Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
joint command
U
فرماندهی مشترک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
chief army censor
U
افسر نافر فرماندهی عملیات مشترک نیروی زمینی
Other Matches
supreme commander
U
فرماندهی عالی ارتش فرماندهی کل قوا فرماندهی کل
reference position
U
محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
command axis
U
محورحرکت قرارگاه فرماندهی محور ارتباط فرماندهی
assume
U
در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
assumes
U
در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
resume command
U
به دست گرفتن فرماندهی شروع فرماندهی
second in command
U
معاون فرماندهی جانشین فرماندهی
islands
U
پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
island
U
پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
direct command
U
فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
common divisor
U
مقسوم علیه مشترک بخشیاب مشترک
joint venture
U
سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک
subscribers
U
مشترک روزنامه وغیره مشترک
joint
U
نیروهای مشترک عملیات مشترک
subscriber
U
مشترک روزنامه وغیره مشترک
specified command
U
فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
cooperative scorer
U
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
airlift command
U
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
commandership
U
فرماندهی
commandantship
U
فرماندهی
strategies
U
فن فرماندهی
centre castle
U
پل فرماندهی
pilot house
U
پل فرماندهی
commanded
U
فرماندهی
wheelhouse
U
پل فرماندهی
leadership
U
فرماندهی
commands
U
فرماندهی
conning tower
U
پل فرماندهی
strategy
U
فن فرماندهی
executive branch
U
فرماندهی
bridges
U
پل فرماندهی
bridged
U
پل فرماندهی
command
U
فرماندهی
bridge
U
پل فرماندهی
wheelhouses
U
پل فرماندهی
tactical command
U
فرماندهی تاکتیکی
headquarters
U
قرارگاه فرماندهی
tactical command ship
U
ناو فرماندهی
lead a unit
U
فرماندهی کردن
area command
U
فرماندهی منطقه
supreme
U
فرماندهی عالی
base command
U
فرماندهی پایگاه
oldman
U
مقام فرماندهی
support command
U
فرماندهی پشتیبانی
headquarters
U
مرکز فرماندهی
command post
U
پست فرماندهی
command post
U
پاسگاه فرماندهی
flagships
U
ناو فرماندهی
flagship
U
ناو فرماندهی
bridge
U
پل فرماندهی کشتی
command posts
U
پاسگاه فرماندهی
high command
U
فرماندهی عالی
scheme of command
U
طرح فرماندهی
administrative command
U
فرماندهی اداری
command posts
U
پست فرماندهی
master's certificate
U
گواهینامه فرماندهی
air command
U
فرماندهی هوایی
logistical command
U
فرماندهی لجستیکی
unified command
U
فرماندهی متحد
combined command
U
فرماندهی مرکب
command channels
U
ردههای فرماندهی
command group
U
گروه فرماندهی
command language
U
زبان فرماندهی
bridged
U
پل فرماندهی کشتی
command mode
U
حالت فرماندهی
flag ship
U
ناو سر فرماندهی
head quarters
U
مرکز فرماندهی
commodity command
U
فرماندهی اماد
command net
U
شبکه فرماندهی
commandery
U
محل فرماندهی
command report
U
گزارش فرماندهی
commander's call
U
در اختیار فرماندهی
commander's estimate
U
براورد فرماندهی
enclosed bridge
U
پل فرماندهی سر پوشیده
bridges
U
پل فرماندهی کشتی
continuity of command
U
مداومت فرماندهی
command
U
سرکردگی فرماندهی
commanded
U
سرکردگی فرماندهی
commandery
U
مقام فرماندهی
command and control
U
کنترل و فرماندهی
emergency conning position
U
پل فرماندهی اضطراری
commands
U
سرکردگی فرماندهی
cupolas
U
برجک فرماندهی تانک
establishing authority
U
فرماندهی نیروهای اب خاکی
guides
U
کشتی فرماندهی عملیات
guided
U
کشتی فرماندهی عملیات
kommandatura
U
مرکز فرماندهی نظامی
guide
U
کشتی فرماندهی عملیات
division support command
U
فرماندهی پشتیبانی لشگر
island
U
پل فرماندهی ناو هواپیمابر
cupola
U
برجک فرماندهی تانک
islands
U
پل فرماندهی ناو هواپیمابر
forward command post
U
پست فرماندهی جلو
operational command
U
فرماندهی از نظر عملیاتی
command liaison
U
افسر رابط فرماندهی
alternate command authority
U
مقام جانشین فرماندهی
air strategical command
U
