English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shipper U فرستنده کالا با کشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
consignor U فرستنده کالا
trade U حمل کالا با کشتی
traded U حمل کالا با کشتی
plundrage U غارت کردن کالا ازعرشه کشتی
stowage U حق انبارداری انبار کردن کالا در کشتی
staithe U محل تخلیه کالا ازواگن وبارگیری ان در کشتی
jettisons U به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
staith U محل تخلیه کالا ازواگن وبارگیری ان در کشتی
supercargo U مباشر کارهای بازرگانی وفروش کالا در کشتی
jettisoned U به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoning U به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
shipment U ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
jettison U به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
shipments U ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
lighter aboard ship نحوه حمل سریع کالا که در آن دوبه و بار آن برروی کشتی قرار میگیرد
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
signalling U 1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
supporting goods U موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
cob web theorem U ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
transire U برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department store U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department stores U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
interchange U مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanged U مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanging U مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanges U مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
barter with someone U با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
shelf life U مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter [to trade by barter] U دادوستد کالا با کالا کردن
say's law U از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
cash on delivery U فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
freightliner U شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity U درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity U فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
consignee U گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
transmitters U فرستنده
sending set U فرستنده
transmitting set U فرستنده
transmitter U فرستنده
senders U فرستنده
chooser U فرستنده
sender U فرستنده
shipper U فرستنده
dispatcher U فرستنده
agent U فرستنده
forwarder U فرستنده
agents U فرستنده
wireless station U فرستنده
consignor U فرستنده
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
transmitter U دستگاه فرستنده
amateur station U فرستنده تفننی
transmitters U فرستنده رادیویی
transmitters U دستگاه فرستنده
forwarding country U کشور فرستنده
sender U فرستنده پیام
pulse transmitter U فرستنده پالس
mobile station U فرستنده متحرک
noise transmitter U فرستنده پارازیت
transceiver U فرستنده و گیرنده
broadcast station U ایستگاه فرستنده
television broadcasting station U فرستنده تلویزیون
senders U فرستنده پیام
jamming transmitter U فرستنده پارازیت
intermediate transmitter U فرستنده میانی
transmitting antenna U انتن فرستنده
emergency transmitter U فرستنده اضطراری
intermediate transmitter U فرستنده واسطه
service area U برد فرستنده
sending state U کشور فرستنده
transreceiver U فرستنده و گیرنده
amateur transmitter U فرستنده اماتور
transmitter U فرستنده رادیویی
reversing U داده ازگیرنده به فرستنده
reverses U داده ازگیرنده به فرستنده
impluse sender U فرستنده ضربه جریان
handie talkie U فرستنده دستی کوچک
handset U دستگاه فرستنده وگیرنده
reversed U داده ازگیرنده به فرستنده
broadcasting station U ایستگاه رادیویی فرستنده
reverse U داده ازگیرنده به فرستنده
transmissive U انتقال دهنده فرستنده
amateur station call letters U علامت فرستنده تفننی
transceiver U دستگاه گیرنده فرستنده
radio telephone transmitter U فرستنده تلفن بیسیم
directional transmitter U فرستنده جهت دار
directive sending U فرستنده جهت دار
amateur bands U باندهای فرستنده تفننی
long wave transmitter U فرستنده موج بلند
handsets U دستگاه فرستنده وگیرنده
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
squad cars U اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
squad car U اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
cross talk U تداخل صدا در اثرنزدیکی دو فرستنده
ultrashort wave transmitter U فرستنده موج خیلی کوتاه
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
carrier U فرستنده بار شرکت حمل و نقل
carriers U فرستنده بار شرکت حمل و نقل
doppler effect U اثر برگشت امواج روی فرستنده
omnidirectional U گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
frequency drift U تغییر تدریجی فرکانس یک فرستنده یا اسلاتور
station break U وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
transmitter signal element timing U زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
maintain watch U مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
universal U transmitter asynchronousreciver فرستنده /گیرنده ناهمزمان جامع
routes U مسیر یک پیام بین فرستنده و گیرنده در شبکه
route U مسیر یک پیام بین فرستنده و گیرنده در شبکه
communication U مسیر فیزیکی که فرستنده را به گیرنده وصل میکند
backward U کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
transceiver U گیرنده و فرستنده که می توانند سیگنال را ارسال و دریافت کنند
roaming U حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
backwards U کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
vor U وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
roam U حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
roamed U حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
roams U حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
clocking U روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
radio fix U تعیین محل فرستنده دشمن یاخودی بااستفاده از دو یا چندایستگاه به گوش
radio fix U تعیین محل هواپیما یا ناو با استفاده ازگوش دادن به دو یا چندایستگاه فرستنده
synchronization U باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است
sync U باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است
prow U کشتی عرشه کشتی
prows U کشتی عرشه کشتی
acknowledged mail U تابعی که به فرستنده اعلام میکند پیام پستی الکترونیکی خوانده شده است
dial up line U خط تلفن معمولی که میتواندبه عنوان دست دستگاه فرستنده در مخابرات استفاده شود
session U لایه در مدل استاندارد SO/ OSI , که اتصال و قط عی را بین گیرنده و فرستنده برقرار میکند
homing U روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
homing device U رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
sessions U لایه در مدل استاندارد SO/ OSI , که اتصال و قط عی را بین گیرنده و فرستنده برقرار میکند
diplexer U وسیلهای که استفاده از یک انتن را بصورت همزمان یامجزا توسط دو فرستنده ممکن میسازد
acknowledge U کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
acknowledges U کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
acknowledging U کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
manipulative deception U تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
traffick U کالا
stuff U کالا
ware U کالا
commodity U کالا
commodities U کالا
cargoes U کالا
cargo U کالا
articles U کالا
article U کالا
trafficking U کالا
wares U کالا
product U کالا
products U کالا
matter U کالا
produces U کالا
produced U کالا
produce U کالا
mattered U کالا
mattering U کالا
matters U کالا
chattel U کالا
goods U کالا
stuffed U کالا
stuffs U کالا
good U کالا
trafficked U کالا
material U کالا
traffic U کالا
materials U کالا
mercery U کالا
object of sale U کالا
merchandise U کالا
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com