Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
autonomous operation
U
عملیات مستقل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
duplication check
U
بررسی ای که لازمه اش یکسان بودن نتایج دو اجرای مستقل یک عملیات میباشد
Other Matches
multi window editor
U
برنامه ایجاد و ویرایش تعدادی برنامه کاربردی مستقل هر یک در یک پنجره مستقل در صفحه نمایش در یک زمان
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
U
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counter air
U
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
statement
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagate
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
U
عملیات کنترل زمین عملیات
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air-sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
U
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
freelance
U
مستقل
autonomic
U
مستقل
separated
U
مستقل
realty
U
مستقل
absolutes
U
مستقل
autocratic
U
مستقل
separates
U
مستقل
mavericks
U
مستقل
free-standing
U
مستقل
absolute
مستقل
separate
U
مستقل
exogenous
U
مستقل
sovereigns
U
مستقل
sovereign
U
مستقل
frees
U
مستقل
freeing
U
مستقل
independent
U
مستقل
freed
U
مستقل
stand alone
U
مستقل
free
U
مستقل
solo
U
مستقل
solos
U
مستقل
maverick
U
مستقل
landed a
U
مستقل
separate company
U
گروهان مستقل
separate brigade
U
تیپ مستقل
autonomous variable
U
متغیر مستقل
context free
U
مستقل از متن
stand on one's own two feet
<idiom>
U
مستقل بودن
separate battery
U
اتشبار مستقل
garrison house
U
ساخلو مستقل
stand alone computer
U
کامپیوتر مستقل
device independence
U
مستقل از دستگاه
separate
U
یکان مستقل
explanatory variable
U
متغیر مستقل
separated
U
یکان مستقل
arguments
U
متغیر مستقل
argument
U
متغیر مستقل
separates
U
یکان مستقل
entity
U
موسسه مستقل
entity
U
موجودیت مستقل
entities
U
موسسه مستقل
single unit
U
یکان مستقل
autonomous consumption
U
مصرف مستقل
semi independent
U
نیمه مستقل
separate battalion
U
گردان مستقل
independency
U
کشور مستقل
independent consultant
U
مشاور مستقل
independent state
U
دولت مستقل
independent variable
U
متغیر مستقل
machine independent
U
مستقل از ماشین
individual units
U
یکانهای مستقل
a stand-alone computer
U
یک رایانه مستقل
to stand by oneself
U
مستقل بودن
detached
U
ستون مستقل
absolutes
U
مستقل استبدادی
a stand-alone company
U
یک شرکت مستقل
independent equations
U
معادلات مستقل
autocracy
U
حکومت مستقل
entities
U
موجودیت مستقل
self goverment
U
حکومت مستقل
time resolution
U
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit
U
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
number of componentes
U
تعداد سازندههای مستقل
monarchism
U
اصول سلطنت مستقل
argument
[of a function]
U
متغیر مستقل
[ریاضی]
dependency
U
کشور غیر مستقل
dependent state
U
دولت غیر مستقل
separation
U
مستقل شدن یکانها
autonomous investment
U
سرمایه گذاری مستقل
computer independent language
U
زبان مستقل کامپیوتری
monocracy
U
حکومت مستقل یا انفرادی
dependencies
U
کشور غیر مستقل
temperature independent paranagnetism
U
پارامغناطیس گرما مستقل
independent variable
U
متغیر مستقل
[ریاضی]
separations
U
مستقل شدن یکانها
free standing columns
U
ستونهای مستقل یا مجزا
autonomous
U
دارای زندگی مستقل
on an arm's length basis
U
بر اساس مستقل و برابر بودن
[در]
autonomous investment
U
سرمایه مستقل از درامد ملی
monarchic
U
مربوط به سلطان یا سلطنت مستقل
standalone
U
سیستمی که مستقل کار میکند
multicollinearity
U
هم خطی بین متغیرهای مستقل
territoriality
U
ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
autonomous
U
دارای حکومت مستقل داخلی
icca
U
انجمن مستقل مشاورین کامپیوتر
stand-alone
<adj.>
U
خود کفا
[به تنهایی]
[مستقل ]
territorialism
U
ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
argument
[of a function]
U
متغیر مستقل تابعی
[ریاضی]
autonomous
U
دارای حکومت مستقل خودمختار
pica
U
سیستم عامل مستقل از ماشین
post town
U
شهری که پستخانه مستقل دارد
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
orthogonal
U
ساخته شده از پارامترها یا بخشهای مستقل
dominion
U
قلمرو ملک وابستگان مستقل یک کشور
unit assembly
U
یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
sovereigns
U
دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
sovereign
U
دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
biont
U
واحد مستقل موجود زنده سلول
defacto recognition
U
به عنوان یک کشورموجود و مستقل عمل کند
diarchy
U
سیستم حکومت متشکل از دو رکن مستقل
independent
U
