Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
aytomobile dealer
U
فروشنده یا دلال اتومبیل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
building material dealer
U
فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
vendor
U
فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
vendors
U
فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
go between
U
دلال دلال محبت
slingshot
U
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots
U
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
stock-cars
U
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-car
U
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock car
U
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
hot rod
U
اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
windscreens
U
پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
automobile
U
اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
windscreen
U
پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
automobiles
U
اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
brokering
U
دلال
brokered
U
دلال
chapman
U
دلال
dealers
U
دلال
dealer
U
دلال
mediators
U
دلال
mediator
U
دلال
Solicitors General
U
دلال
Solicitor General
U
دلال
broker
U
دلال
jobber
U
دلال
middlemen
U
دلال
middleman
U
دلال
monger
U
دلال
go-betweens
U
دلال
go-between
U
دلال
brokers
U
دلال
fixer
U
دلال
agency
U
کارگزار دلال
rug dealer
U
دلال فرش
auctioneer
U
دلال حراج
auctioneers
U
دلال حراج
mediums
U
واسطه دلال
medium
U
واسطه دلال
bawd
U
دلال محبت
discount broker
U
دلال تنزیل
shipbroker
U
دلال حمل
agent de change
U
دلال ارزی
pimps
U
دلال محبت
agencies
U
کارگزار دلال
horse dealer
U
دلال اسب
coper
U
دلال اسب
pimp
U
دلال محبت
commodity broker
U
دلال کالا
cambist
U
دلال برات
brokerage
U
اجرت دلال
bill broker
U
دلال برات
stock_broker
U
دلال سهام
stock broker
U
دلال بورس
stock broker
U
دلال سهام
exchange broker
U
دلال ارز
fellmonger
U
دلال پوست
procurer
U
دلال محبت
insurance broker
U
دلال بیمه
procuress
U
زن دلال محبت
scholastic agent
U
دلال تدریس
house agent
U
دلال خانه
fruiterer
U
دلال میوه
drover
U
دلال گاوو گوسفند
land agent
U
دلال معاملات ملکی
brokering
U
دلال اوراق بهادار
brokered
U
دلال اوراق بهادار
matchmaker
U
دلال یا دلاله ازدواج
software broker
U
دلال نرم افزار
pawnbroker
U
دلال در بنگاه رهنی
stockbroker
U
دلال سهام شرکتها
stockbrokers
U
دلال سهام شرکتها
brokers
U
دلال اوراق بهادار
matchmakers
U
دلال یا دلاله ازدواج
real estate broker
U
دلال اموال غیرمنقول
jobber
U
دلال یاکارگزار بورس
bookmakers
U
دلال شرط بندی
broker
U
دلال اوراق بهادار
pawnbrokers
U
دلال در بنگاه رهنی
bookmaker
U
دلال شرط بندی
realtors
U
دلال معاملات ملکی
realtor
U
دلال معاملات ملکی
ship broker
U
دلال خرید و فروش کشتی
saleswoman
U
زن فروشنده
vender
U
فروشنده
sales woman
U
فروشنده زن
saleswomen
U
زن فروشنده
frontsman
U
فروشنده
monger
U
فروشنده
salesmen
U
فروشنده
supplier
U
فروشنده
suppliers
U
فروشنده
salesman
U
فروشنده
sales clerk
U
فروشنده
sales clerks
U
فروشنده
sales man
U
فروشنده
alienator
U
فروشنده
sellers
U
فروشنده
salespersons
U
فروشنده
salesgirl
U
فروشنده
salesgirls
U
فروشنده
seller
U
فروشنده
salespeople
U
فروشنده
salesperson
U
فروشنده
shopman
U
فروشنده
bargainer
U
فروشنده
dealers
U
فروشنده
dealer
U
فروشنده
vendors
U
فروشنده
vendor
U
فروشنده
seller's market
U
بازار فروشنده
traveling man
U
فروشنده سیار
traveling salesman
U
فروشنده سیار
sales man
U
فروشنده سیار
sellers surplus
U
مازاد فروشنده
seller's option
U
انتخاب فروشنده
salesclerk
U
فروشنده مغازه
duopoly
U
در انحصار دو فروشنده
saleswomen
U
بانوی فروشنده
seller's option
U
اختیار فروشنده
saleswoman
U
بانوی فروشنده
runner
U
فروشنده سیار
runners
U
فروشنده سیار
supplier evaluation
U
