Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
otitis media
[OM]
U
عفونت گوش میانی
[پزشکی]
middle ear inflammation
[MEI]
U
عفونت گوش میانی
[پزشکی]
infection of the middle ear
U
عفونت گوش میانی
[پزشکی]
inflammation of the middle ear
U
عفونت گوش میانی
[پزشکی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
putrefaction
U
عفونت
infective
U
عفونت زا
infection
U
عفونت
infections
U
عفونت
septicity
U
عفونت
blood poisoning
U
عفونت خون
deodorization
U
دفع عفونت
ringworm
U
عفونت قارچی
reinfection
U
عفونت مجدد
otitis
U
عفونت گوش
[پزشکی]
bladder infection
U
عفونت ادراری
[پزشکی]
acute cystitis
U
عفونت ادراری
[پزشکی]
urinary tract infection
[UTI]
U
عفونت ادراری
[پزشکی]
hospital infection committee
U
کمیته عفونت بیمارستان
[پزشکی]
septicemia
U
عفونت خون بوسیله ارگانیسمهای چرکی
toxoplasmosis
U
عفونت انگلی پستانداران وپرندگان وانسان
midline
U
خط میانی
middle deck
U
پل میانی
mesial
U
میانی
center back
U
بک میانی
mesal
U
میانی
mesail
U
میانی
centrical
U
میانی
centric
U
میانی
medial
U
میانی
center land
U
خط میانی
mesne
U
میانی
mediums
U
میانی
innermost
U
میانی
mediating
U
میانی
inmost
U
میانی
mediate
U
میانی
mediates
U
میانی
mediated
U
میانی
medium
U
میانی
median
U
میانی
intermediate office
U
مرکز میانی
intermediate oscillation
U
نوسان میانی
intermediate phase
U
فاز میانی
intermediate link
U
حلقه میانی
intermediate layer
U
لایه میانی
i.f.
U
فرکانس میانی
intermediate image
U
تصویر میانی
interband
U
باند میانی
intermediate band
U
باند میانی
interconnection
U
اتصال میانی
intermediate anneal
U
التهاب میانی
intermediate contact
U
کنتاکت میانی
intermediate distribution frame
U
مقسم میانی
intermediate field
U
میدان میانی
intermediate frequency
U
فرکانس میانی
intermediate frequency tank circuit
U
فرکانس میانی
intermediate fuse
U
فیوز میانی
interphase
U
فاز میانی
intermediate plate
U
صفحه میانی
neutral wire
U
سیم میانی
mid flap
U
فلپ میانی
middle ear
U
گوش میانی
middle fraction
U
جزء میانی
middle fraction
U
پاره میانی
middle insomnia
U
بیخوابی میانی
middle part
U
قسمت میانی
ridge rope
U
سیم میانی
tun dish throught
U
پاتیل میانی
mesencephalon
U
مغز میانی
intermediate points
U
جهات میانی
intermediate terminal
U
ترمینال میانی
intermediate transmitter
U
فرستنده میانی
lower boom
U
بوم میانی
lower boom
U
تیرک میانی
median income
U
درامد میانی
middle layer
U
قشر میانی
tympanum
U
گوش میانی
neutral conductor
U
سیم میانی
halfback
U
بازیگرخط میانی
center circle
U
دایره میانی
midfield line
U
خط میانی زمین
central reserve
U
سکوی میانی
central strip
U
نوار میانی
cut splice
U
پیوند میانی
intermediate zone
U
ناحیه ی میانی
dorsomedial
U
پشتی- میانی
middles
U
میانی وسطی
middle
U
میانی وسطی
center stripe
U
خط میانی زمین
center wing
U
بال میانی
meddled
U
میانی وسطی
mid-
U
میانی وسطی
midpoint
U
نقطه میانی
median
U
سکوی میانی
hogging
U
تنش میانی
center line
U
خط میانی زمین
mid
U
میانی وسطی
midpoints
U
نقطه میانی
center section
U
بال میانی
midsection
U
قطعه میانی
intermediate
U
طبقه میانی
intermediate
U
عضو میانی
buffer
U
حافظه میانی
meddle
U
میانی وسطی
drop keel
U
تیغه میانی
meddles
U
میانی وسطی
halfback
U
بازیگر میانی
deepest
U
نقطه میانی سر پیچ
centred
U
نقط ه میانی چیزی
deeper
U
نقطه میانی سر پیچ
centre
U
نقط ه میانی چیزی
centers
U
نقط ه میانی چیزی
centered
U
نقط ه میانی چیزی
Somewhere in the darkness
U
جایی در میانی تاریکی
media
U
پوشش میانی سرخرگ
deep
U
نقطه میانی سر پیچ
steering wheel hub
U
قسمت میانی غربالک
midpoint rule
U
قاعده نقطه میانی
middle lintel in window
U
وادار میانی پنجره
third ventricle
U
بطن میانی مغز
rail
U
الت میانی در و پنجره
loomed
U
قسمت میانی پارو
middle
U
منطقه میانی زمین
loom
U
