English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
vasectomies U عمل جراحی و برداشتن مجرای ناقل منی برای عقیم کردن
vasectomy U عمل جراحی و برداشتن مجرای ناقل منی برای عقیم کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
commandeer U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeered U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeering U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeers U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
to make a long arm [برای برداشتن یا گرفتن چیزی دست دراز کردن]
scrub U ضد عفونی برای عمل جراحی
scrubs U ضد عفونی برای عمل جراحی
scrubbed U ضد عفونی برای عمل جراحی
scrubbing U ضد عفونی برای عمل جراحی
transcribing U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribe U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
embolectomy U عمل جراحی برای دراوردن مانع جریان خون
spay U عقیم کردن
sterilization U عقیم کردن
confute U عقیم کردن
spayed U عقیم کردن
spays U عقیم کردن
insuperability U عدم امادگی برای از میان برداشتن
thwarted U عقیم گذاردن مخالفت کردن با
thwart U عقیم گذاردن مخالفت کردن با
foiled U عقیم گذاردن خنثی کردن
foil U عقیم گذاردن خنثی کردن
foiling U عقیم گذاردن خنثی کردن
foils U عقیم گذاردن خنثی کردن
to commandeer something U چیزی را [بدون اجازه] برای خود برداشتن
bote U حق مستاجر به برداشتن چوب برای بعضی مصارف
operate U عمل جراحی کردن
operates U عمل جراحی کردن
operated U عمل جراحی کردن
countercheck U عقیم کردن دفع کردن
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
processes U جریان دعوی از مجرای قانون تعقیب کردن
process U جریان دعوی از مجرای قانون تعقیب کردن
tellers U ناقل
conveyer U ناقل
story teller U ناقل
transporters U ناقل
passant U ناقل
transporter U ناقل
vehicle U ناقل
transferor U ناقل
conveyor U ناقل
teller U ناقل
vehicles U ناقل
porter U ناقل امراض
fabler U افسانه گو ناقل
porters U ناقل امراض
by pass U بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
insect vectors U حشرات ناقل بیماری
forborne U دست برداشتن تحمل کردن
opens U برداشتن پوشش یا باز کردن در
photographs U عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
warp U منحرف کردن تاب برداشتن
photograph U عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
opened U برداشتن پوشش یا باز کردن در
photographed U عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
take off U برداشتن پرواز کردن هواپیما
open U برداشتن پوشش یا باز کردن در
photographing U عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
warped U منحرف کردن تاب برداشتن
split U ترک برداشتن تقسیم کردن
warps U منحرف کردن تاب برداشتن
anopheles U که ناقل میکرب مالاریا میباشد
lops U باتنبلی حرکت کردن شلنگ برداشتن
lop U باتنبلی حرکت کردن شلنگ برداشتن
notate U یادداشت برداشتن یاد داشت کردن
removal U از بین بردن برداشتن پیاده کردن
lopping U باتنبلی حرکت کردن شلنگ برداشتن
lopped U باتنبلی حرکت کردن شلنگ برداشتن
barren U عقیم
abortive <adj.> عقیم
sterile U عقیم
pickup U دستگاه برقی ناقل صدای گرامافون
to d. up a liquid U مایعی را باچمچه ومانندان برداشتن یا خالی کردن
to come to nothing U عقیم ماندن
frustrations U عقیم گذاری
incomplete offence U جرم عقیم
frustration U عقیم گذاری
frustrated U عقیم مانده
abort U عقیم ماندن
nulify U عقیم گذارندن
come to nothing U عقیم ماندن
bused U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bus U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
busing U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
buses U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bussed U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
