Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
word mark
U
علامت کلمه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
token
U
کلمه رمزی علامت مشخصه
tokens
U
کلمه رمزی علامت مشخصه
hyphen
U
علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
hyphens
U
علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
do
U
این کلمه درابتدای جمله بصورت علامت سوال میاید
Other Matches
hyphens
U
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphen
U
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
logogriph
U
نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
search and replace
U
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
word
U
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
worded
U
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
least significant bit
U
رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
statute at large
U
چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
prefix
U
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefixes
U
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
worded
U
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
word
U
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
markers
U
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augmented
U
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
marker
U
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augment
U
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augments
U
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmenting
U
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
Persian rug
U
[فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
to rime one word with another
U
یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
ring shift
U
جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
symbol
U
اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
processor
U
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
hypertext
U
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
synonym
U
کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllable
U
جزء کلمه مقطع کلمه
syllables
U
جزء کلمه مقطع کلمه
synonyms
U
کلمه مترادف کلمه هم معنی
lsb
U
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
soft
U
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
softest
U
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
softer
U
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
keyword
U
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
enclitic
U
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
symbol
U
علامت ترسیمی علامت فرمولی
shifts
U
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift
U
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted
U
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
characters
U
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character
U
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
softest
U
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softer
U
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft
U
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
cycles
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
bingo
U
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
verb
U
کلمه
verbs
U
کلمه
road sense
U
کلمه
word for word
U
کلمه به کلمه
faithfully
<adv.>
U
کلمه به کلمه
verbatim
<adv.>
U
کلمه به کلمه
letter for letter
<adv.>
U
کلمه به کلمه
exactly
<adv.>
U
کلمه به کلمه
word for word
<adv.>
U
کلمه به کلمه
word
U
کلمه
MOT
U
کلمه
to the letter
<adv.>
U
کلمه به کلمه
MOTs
U
کلمه
parol
U
کلمه
worded
U
کلمه
doubleword
U
کلمه مضاعف
instruction word
U
کلمه دستورالعمل
keyword
U
کلمه کلیدی
password
U
کلمه رمز
catchword
U
کلمه راهنما
reserved word
U
کلمه محفوظ
cliche
U
کلمه مبتذل
word processor
U
کلمه پرداز
word processors
U
کلمه پرداز
synonym
U
کلمه مترادف
literatim
U
کلمه بکلمه
qualifiers
U
کلمه توصیفی
qualifier
U
کلمه توصیفی
computer word
U
کلمه کامپیوتری
prickleback
U
کلمه ماهی
control word
U
کلمه کنترل
word mark
U
نشان کلمه
word length
U
درازای کلمه
word length
U
طول کلمه
mosul
U
نکته کلمه
passed
U
کلمه عبور
fixes
U
که اندازه کلمه
pass
U
کلمه عبور
vocable
U
کلمه صوتی
triliteral
U
کلمه سه حرفی
memory word
U
کلمه حافظه
machine word
U
کلمه ماشین
trisyllable
U
کلمه سه هجائی
passwords
U
کلمه رمز
toneme
U
کلمه متشابه
passes
U
کلمه عبور
tessera
U
کلمه عبور
data word
U
کلمه داده
alphabetic word
U
کلمه الفبایی
wordmonger
U
کلمه پرداز
word time
U
زمان کلمه
adverbum
U
کلمه بکلمه
numeric word
U
کلمه عددی
ablaut
U
تصریف کلمه
the root of a word
U
اصل کلمه
letter perfect
U
کلمه بکلمه
double word
U
کلمه مضاعف
fix
U
که اندازه کلمه
code words
U
کلمه رمز
ghost word
U
کلمه غیرمصطلح
chains
U
از کلمه قبلی
function word
U
کلمه دستوری
chain
U
از کلمه قبلی
half word
U
نیم کلمه
hyphenation
U
تقسیم کلمه
fullword
U
تمام کلمه
watchword
U
کلمه رمزی
watchwords
U
کلمه رمزی
code word
U
کلمه رمز
full word
U
تمام کلمه
full word
U
کلمه کامل
word processing
U
پردازش کلمه
parts of speech
U
اقسام کلمه
etymon
U
ریشه کلمه
oaths
U
کلمه قسم
wording
U
کلمه بندی
oath
U
کلمه قسم
synonyms
U
کلمه مترادف
diction
U
کلمه بندی
verbatim
U
کلمه بکلمه
verbiage
[American English]
U
کلمه بندی
falderol
U
کلمه بی معنی
fallal
U
کلمه بی معنی
word choice
U
کلمه بندی
graph
U
هجای کلمه
graphs
U
هجای کلمه
formative
U
کلمه مشتق
choice of words
U
کلمه بندی
codes and codification
U
علامت
marine code
U
علامت
caret
U
علامت
signaled
U
علامت
tags
U
علامت
symptomless
U
بی علامت
ticked
U
علامت
code
U
علامت
stripe
U
علامت
signum
U
علامت
banner
U
علامت
fog signal
U
علامت مه
stripes
U
علامت
mark
U
علامت
signalled
U
علامت
apostrophize
U
علامت
signal generator
U
علامت زا
ticks
U
علامت
badge
U
علامت
badges
U
علامت
tokens
U
علامت
presage
U
علامت
branding
U
علامت
ditto
U
علامت
indicator
U
علامت
apostrophe
U
علامت
presages
U
علامت
apostrophes
U
علامت
bullet
U
یک علامت
symbol
U
علامت
character
U
علامت
characters
U
علامت
token
U
علامت
presaged
U
علامت
impresa
U
علامت
emblems
U
علامت
emblem
U
علامت
brands
U
علامت
insignia
U
علامت
bullets
U
یک علامت
tag
U
علامت
indicium
U
علامت
differentia
U
علامت
marks
U
علامت
signal
U
علامت
tick
U
علامت
banners
U
علامت
symptom
U
علامت
unsigned
U
بی علامت
symptoms
U
علامت
designations
U
علامت
designation
U
علامت
presaging
U
علامت
brand
U
علامت
channel command word
U
کلمه فرمان محرا
phrasal
U
مربوط به کلمه بندی
psw
U
کلمه وضعیت پردازنده
quadrisyllable
U
کلمه چهار هجائی
qualificative
U
کلمه یا عبارت توصیفی
reiterative
U
کلمه دال برتکرار
in the p sense of the word
U
بمعنی واقعی کلمه
fixed word length
U
کلمه با طول ثابت
channel status word
U
کلمه وضعیت مجرا
keyword in context
U
کلمه کلیدی در متن
octet
U
کلمه هشت بیتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com