ارزیابی فروشنده
counter jumper
U
فروشنده دکان
computer vendor
U
فروشنده کامپیوتر
tallyman
U
فروشنده اقساطی
dealer
U
فروشنده معاملات چی
marginal seller
U
فروشنده نهائی
computer salesman
U
فروشنده کامپیوتر
dealers
U
فروشنده معاملات چی
caveat venditor
U
اخطار به فروشنده
haberdasher
U
فروشنده لباس مردانه
haberdashers
U
فروشنده لباس مردانه
herbalist
U
فروشنده گیاهان طبی
herbalists
U
فروشنده گیاهان طبی
herborist
U
فروشنده گیاهان طبی
caveat venditor
U
ملتفت بودن فروشنده
herbist
U
فروشنده گیاهان طبی
third party vendor
U
فروشنده دسته سوم
tout
U
فروشنده اطلاعات شرطبندی
touting
U
فروشنده اطلاعات شرطبندی
trinketer
U
فروشنده جواهر بدلی
bottlegger
U
فروشنده مشروب قاچاق
ex warehouse
U
تحویل در انبار فروشنده
cutler
U
فروشنده الات برنده
counterbid
U
جواب خریداربه فروشنده
hardwareman
U
فروشنده افزارواسباب فلزی
tipsters
U
فروشنده اطلاعات در شرطبندی
tipster
U
فروشنده اطلاعات در شرطبندی
touts
U
فروشنده اطلاعات شرطبندی
touted
U
فروشنده اطلاعات شرطبندی
plumassier
U
فروشنده پرهای ارایشی
ironmongers
U
فروشنده اهن الات
ironmonger
U
فروشنده اهن الات
stationer
U
فروشنده لوازم التحریر
stationers
U
فروشنده لوازم التحریر
outfitters
U
فروشنده لوازم شکار
supplier at arm's length
U
فروشنده آزاد
[اقتصاد]
outfitter
U
فروشنده لوازم شکار
offeror
U
فروشنده عرضه کننده
gold import point
U
طلای خالص به فروشنده میدهد
stapler
U
فروشنده پشم وپنبه وامثال ان
value added reseller
U
فروشنده تکمیلی دسته دوم
tipsters
U
فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
staplers
U
فروشنده پشم وپنبه وامثال ان
asking price
U
قیمت مورد مطالبهی فروشنده
clerk
U
کارمند دفتری فروشنده مغازه
tipster
U
فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
clerks
U
کارمند دفتری فروشنده مغازه
hawkers
U
فروشنده دوره گرد وجار زن
suppliers rating
U
درجه بندی نمودن فروشنده ها
hawker
U
فروشنده دوره گرد وجار زن
corsetiere
U
فروشنده شکم بند زنانه
price taker
U
خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت
private treaty
U
معامله کالا یا توافق فروشنده وخریدار
drysalter
U
فروشنده مواد شیمیایی وگوشت وترشی
represent
U
عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
vendors
U
کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
represents
U
عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
represented
U
عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
vendor
U
کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
right of stoppage in transitu
U
حق امتناع از تسلیم مال التجاره در حال حمل برای فروشنده
caveat venditor
U
یعنی فروشنده مسئول معایب کالای فروخته شده میباشد
tie in sales
U
حالتی که دران فروشنده چند کالا رابصورت مجموعه میفروشد
del credere
U
ضمانت فروشنده حق العمل کار نسبت به معتبر بودن خریدار
seller's market
U
بازاری که در ان اختیار معامله وتصمیم گیری در دست فروشنده است
ex works
U
یک از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را در محل خود به خریدار تحویل میدهد
free on quay
U
قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
ex quay
U
یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
discount register
U
دفتر ثبت تخفیفها و امتیازاتی که از طرف فروشنده به خریدار داده شده است
ex ship
U
یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد و درکشتی به خریدارتحویل میدهد
free carrier
U
یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
free on rail
U
قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
particular lien
U
حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
delivered at frontier
U
یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالای موردمعامله را در مرز تعیین شده تحویل میدهد
speedway
U
اتومبیل رو
jacks
U
جک اتومبیل
autocar
U
اتومبیل
pony car
U
اتومبیل دو در
hobby car
U
اتومبیل دو در
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com