Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
jobholder
U
عضو ثابت موسسه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cost center
U
قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
institutionalising
U
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizing
U
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizes
U
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalize
U
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalises
U
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
static employment
U
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
static test
U
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
fixed capital
U
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
standing order
U
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders
U
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
sample
U
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled
U
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
institute
U
موسسه
institution
U
موسسه
enterprises
U
موسسه
establishments
U
موسسه
establishment
U
موسسه
instituted
U
موسسه
instituting
U
موسسه
institutes
U
موسسه
inst
U
موسسه
corporation
U
موسسه
corporations
U
موسسه
stablishment
U
موسسه
enterprise
U
موسسه
standing
U
ثابت دستورالعمل ثابت
charities
U
موسسه خیریه
foundation
U
موسسه خیریه
installation property
U
مایملک موسسه
foundress
U
موسسه بانیه
enterprise
U
موسسه اقتصادی
installation
U
موسسه نظامی
correctional institution
U
موسسه تادیبی
entity
U
موسسه مستقل
pawnshop
U
موسسه رهنی
civilian enterprise
U
موسسه غیرنظامی
charitable institution
U
موسسه خیریه
entities
U
موسسه مستقل
credit institution
U
موسسه اعتباری
bindery
U
موسسه صحافی
discount house
U
موسسه تنزیل
charity
U
موسسه خیریه
economic unit
U
موسسه دولتی و ...
finance house
U
موسسه مالی
installations
U
موسسه نظامی
closed shop
U
موسسه کارشناسی
closed shops
U
موسسه کارشناسی
enterprises
U
موسسه اقتصادی
businesses
U
موسسه بازرگانی
business
U
موسسه بازرگانی
translation agency
U
موسسه ترجمه
shipping agent
U
موسسه حمل کالا
establishment
U
موسسه دسته کارکنان
nonprofit firm
U
موسسه غیر انتفاعی
enterprises
U
موسسه یا بنگاه اقتصادی
consolidation
U
ادغام دو یاچند موسسه
social service
U
موسسه تعاون اجتماعی
enterprise
U
موسسه یا بنگاه اقتصادی
institute of materials management
U
موسسه مدیریت مواد
social welfare
U
موسسه رفاه اجتماعی
establishments
U
موسسه دسته کارکنان
sovkhoz
U
موسسه کشاورزی وروستایی
institute of purchasing and supply
U
موسسه خرید و عرضه
consolidation
U
ادغام دو یا چند موسسه
joint enterprise
U
موسسه اقتصادی مشترک
charles babbage institute
U
موسسه چارلز بابیج
firm
U
کارخانه موسسه بازرگانی
carriers
U
موسسه حمل و نقل
firmer
U
کارخانه موسسه بازرگانی
firmest
U
کارخانه موسسه بازرگانی
carrier
U
موسسه حمل و نقل
firms
U
کارخانه موسسه بازرگانی
wiring
U
موسسه سیم سازی
financial intermediary
U
موسسه مالی واسطه
steadying
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
principals
U
رئیس موسسه اثاثه ارثی
private enterprise
U
اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
principal
U
رئیس موسسه اثاثه ارثی
international organisation for standard
U
موسسه بین المللی استاندارد
american national standards institute
U
موسسه ملی استانداردهای امریکا
actual carrier
U
موسسه حمل و نقل واقعی
firmest
U
واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
firms
U
واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
common carrier
U
موسسه حمل و نقل عمومی
firmer
U
واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
firm
U
واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