قسمت میانی پارو
medial layer
U
لایه میانی
[پزشکی]
looms
U
قسمت میانی پارو
middles
U
منطقه میانی زمین
interceding
U
پادر میانی کردن
intercedes
U
پادر میانی کردن
interceded
U
پادر میانی کردن
intercede
U
پادر میانی کردن
vermis
U
قطعه میانی مخچه
looming
U
قسمت میانی پارو
amidship
U
قسمت میانی قایق
intermediate frequency amplification
U
تقویت فرکانس میانی
intermediate amplifier
U
تقویت کننده میانی
interjacent
U
میانی در میان افتاده
intermediate transformer
U
مبدل یا ترانسفورماتور میانی
dermis
U
غشاء میانی پوست
dorsomedial thalamus
U
تالاموس پشتی- میانی
interband telegraphy
U
تلگراف باند میانی
center ice circle
U
داره میانی زمین
flankerback
U
بازیگر میانی جناح
intermediate repeater
U
تقویت کننده میانی
intermediate temperature
U
درجه حرارت میانی
intermediate frequency breakdown
U
شکست فرکانس میانی
intermediate frequency sensitivity
U
حساسیت فرکانس میانی
intermediate frequency stage
U
طبقه ی فرکانس میانی
intermediate aperiodic circuit
U
مدار میانی اپریودیک
intermediate frequency transformer
U
مبدل فرکانس میانی
cif
U
فرمت میانی معروف
central concrete membrane
U
پرده میانی بتنی
intermediate roll stand
U
مقام نورد میانی
grounded neutral
U
سیم میانی زمین
bilge board
U
تخته میانی قایق
center
U
نقط ه میانی چیزی
intermediate frequency section
U
مقطع فرکانس میانی
medium frequency motor
U
موتور با فرکانس میانی
half length illusion
U
خطای ادراکی میانی
medice
U
قسمت میانی زمین
center back
U
بازیگر میانی خط عقب
insulated intermediate layer
U
لایه میانی عایق
seats
U
قسمت میانی زین اسب
king-pendant
U
[تیر عمودی در خرپای میانی]
drawman
U
مرد میانی برای رویارویی
big man
U
بازیگر میانی بیس بال
intermediate frequency amplifier
U
تقویت کننده فرکانس میانی
mesoblast
U
لایه جرثومه میانی جنین
intermediate frequency band filter
U
صافی باند فرکانس میانی
image camera tube
U
لامپ تصویر میانی دوربین
mesocarp
U
قشر میانی غلاف میوه
seated
U
قسمت میانی زین اسب
proxinal
U
نزدیک به تنه یا خط میانی بدن
interband recombination
U
ترکیب مجدد باند میانی
midpoints
U
نقطه میانی یا نزدیک مرکز
thalamic
U
ماده خاکستری مغز میانی
midpoint
U
نقطه میانی یا نزدیک مرکز
midgut
U
قسمت میانی مجرای هاضمه
seat
U
قسمت میانی زین اسب
center face off spot
U
نقطه شروع در مرکز دایره میانی
Midwestern
U
وابسته به ایالتهای میانی ایالت متحده
set back
U
مهاجمی که پشت سر مدافع میانی است
atrium
U
اطاق میانی خانههای روم قدیم
center ice spot
U
نقطه شروع در مرکز دایره میانی
trombone
U
شیپور دارای قسمت میانی متحرک
thalamus
U
تالاموس ماده خاکستری مغز میانی
center piece
U
قسمت میانی اسباب روی میز
Biedermeier
U
[سبک معماری، دکوراسیون و نقاشی اروپای میانی]
midcourt
U
منطقه میانی بین دیوار مقابل و عقب
interpage
U
در روی صفحههای میانی چاپ کردن یا نوشتن
stapedial
U
وابسته به عضله واستخوان رکابی گوش میانی
ES IS
U
امکان مکان یابی router سیستم میانی بدهند
center forward
U
نوک حمله بازیگر میانی جلو تور والیبال
standoff half
U
بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ
acanthosisnigricans
U
بیماری نادر پوستی که پوست میانی هیپرتروپی وپیگمانتاسیون پیدا مینماید
endodontia
U
شاخهای از دندانپزشکی که درباره بیماریهای حفره میانی دندان بحث میکند
endodontics
U
شاخهای از دندانپزشکی که درباره بیماریهای حفره میانی دندان بحث میکند
tweening
U
محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
ES IS
U
سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
quick count
U
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
tympanitis
U
اماس طبل گوش ورم گوش میانی
holograms
U
تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود
hologram
U
تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود
partition wall
U
دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com