English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
on U فرمان سمت خوب درتیراندازی با تانک لوله تانک در سمت هدف است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hunting U حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
anti-tank U ضد تانک
water tower U تانک اب
reservoir U تانک
bazooka U ضد تانک
bazookas U ضد تانک
reservoirs U تانک
water towers U تانک اب
tankers U تانک
panzer U تانک
antitank U ضد تانک
antiarmor U ضد تانک
tank U تانک
tanker U تانک
flail tank U تانک ضد مین
main battle tank U تانک اصلی
intermediate frequency tank circuit U مدار تانک
drop tank U تانک موقت
amphibious tank U تانک اب خاکی
antitank artillery U توپخانه ضد تانک
tank destroyer U توپ ضد تانک
tank deck U شاسی تانک
antitank obstacle U مانع ضد تانک
stalled tank U تانک ایستاده
caterpillar tracks U وسائلنقلیهسنگینمثل"تانک"
control vehicle U تانک نافم حرکت
antitank launcher U موشک انداز ضد تانک
landing craft tank U ناو تانک پیاده کن
bulkheads U دهلیزداخلی دهلیز تانک
bulkhead U دهلیزداخلی دهلیز تانک
decks U سکوی جلوی تانک
deck U سکوی جلوی تانک
skirting armor U زره دامنه تانک
armor group U گروه زره تانک
tankage U گنجایش تانک یا مخزن
fuel tank vent U هواکش تانک سوخت
stalled tank U تانک از کار افتاده
decked U سکوی جلوی تانک
hull defilade U سنگر گرفتن تانک
track tension U تنظیم شنی تانک
turrets U برجک توپ یا تانک
turret U برجک توپ یا تانک
cupola U برجک فرماندهی تانک
cupolas U برجک فرماندهی تانک
high explosive antitank U گلوله سوختار شدید ضد تانک
main battle tank U قوی ترین تانک رزمی
flail tank U تانک غلطک دار ضد مین
scorpion U نوعی تانک سبک شناسایی
scorpions U نوعی تانک سبک شناسایی
whippets U سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
entac U موشک ضد تانک هدایت شونده فرانسوی
skirting armor U ضخیم ترین قسمت زره تانک
whippet U سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
compass course U مسیر مغناطیسی خودرو یاهواپیما یا تانک
hull U بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
intercom U سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
tank recovery vehicle U خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
ullage U حجم بالای سطح مایع تانک
intercoms U سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
hulls U بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
raise pistol U فرمان حاضر به تیر درتیراندازی کلت طپانچه ها بالا
gunnery U توپچی گری تانک تیراندازی با توپ یاتفنگ
scorpion U تانک شناسایی اسکورپیون نوعی هواپیمای جت دوموتوره
secondary armament U جنگ افزار فرعی تانک یاهواپیما یا ناو
scorpions U تانک شناسایی اسکورپیون نوعی هواپیمای جت دوموتوره
haul defilade U قرار دادن قنداق تانک درپناه سنگر
knock down U زدن با تانک یا توپ هواپیما از کار انداختن
hull down U قرار دادن تانک تالوله پشت حفاظ
main armament U جنگ افزار اصلی تانک یاهواپیما یا ناو
sprocket U دنده ملخی مین چرخ گرداننده نهایی در تانک
integral tank U تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
wet wing U بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
sponson U جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
biocidal action U عمل موادیکه جهت کشتن میکروبها و باکتریها به تانک سوخت اضافه میشود
metal deactivator U مادهای که برای کاهش امکان وقوع واکنشهاالکتروشیمیایی در تانک سیستم به سوختهای هیدروکربنی افزوده میشود
bog U توپچی سینه کشتی یا توپچی جلو تانک باطلاق
bogs U توپچی سینه کشتی یا توپچی جلو تانک باطلاق
compensating port U مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
steering column tube U لوله فرمان
bqm U سیستم هدف کش فایربی سیستم هدف کش ضد هوایی یا ضد تانک
spall U تکههای جدا شده از زره تانک بعلت انفجار تکههای پرتاب شده از زره
intubate U لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
triangle exercise U تمرین مثلث گیری درتیراندازی
faker U هواپیمای تمرینی درتیراندازی پدافند هوایی
zeros U تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
zero U تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
zeroes U تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
ctrl break U در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
magna carta U فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna charta U فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
controlled stick steering U دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
sound off U فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
stand fast U فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
steering U فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
cases U جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
case U جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
forward march U فرمان قدم رو فرمان پیش
hosed U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate U بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
breech end U انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
go devil U لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
muzzle burst U ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
thermionic tube U لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannon U لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannons U لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
guide on me U فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
jack ring U حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
rigatoni U رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
vas deferens U لوله خروجی بیضه لوله منی
oviduct U لوله رحمی لوله فالوپ
water pipe U لوله مخصوص لوله کشی اب
to pipeline U با خط لوله لوله کشی کردن
spigot U لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
sockets U بست لوله دوراهی لوله
pipeline assets U وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
flash tube U لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
close interval U فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
close ranks U فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
computer controlled machine U دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
back to battery U برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
guide left U فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
lead curve U خط منحنی گرفتن سبقت درتیراندازی منحنی سبقت توپ
collimating sight U دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
cancel check firing U فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
indocile U نا فرمان
for U فرمان FOR
bugle call U فرمان
chartering U فرمان
ordinace U فرمان
MDs U فرمان D
MD U فرمان D
control U فرمان
controlling U فرمان
controls U فرمان
chdir U فرمان CD
commandment U فرمان
commandments U فرمان
by order of U فرمان
handle bar U فرمان
drive U فرمان
drives U فرمان
hest U فرمان
firman U فرمان
at my command U به فرمان من
decreed U فرمان
decree U فرمان
sanctions U فرمان
sanctioning U فرمان
Rd U فرمان RD
sanctioned U فرمان
sanction U فرمان
ordinances U فرمان
ordinance U فرمان
rescript U فرمان
instituting U فرمان
institutes U فرمان
ship will adjust U فرمان
instituted U فرمان
rudder bar U فرمان
decreeing U فرمان
precept U فرمان
precepts U فرمان
if U فرمان IF
assize U فرمان
handlebar U فرمان
mark time U فرمان در جا
steering U فرمان
charter U فرمان
chartered U فرمان
charters U فرمان
mkdir U فرمان D
decrees U فرمان
commission U فرمان
commissioning U فرمان
commissions U فرمان
institute U فرمان
commanded U فرمان
commands U فرمان
insubordinate U نا فرمان
worded U فرمان
pipes U فرمان
word U فرمان
command U فرمان
edict U فرمان
edicts U فرمان
angle of traverse U زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
command key U کلید فرمان
command language U زبان فرمان
rise and shine U فرمان برپا
chcp U فرمان CHCP
command signal U علامت فرمان
steering axle U میله فرمان
steering axle U میل فرمان
more U فرمان ORE
pause U فرمان writePAUSE
paused U فرمان writePAUSE
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com