فرماندهی استراتژیکی هوایی
air defense command
U
فرماندهی پدافند هوایی
area support command
U
فرماندهی پشتیبانی منطقه
air command
U
فرماندهی نیروی هوایی
chain of command
U
سلسله مراتب فرماندهی
unified
U
یکپارچه فرماندهی متحد
advance command post
U
پاسگاه فرماندهی جلو
aiming circle
U
زاویه یاب فرماندهی
command post exercise
U
تمرین پاسگاه فرماندهی
commander in chief
U
فرمانده کل قوا سر فرماندهی
commander's call
U
ساعات در اختیار فرماندهی
type command
U
فرماندهی ناو گروه
combat commander's insignia
U
علامت فرماندهی بر یکان رزمی
amphibious command ship
U
ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
army material command
U
فرماندهی اماد نیروی زمینی
deputy chief of naval operation
U
جانشین فرماندهی نیروی دریایی
agc
U
ناو فرماندهی نیروی اب خاکی
sealift command
U
فرماندهی حمل و نقل دریایی
flag officer
U
افسر پرچمدار تیمسار فرماندهی ناو
army airdefense command post
U
پاسگاه فرماندهی پدافندهوایی نیروی زمینی
command and general staff college
U
دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
general staff college
U
دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
base logistical command
U
یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
commander's guidance
U
دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده
oversea command
U
یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
sea frontiers
U
مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
splinter screen
U
پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
tactical air command center
U
مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی تاکتیکی
command
U
یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
commands
U
یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
commanded
U
یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
subscribers
U
مشترک
held in common
U
مشترک
commonality
U
مشترک
commonalities
U
مشترک
sense
U
حس مشترک
common
U
مشترک
commoners
U
مشترک
joint
U
مشترک
intercommon
U
حق مشترک
commonest
U
مشترک
subscriber
U
مشترک
participants
U
مشترک
subscriber's line
U
خط مشترک
party line
U
خط مشترک
sensed
U
حس مشترک
conjoint
U
مشترک
participant
U
مشترک
common user
U
مشترک
party lines
U
خط مشترک
senses
U
حس مشترک
mutual interests
U
منافع مشترک
joint exercise
U
تمرین مشترک
concerted action
U
عمل مشترک
complex fraction
U
برخه مشترک
intercommunion
U
ارتباط مشترک
complex fraction
U
مخرج مشترک
commonweal
U
مشترک المنافع
cooperative work
U
همکاری مشترک
halvers
U
نیمه مشترک
co-operation
U
کار مشترک
insurance certificate
U
بیمه مشترک
cooperation
U
کار مشترک
cooperative work
U
کار مشترک
co-operation
U
همکاری مشترک
cooperation
U
همکاری مشترک
collaboration
U
همکاری مشترک
collaboration
U
کار مشترک
common wealth
U
مشترک المنافع
jointly owned property
U
مال مشترک
subscriber's cable
U
کابل مشترک
subscriber's line
U
خط متعلق به مشترک
local subscriber
U
مشترک داخلی
subscriber's number
U
شماره مشترک
subscriber's station
U
مرکز مشترک
synergy
U
عمل مشترک
joint shares
U
سهام مشترک
joint services
U
خدمات مشترک
joint resolution
U
تصمیم مشترک
rachis
U
دیرک مشترک
party parpet
U
جانپناه مشترک
joint zone
U
منطقه مشترک
joint supply
U
عرضه مشترک
joint stock
U
سرمایه مشترک
joint staff
U
ستاد مشترک
line termination circuit
U
اتصال مشترک
mutual debts
U
دیون مشترک
mutual responsibility
U
مسئوولیت مشترک
my and his father
U
پدر مشترک من و او
joint products
U
محصولات مشترک
joint ownership
U
مالکیت مشترک
joint force
U
نیروی مشترک
subscriber line
U
خط مشترک
[مخابرات]
joint command
U
یکان مشترک
joint adventure
U
تجارت مشترک
joint account
U
حساب مشترک
interrelation
U
مناسبات مشترک
EEC
U
بازار مشترک
joint committee
U
کمیسیون مشترک
joint costs
U
هزینههای مشترک
telephone subscriber
U
مشترک تلفنی
tenancy in common
U
استیجار مشترک
trunk circuit
U
معبر مشترک
co-author
U
نویسندهی مشترک
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com