English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9321 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
reflow U فرونشینی پایین رفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to sink in the scale U پایین رفتن
to go down U پایین رفتن
go down U پایین رفتن
comedown U پایین رفتن
to get down U پایین رفتن
bump U بالا و پایین رفتن
swaying U بالا و پایین رفتن ناو
To decrease. To lower. U پایین رفتن ( تنزل وکاهش )
schuss U مستقیما ازسراشیب پایین رفتن
heaving U بالا و پایین رفتن ناو
pitches U بالاو پایین رفتن هواپیما یا قایق
relictoin U پایین رفتن اب و نمایان شدن زیر اب
pitch U بالاو پایین رفتن هواپیما یا قایق
ebbed U فرونشینی
ebb U فرونشینی
ebbs U فرونشینی
ebbing U فرونشینی
subsidence U نشست فرونشینی
depresses U پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul U پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depress U پایین دادن لوله پایین اوردن
down U سوی پایین بطرف پایین
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
pussyfoot U دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step U رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go U چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
mouch U راه رفتن دولادولاراه رفتن
trotted U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
parade U سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading U سان رفتن رژه رفتن محل سان
de- U پایین
shorter U پایین تر
lower limit U حد پایین
shitu U پایین
lower U پایین
below U پایین
lower most U پایین تر
vide infara U پایین
down stairs U پایین
lower U پایین تر
short U پایین تر
lowering U پایین تر
dowm U پایین
lowered U پایین تر
lowers U پایین تر
sub- U یا پایین تر
low level U پایین
shortest U پایین تر
neath or neath U پایین تر
low U پایین
neath or neath U پایین
beneath U پایین
hypogenous U پایین رو
bal U از مچ پا به پایین
infara U پایین
infara U پایین تر
down U پایین
beneath U پایین تر
thereinafter [archaic or formal] <adv.> U در پایین
hereinafter [formal] <adv.> U در پایین
hereafter <adv.> U در پایین
below <adv.> U در پایین
flat U پایین
flattest U پایین
underneath U پایین
bottoms U پایین
subteen U پایین تر از سن 31
tailwater U پایین اب
further down U پایین تر
submiss U پایین
bottom U پایین
subatmospheric U پایین تر از جو
prolapse U پایین افتادگی
bate U پایین اوردن
catabatic U پایین اینده
lower threshold U استانه پایین
lower most U پایین ترین
oars down U پارو پایین
on the down grade U پایین رونده
depression U پایین دادن
nutate U پایین افتادن
neath or neath U پایین زیرین
mean low water U اب پایین میانگین
prolapse U پایین افتادن
bottommost U پایین ترین
downtrend U سیربطرف پایین
nutant U پایین افتاده
prolapsus U پایین افتادگی
nether world U جهان پایین
lowermost U پایین ترین
bottom up U از پایین به بالا
lowpass U پایین گذار
low pass U پایین گذر
downward compatibility U سازگارمتمایل به پایین
let down U پایین کردن
look down U پایین امدن
low activity U فعالیت پایین
low altitude U ارتفاع پایین
low wing U بال پایین
lee U پایین باد
lower bound U کران پایین
low energy U انرژی پایین
low frequency U فرکانس پایین
downward compatible U سازگار رو به پایین
infrahuman U پایین تر از انسان
go dan barai U رد کردن از پایین
hereinbelow U در پایین این
shutting U پایین اوردن
shuts U پایین اوردن
shut U پایین اوردن
hereinbelow U ازاین پایین تر
face down feed U خورد رو به پایین
downward travel U ضربه رو به پایین
downward swing U نوسان رو به پایین
downward movement U حرکت رو به پایین
downmost U پایین ترین
disrate U پایین اوردن
dim light U نور پایین
desceht U پایین امدن
decurrent U پایین افتاده
low order U پایین رتبه
low order U مرتبه پایین
download U بارگیری پایین
low resolution U تفکیک پایین
low resolution U وضوح پایین
lower limit U کران پایین
down current U جریان رو به پایین
down draft U جریان رو به پایین
downfield U میدان پایین
downfeed U تغذیه رو به پایین
downward stroke U ضربه رو به پایین
down stroke U ضربه رو به پایین
subordinate U فرعی پایین تر
subordinated U فرعی پایین تر
subordinates U فرعی پایین تر
subordinating U فرعی پایین تر
low level U در سطح پایین
lower mast U دکل پایین
degrade U پایین دادن
pushdown U پایین فشردنی
At lower levels. U در سطوح پایین تر
descends U پایین امدن
From top to bottom. U ازبالاتا پایین
downward U پایین زیرین
up and down U بالا و پایین
uoppon pyon soon koot U کف دست پایین
undermost U پایین ترین
downward U روبه پایین
low U پایین اهسته
low U پایین ضعیف
lower classes U طبقه پایین
lower class U طبقه پایین
degrades U پایین دادن
breast U نورد پایین
descend U پایین امدن
downstream U پایین رود
downstream U پایین دست
lowest U پایین ترین
downstairs U طبقه پایین
nether U زیر پایین
nether U واقع در پایین
top down U از بالا به پایین
top-down U از بالا به پایین
feet U پایین دامنه
drives U ضربه از پایین
the masses U دستههای پایین تر
res U noitaloseR پایین
to let down U پایین کردن
the lower world U جهان پایین
push down stack U پایین فشردنی
minor U پایین رتبه
to come down U پایین امدن
to bring down U پایین اوردن
submaxilla U ارواره پایین
to beat down U پایین اوردن
foot U پایین بادبان
overhand U از پایین ببالا
alow U روبه پایین
depressions U پایین دادن
to set down U پایین اوردن
to look down U پایین امدن
drive U ضربه از پایین
beneath U از زیر پایین تر از
the valley lies below U ده در پایین است
to reach down U پایین اوردن
flat U یکنواخت پایین دست
minor U پایین رتبه خرد
flatten U نیم نت پایین امدن
inclining U خمیدگی بجلو و پایین
downswing U نوسان بطرف پایین
dip U پایین امدن سرازیری
footstone U سنگ پایین گور
fluctuation U حرکت به بالا و پایین
downstroke U ضربه بطرف پایین
out of hand serve U سرویس پایین دست
Recent search history Forum search
1لطفا بیاین دنبالمون
2مهرآسا
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1اصطلاح برای با خط یازده چی هست؟
1Cool... I just got back from working out. I did a bunch of squats and lunges lol I'm working on my big booty ;)
1Soar
1توضیحات پایین صفحه
1we drove to visit my parents in Ipswich.
1offshoring
1واژه برزین برای تلفظ بهتر در انگلیسی بصورت Berzin نوشته شود یا Barzin?
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com