Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
internee
U
فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
internees
U
فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
line crosser
U
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
levee en masse
U
عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
people sniffer
U
رادار کشف افراد دشمن
people sniffer
U
رادار مخصوص کشف افراد دشمن از روی بوی بدن انها
longtour area
U
منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
pit crew
U
افراد مامور کمک به هرراننده در منطقه خود او
muster roll
U
دفتر اسامی افراد نظامی وافسران یک منطقه یا کشتی
evader
U
گمشده جنگی در منطقه دشمن
identification zone
U
منطقه تشخیص هواپیماهای دشمن
sweep
U
تجسس هوایی سریع منطقه دشمن
mopping up
U
پاک کردن منطقه ازوجود بقایای دشمن
stay behind
U
باقی گذاشته شده نیروی باقیمانده در منطقه دشمن
target array
U
نمودار گرافیک نیروها و تاسیسات و وضعیت دشمن در منطقه هدف
Don't touch me!; Don't you touch me!
U
وارد منطقه شخصی من نشو !
[یک متر در فرهنگ باختر]
Few reporters dared to enter the war zone.
U
چندی از خبرنگاران جرأت کردند وارد منطقه جنگی بشوند.
ratline
U
عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
zig
U
یکی ازخطوط زوایا یادورههای کج ومعوج گلدوزی
characterization
U
مجسم کردن افراد ذکر خصوصیات افراد
drop zone
U
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
privates
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
gall
U
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
galls
U
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
to triumph over the enemy
U
برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
radio countermeasures
U
اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
radio deception
U
گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
hits
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hit
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
enemy alien
U
طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
rejected
U
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejecting
U
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
reject
U
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejects
U
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
close-ups
U
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close with
U
اخذتماس با دشمن درگیر شدن با دشمن
close up
U
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-up
U
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
enlisted section
U
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
damage area
U
منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens
U
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
penetration
U
نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری
breaching
U
رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
roll back
U
به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
sanctuaries
U
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuary
U
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
landing area
U
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
airspace reservation
U
منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
area of military significant fallout
U
منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
service area
U
منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
run up area
U
منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
staging area
U
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
grid zone
U
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
polynia
U
منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
leave area
U
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
haven submarine
U
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
close in security
U
برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
shadower
U
یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
espionage
U
جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
battery of tests
U
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
area oriented
U
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
skid row
<idiom>
U
منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
concentration area
U
منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
counter force
U
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
evasion
U
اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasions
U
اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
wake up
U
کد وارد شدن در ترمینال راه دور برای بیان به کامپیوتر مرکزی که مقصد وارد شدن به آن محل را دارد
zone of fire
U
منطقه اتش منطقه تیراندازی
sector
U
منطقه عمل منطقه مسئولیت
sectors
U
منطقه عمل منطقه مسئولیت
remotest
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remoter
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
combat zone
U
منطقه رزمی منطقه نبرد
remote
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
crossing area
U
منطقه گذار منطقه پایاب
kill area
U
منطقه خطر منطقه تلفات
tropopause
U
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
volatileness
U
فراری
refugees
U
فراری
defectors
U
فراری
deserters
U
فراری
deserter
U
فراری
run away
U
فراری
runaway
U
فراری
evacuee
U
فراری
lamster
U
فراری
fugitive
U
فراری
absconder
U
فراری
fugitives
U
فراری
elusive
U
فراری
evacuees
U
فراری
refugee
U
فراری
defector
U
فراری
escapee
U
فراری
rampant
<adj.>
U
فراری
lamister
U
فراری
breach
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
identification friendly or foe
U
سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
breaches
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
disorganised
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganising
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganize
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganises
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizes
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
hostile track
U
تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
disorganizing
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
holding area
U
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
ranging
U
تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
bleeder resistor
U
مقاومت فراری
stragglers
U
فراری سرگردان
bleeder current
U
جریان فراری
straggler
U
فراری سرگردان
flyaway
U
فرار فراری
lamster
U
فراری ازقانون
induction relay
U
رله فراری
lamister
U
فراری ازقانون
to put to flight
U
فراری کردن
gleanings
U
ریزه فراری
fugitiveness
U
پناهنده یا فراری
fugitively
U
بشکل فراری
runaway
U
شخص فراری
The fujitive ( elusive ) prisoner .
U
زندانی فراری
escaped slave
U
برده فراری
motif
U
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
i had scarely arrived
U
تازه وارد شده بودم که هنوز وارد نشده بودم که ...
wetback
U
مهاجر فراری مکزیکی
fugitives
U
سرباز فراری گریخته
slackers
U
فراری ازخدمت نظام
run away
U
گریختن شخص فراری
scatback
U
توپدار سریع و فراری
fugitive
U
سرباز فراری گریخته
slacker
U
فراری ازخدمت نظام
stern chase
U
تعاقب کشتی فراری
low test
U
دارای خاصیت فراری
desert from military service
U
فراری از خدمت نظام
demolition target
U
منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
comparative cover
U
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
clandestine assembly area
U
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
axial route
U
مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
An apple a day keeps the doctor away.
<proverb>
U
غذای خوب طبیب را فراری می دهد.
demolition guard
U
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
launching area
U
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
demilitarization
U
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
airspace prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
defense coastal area
U
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
separation zone
U
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
Gasoline is volatile .
U
بنزین ماده فراری است ( زود می پرد )
island bases
U
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
sweep
U
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
evacuee
U
فراری یا پناهندهای که درموقع جنگ محل خودراتخلیه میکند
evacuees
U
فراری یا پناهندهای که درموقع جنگ محل خودراتخلیه میکند
approach march
U
راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
end on
U
سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
out flank
U
دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
fumigant
U
ماده فراری که بعنوان ضدعفونی برای دفع افات بکارمیرود
neutrino
U
ذره کوچک فراری با جرم درحال سکون صفر واپسین 5/0
In this contract , there are no loopholes for either party .
U
دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
repels
U
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repel
U
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelled
U
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelling
U
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
bogey
U
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys
U
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogies
U
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
islands
U
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
island
U
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
intersectional service
U
قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
personnel
U
افراد
trooped
U
افراد
men
U
افراد
troop
U
افراد
trooping
U
افراد
enlisted personnel
U
افراد
enlistedman
U
افراد
shelling report
U
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
platoon
U
جوخهء افراد
head count
U
جمع افراد
top-level
U
افراد عالیرتبه
roll call
U
نامیدن افراد
category
U
طبقه افراد
filler personnel
U
افراد جایگزینی
head counts
U
جمع افراد
personnel status
U
وضع افراد
withindoors
U
افراد داخل
service club
U
باشگاه افراد
enlistee
U
افراد داوطلب
liberty men
U
افراد مرخصی
platoons
U
جوخهء افراد
packed out
پر و مملو از افراد
cognoscenti
U
افراد مطلعدربارهموضوعیخاص
enlisted personnel
U
طبقه افراد
equal status persons
U
افراد همپایه
troops
U
افراد قسمتها سربازان
bachelor quarters
U
منازل افراد مجرد
condemning
U
محکوم کردن افراد
condemns
U
محکوم کردن افراد
aptitude area
U
حیطه قابلیت افراد
part owners
U
افراد شریک المال
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com