clearinghouse
U
موسسه تهاتری لندن انبار
contracting carrier
U
موسسه حمل و نقل موردقرارداد
social audit
U
ارزیابی عملکرد اجتماعی موسسه
haute couturer
U
موسسه طراحی لباس ومد بانوان
business combination
U
ادغام دو یا چند موسسه دریکی از ان موسسات
icot
U
موسسه تکنولوژی کامپیوتر نسل جدید
outsiders
U
موسسه حمل و نقل که عضوکنفرانس نیست
corporation
U
شرکت ثبت شده موسسه حقوقی
corporations
U
شرکت ثبت شده موسسه حقوقی
interoffice
U
مکاتبه و مراسله بین ادارات یک موسسه
outsider
U
موسسه حمل و نقل که عضوکنفرانس نیست
entrepreneurs
U
مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
entrepreneur
U
مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
discount house
U
موسسه ایکه برات و اسناد را تنزیل مینماید
institute for
U
professionals ofcomputer certification موسسه تایید متخصص
net net worth
U
ارزش کل داراییهای یک موسسه منهای قروض و تعهداتش
admin
U
تشریفات اداری و وفایف دیگر مربوط به کارکرد یک موسسه
house organ
U
مجله یا نشریهای که بین کارمندان یک موسسه پخش شود
confirming house
U
موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
ieee
U
Electronics and ofElectrical Institute Engineers موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک
colony
U
موسسه ای دور از تمدن برای گروهی از مردم
[مانند زندان]
combination
U
توافق بین دو یا چند موسسه به منظور دست یافتن به بهره بیشتر
iee /s 00
U
مشخصه یک استاندارد که توسط موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک ساخته شده است
fix
U
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fixes
U
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
long run
U
مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
pyramiding
U
سیستم مدیریت هرمی حالتی که چندین شرکت تحت تملک یا اداره یک موسسه بزرگ قرار گیرند
place utility
U
استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
winery
U
کارخانه شراب سازی موسسه شراب کشی
subactivity
U
یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
increasing cost industry
U
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
changeless
U
ثابت
fiducial
U
ثابت
constant
U
ثابت
fixing
U
ثابت
leger or ledger
U
ثابت
resolute
U
ثابت
sustains
U
ثابت
constants
U
ثابت
settled
U
ثابت
inalterable
U
ثابت
incommutable
U
ثابت
fixed bridge
U
پل ثابت
fix
U
ثابت
sustained
U
ثابت
sustain
U
ثابت
disputeless
U
ثابت
fixes
U
ثابت
thetic
U
ثابت
solids
U
ثابت
immovable
U
ثابت
solid
U
ثابت
standstill
U
ثابت
stables
U
ثابت
rugged
U
ثابت
steadied
U
ثابت
steadying
U
ثابت
loyal
U
ثابت
stable
U
ثابت
pat
U
ثابت
established
U
ثابت
invariable
U
ثابت
specific
U
ثابت
specifics
U
ثابت
steadier
U
ثابت تر
fixed
U
ثابت
patting
U
ثابت
patted
U
ثابت
pats
U
ثابت
permanent
U
ثابت
true
U
ثابت
steadies
U
ثابت
stationary
U
ثابت
equable
U
ثابت
truest
U
ثابت
unshaken
U
ثابت
indelible
U
ثابت
hard and fast
U
ثابت
steadiest
U
ثابت
undeviating
<adj.>
U
ثابت
thetical
U
ثابت
unswerving
<adj.>
U
ثابت
static
U
ثابت
steady
U
ثابت
firms
U
ثابت
firmest
U
ثابت
firmer
U
ثابت
firm
U
ثابت
pegged
U
ثابت
truer
U
ثابت
service bureau
U
دفتر خدماتی موسسه خدماتی
fixed radix
U
با مبنای ثابت
constant speed
U
سرعت ثابت
fixed point
U
نقطه ثابت
fixed point
U
با ممیز ثابت
fixed point
U
ممیز ثابت
fixed pivot
U
لولای ثابت
fixed light
U
چراغ ثابت
fixed length
U
با درازای ثابت
constant voltage
U
ولتاژ ثابت
fixed inputs
U
منابع ثابت
constatnt
U
مقدار ثابت
costant load
U
بار ثابت
fixed inputs
U
نهادههای ثابت
curie constant
U
ثابت کوری
decay constant
U
ثابت تباهی
dielectric constant
U
ثابت دی الکتریک
constant return
U
بازده ثابت
fixed income
U
درامد ثابت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com