association computerconsulatans انجمن مستقل مشاورین کامپیوتر
the 28 year-old nurse-turned-independent insurance consultant
U
پرستار ۲۸ ساله که مشاور مستقل بیمه شده است
arm's length
U
مستقل و برابر بودن طرفها
[یا شرکتها]
در معامله ای
[اقتصاد]
planed
U
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
powers
U
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powering
U
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
planes
U
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
powered
U
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
plane
U
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
power
U
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
planing
U
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
operation
U
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
building blocks
U
واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
microcontroller
U
ریز کامپیوتر کوچک و مستقل برای استفاده در برنامههای کاربردی خاص
building block
U
واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
variable delivery pump
U
پمپ سیالی که برونده ان میتواند مستقل از سرعت چرخش تغییر کند
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
reentrant
U
روالی که میتواند توسط چندین برنامه مستقل بطورهمزمان بکار برده شوددرون رو
portable
U
کامپیوتر فشرده و مستقل که میتواند توسط بسته باری یا منبع تغذیه اجرا شود
library
U
تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
libraries
U
تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
module
U
وسیله سخت افزاری مستقل که به بخشهای دیگر وصل شود تا سیستم مدید را ایجاد کند
modules
U
وسیله سخت افزاری مستقل که به بخشهای دیگر وصل شود تا سیستم مدید را ایجاد کند
separates
U
استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
separated
U
استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
separate
U
استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
third party lease
U
توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
federal government
U
دولتهای متشکله یک دولت اتحادی که از نظر دول خارجی فقط واحدهای اداری مستقل تلقی می شوند
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
SGML
U
استاندارد مستقل از سخت افزار که نحوه علامتگذاری متن ها برای مشخص کردن bold,italic وحاشیه ها و غیره را بیان میکند
local
U
آنچه با CPU کار نمیکند ولی به عنوان ترمینال مستقل کار میکند
canonical schema
U
نوعی پایگاه داده ها که مستقل از نرم افزار یا سخت افزار موجود است
locals
U
آنچه با CPU کار نمیکند ولی به عنوان ترمینال مستقل کار میکند
section
U
بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
sections
U
بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
modules
U
بخش کوچک برنامه بزرگ که در صورت لزوم میتواند مستقل به عنوان یک برنامه کار کند
unbundled
U
اموزش و..... که مستقل از سخت افزارکامپیوتر توسط سازنده سخت افزاری فروخته میشود دسته نشده
module
U
بخش کوچک برنامه بزرگ که در صورت لزوم میتواند مستقل به عنوان یک برنامه کار کند
solos
U
پروازبه طور مستقل یا راندن به طور تنها
solo
U
پروازبه طور مستقل یا راندن به طور تنها
collective pitch control
U
کنترلی در رتورگرافی که زاویه تیغه یا پیچ همه تیغه ها را بطور یکسان و مستقل از وضعیت سمتی انها تغییرمیدهد
defacto recognition
U
شناسایی دوفاکتو شناسایی سیاسی کشوری که عملا" مستقل ودارای حق حاکمیت است ولی به عللی نمیتواند یا نمیخواهد به تعهدات بین المللی خود
treatments
U
عملیات
operations
U
عملیات
treatment
U
عملیات
op
U
عملیات
operation
U
عملیات
finishing
U
عملیات تکمیل
formal operations
U
عملیات صوری
area of operation
U
منطقه عملیات
Military operations.
U
عملیات نظامی
initiative
U
ابتکار عملیات
harassing actions
U
عملیات ایذایی
amphibious operation
U
عملیات اب خاکی
Construction works .
U
عملیات ساختمانی
plan of action
U
طرح عملیات
airmobile operations
U
عملیات هوارو
nature of the operation
U
ماهیت عملیات
airborne battlefield
U
عملیات هوابرد
air operations
U
عملیات هوایی
global operation
U
عملیات سراسری
initiatives
U
ابتکار عملیات
Counter – espionage operations k.
U
عملیات ضد جاسوسی
flight operations
U
عملیات پرواز
actions
U
عملیات جنگی
actions
U
جنگ عملیات
action
U
عملیات جنگی
action
U
جنگ عملیات
assistant chief of staff, g (operations
U
معاونت عملیات
over the beach operations
U
عملیات ساحلی
rehearsals
U
تکرار عملیات
operations room
U
اتاق عملیات
offenses
U
عملیات افندی
espial
U
عملیات جاسوسی
rehearsal
U
تکرار عملیات
over the beach operations
U
عملیات کرانهای
f.of operations
U
حوزه عملیات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com