busses U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bussing U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
paralysation U بی اثرسازی عقیم گذاری
failed U عقیم ماندن ورشکستن
fail U عقیم ماندن ورشکستن
to foil a plan U عقیم گذاردن نقشه ای
fails U عقیم ماندن ورشکستن
indexing U استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
gene U عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
genes U عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
male sterile U گامتهای عقیم وبی خاصیت نر
miscarry U نتیجه ندادن عقیم ماندن
miscarries U نتیجه ندادن عقیم ماندن
aborts U ریشه نکردن عقیم ماندن
miscarrying U نتیجه ندادن عقیم ماندن
aborted U ریشه نکردن عقیم ماندن
aborting U ریشه نکردن عقیم ماندن
surgery U جراحی
surgeries U جراحی
operation U عمل جراحی
surgical U وابسته به جراحی
surgical instruments U الات جراحی
bougie U میل جراحی
surgical operation U عمل جراحی
raspatory U سوهان جراحی
aciurgy U عمل جراحی
canula U لوله جراحی
neurosurgery U جراحی اعصاب
plastic surgery U جراحی پلاستیک
surgical U مربوط به جراحی
the knife U الت جراحی
forceps U انبر جراحی
orthopedics U جراحی استخوان
the knife U چاقوی جراحی
surgery U اتاق جراحی
hysterotomy U جراحی رحم
surgical U عمل جراحی
A surgical operation . U عمل جراحی
psychosurgery U جراحی روانی
surgeries U اتاق جراحی
surgery U عمل جراحی
surgically U از لحاظ جراحی
postoperative U پس از عمل جراحی
surgeries U عمل جراحی
inoperable U غیر قابل جراحی
plastic surgery U جراحی ترمیمی و زیبایی
scalpels U باچاقوی جراحی بریدن
rhinoplasty U جراحی پیوندی بینی
catheter U میل جراحی بول
scalpels U چاقوی کوچک جراحی
scalpel U باچاقوی جراحی بریدن
scalpel U چاقوی کوچک جراحی
forceps U انبر جراحی انبرک
gouged U اسکنه جراحی بزورستانی
gouge U اسکنه جراحی بزورستانی
gouges U اسکنه جراحی بزورستانی
bistoury U چاقوی کوچک جراحی
gouging U اسکنه جراحی بزورستانی
abaptiston U اره جراحی مغز
ablator U الت بریدن در جراحی
abaptistum U اره جراحی مغز
operating theatre U نمایشگاه عمل جراحی
surgeon's knot U گره بخیه جراحی
operating theatres U نمایشگاه عمل جراحی
interne U یا جراحی که در بیمارستان اقامت دارد
surgical U مربوط به امور پزشکی جراحی
thoracotomy U عمل جراحی شکافتن جدارسینه
probang U میله گلو پاک کن جراحی
swabs U سنبه جراحی گردوخاک گرفتن
swab U سنبه جراحی گردوخاک گرفتن
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
osteoplastic U وابسته به روش جراحی ترمیمی استخوان
pneumectomy U عمل جراحی وبرداشتن نسج ریه
tonsillectomy U در اوردن لوزتین بوسیله عمل جراحی
emboly U یکنوع عمل جراحی مخصوص فتق
intubation U فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
diagnostics U اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
turnaround time U زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
psychosurgery U جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
hysterectomize U بوسیله عمل جراحی زهدان رادر اوردن
face lifting U جراحی و از بین بردن چین وچرک صورت
weight belt U کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing U اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
decollate U جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
culvert U مجرای اب
water course U مجرای اب
apt words U مجرای اب
culverts U مجرای اب
tsetse U مگس تسه تسه ناقل تریپانوزوم
meatus urinarius U مجرای بول
sewer U مجرای فاضل اب
oviduct U مجرای عبورتخم
overflow duct U مجرای سرریز
vale U مجرای کوچک
output channel U مجرای خروجی
oil channel U مجرای روغن
culverts U مجرای اب ابگذر
furnace vessel U مجرای کوره
gas conduit U مجرای گاز
air channel U مجرای هوا
sewers U مجرای فاضلاب
after bay U مجرای خروجی
penstock U مجرای عبور اب
urethra U مجرای پیشاب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com