافتن
aborted U خاتمه غیرعادی
to break off U خاتمه دادن
terminative U خاتمه دهنده
general discharge U خاتمه خدمت
terminated U خاتمه یافتن
call off U خاتمه دادن
expiration U خاتمه بازدم
due out U خاتمه یافته
terminates U خاتمه یافتن
to put an end to U خاتمه دادن
end mark U نشان خاتمه
to bring to an end U خاتمه دادن
cessation U خاتمه دادن
expirations U خاتمه بازدم
wrap up U خاتمه یافتن
triploidy U سه قسمتی
portion U قسمتی
triplex U سه قسمتی
portions U قسمتی
partite U قسمتی
abend U خاتمه غیر عادی
layoff U خاتمه دادن به خدمت
post hostilities U بعداز خاتمه مخاصمات
terminate U خاتمه دادن منتهی
to fight out U باجنگ خاتمه دادن
termination U خاتمه دادن یا توقف
pt down U بزوربچیزی خاتمه دادن
terminates U خاتمه دادن منتهی
denunciations U اعلان الغاء یا خاتمه
denunciation U اعلان الغاء یا خاتمه
post hostilities U بعد از خاتمه درگیریها
end spell U خاتمه کلمات رمز
terminated U خاتمه دادن منتهی
walking ticket U ورقه خاتمه خدمت
completing U خاتمه دادن به یک کار
layoffs U خاتمه دادن به خدمت
end of transmission block U خاتمه ارسال بلاک
completes U خاتمه دادن به یک کار
end spell U خاتمه هر کلمه رمز
lay off U بخدمت خاتمه دادن
abnormal end U خاتمه غیر عادی
muster out U بخدمت خاتمه دادن
complete U خاتمه دادن به یک کار
completed U خاتمه دادن به یک کار
walking papers U ورقه خاتمه خدمت
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
sectors U قسمتی ازجبهه
spiriting U حمیت قسمتی
esprit de corps U حمیت قسمتی
sector U قسمتی ازجبهه
esprit de corps U روحیه قسمتی
spirit U حمیت قسمتی
another guess U قسمتی دیگر
pate U سر یا قسمتی از سرانسان
plank U قسمتی ازبرنامه
tripartition U سه قسمتی کردن
spirit de corps U حمیت قسمتی
spirit de corps U روحیه قسمتی
flattest U قسمتی از یک عمارت
partial U بخشی قسمتی
haxamerous U شش بخشی شش قسمتی
flat U قسمتی از یک عمارت
esprit U حمیت قسمتی
split second U قسمتی از ثانیه
leg U قسمتی از مسابقه
legs U قسمتی از مسابقه
triploid U سه قسمتی سه بخشی
double cloister U راهرو دو قسمتی
terminated U محدود کردن خاتمه یافتن
disaffiliate U به همکاری یا شراکت خاتمه دادن
terminate U محدود کردن خاتمه یافتن
post flight U بعد از خاتمه پرواز هواپیما
terminates U محدود کردن خاتمه یافتن
completing U خاتمه یافته یا کامل شده
completed U خاتمه یافته یا کامل شده
completes U خاتمه یافته یا کامل شده
complete U خاتمه یافته یا کامل شده
to draw to a close U به پایان یا خاتمه نزدیک شدن
to wind up U خاتمه دادن بپایان رساندن
lobotomy U برش قسمتی از مغز
rebate U پرداخت قسمتی از بدهی
crease U قسمتی از زمین کریکت
striking out pleading U حذف قسمتی از مدافعات
rebates U پرداخت قسمتی از بدهی
fraction U کسر درصدی از قسمتی از
march unit U قسمتی ازستون راهپیمایی
winging U قسمتی از یک بخش یا ناحیه
fractions U کسر درصدی از قسمتی از
wing U قسمتی از یک بخش یا ناحیه
section charge U خرج چند قسمتی
aliquot part charge U خرج چند قسمتی
part [ial] payment of a fine U پرداخت قسمتی از جریمه
helmeted U دارای قسمتی که مانندخودباشد
modules U قسمتی از سفینه فضایی
ram's horn U قسمتی ازاستحکامات خندق
creasing U قسمتی از زمین کریکت
creases U قسمتی از زمین کریکت
creased U قسمتی از زمین کریکت
module U قسمتی از سفینه فضایی
expansion joint U اتصال چند قسمتی
lobotomies U برش قسمتی از مغز
neck of the woods <idiom> U ناحیه یا قسمتی از کشور
static U چاپ وضعیت سیستم پس از خاتمه فرآیند
abended U خاتمه یافته بطور غیر عادی
ends U خاتمه دادن یا متوقف کردن چیزی
ended U خاتمه دادن یا متوقف کردن چیزی
logging U عمل خاتمه دادن عملیات در یک سیستم
end U خاتمه دادن یا متوقف کردن چیزی
barons U شخص مهم وبرجسته در هر قسمتی
whip U پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
group rendezvous U نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
hash mark U قسمتی از زمین پس از عبوراز خط یک یاردی
lobectomy U برداشتن قسمتی ازیک عضو
aft flap آخرین قسمت فلپهای سه قسمتی
fractional damage U خسارت وارده به قسمتی از وسیله
displacement hull U قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
freeboard U قسمتی از قایق که بیرون اب است
whips U پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
whipped U پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
slot charter U اجاره قسمتی از وسیله نقلیه
aliquot propelling charge U خرج پرتاب چند قسمتی
zaps U پاک نمودن قسمتی از برنامه
zapping U پاک نمودن قسمتی از برنامه
pneumonectomy U قطع وبرداشتن ریه با قسمتی از ان
baron U شخص مهم وبرجسته در هر قسمتی
zap U پاک نمودن قسمتی از برنامه
zapped U پاک نمودن قسمتی از برنامه
necks U قسمتی از سر چوب گلف ولاکراس
neck U قسمتی از سر چوب گلف ولاکراس
adjourn U بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourned U بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourning U بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com