Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
a pejorative term
U
عبارتی تنزل دهنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pejorative
U
تنزل دهنده
depreciative
U
تنزل دهنده
depreciator
U
تنزل دهنده
exchange depareciation
U
تنزل ارزش پول خارجی تنزل قیمت ارز
to invert a phrase
U
عبارتی را پس و پیش کردن عبارتی را قلب کردن
or rather
<conj.>
U
و یا به عبارتی
phrasal
U
عبارتی
and accordingly
<conj.>
U
و یا به عبارتی
and ... respectively
<conj.>
U
و یا به عبارتی
phrase structure
U
با ساخت عبارتی
A passage frome the book of gulistan.
U
عبارتی از کتاب گلستان
trimmer
U
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
it is a passage from gulistan
U
فقره یا عبارتی از گلستان است
declarative statement
U
عبارتی در برنامه که به کامپایلر یا مفسر
declarations
U
عبارتی در برنامه به کاپایلر یا مفسر حالت
catch-phrases
U
واژه یا عبارتی که جلب توجه کند
an idiomatic experssion
U
عبارتی که دارای ساختمان ویژهای باشد
catch-phrase
U
واژه یا عبارتی که جلب توجه کند
declaration
U
عبارتی در برنامه به کاپایلر یا مفسر حالت
versions
U
کپی یا برنامه یا عبارتی که با بقیه فرق میکند
version
U
کپی یا برنامه یا عبارتی که با بقیه فرق میکند
phraseograph
U
عبارتی که نشانی برای ان درست شده است
transliteration
U
نقل عین تلفظ کلمه یا عبارتی از زبانی بزبان دیگر
attestation clause
U
عبارتی که در ذیل اسنادبلافاصله قبل از اسامی گواهی کنندگان امضا
salvo
U
شرط یا عبارتی در سند که راه گریزی برای شخص باقی می گذارد
salvoes
U
شرط یا عبارتی در سند که راه گریزی برای شخص باقی می گذارد
break clause
U
عبارتی درقرارداد که در ان نحوه نقض قرارداد شرح داده شده است
exhibiter
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
bailer
U
امانت دهنده کفیل دهنده
conglutinative
U
التیام دهنده جوش دهنده
exhibitors
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
catalyst
U
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
exhibitor
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
catalysts
U
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
bailor
U
امانت دهنده کفیل دهنده
extender
U
توسعه دهنده ادامه دهنده
statement
U
عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی به آنها اختصاص میدهد
statements
U
عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی به آنها اختصاص میدهد
narrative statement
U
عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی در شروع برنامه اختصاصی میدهد
acrostic
جدول شعر کوتاهی که حرف اول و وسط و آخر بندهای آن با هم عبارتی را برساند جابجا شونده
commanded
U
کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
commands
U
کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
command
U
کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
degression
U
تنزل
depreciation
U
تنزل
contractions
U
تنزل
degradation
U
تنزل
set back
U
تنزل
contraction
U
تنزل
decreased
U
تنزل
reductions
U
تنزل
decreases
U
تنزل
decadency
U
تنزل
decadence
U
تنزل
decrease
U
تنزل
reduction
U
تنزل
abated
U
تنزل
abate
U
تنزل
abates
U
تنزل
declining
U
تنزل
regression
U
تنزل
step backwards
U
تنزل
regress
U
تنزل
declined
U
تنزل
decline
U
تنزل
declines
U
تنزل
fall
U
تنزل
abating
U
تنزل
devaluation
U
تنزل نرخ
to come down with a run
U
تنزل کردن
retrograde
U
تنزل کننده
decaying
U
خرابی تنزل
to go backward
U
تنزل کردن
active
U
تنزل بردار
depressions
U
تنزل افسردگی
depression
U
تنزل ناصافی
depression
U
تنزل افسردگی
depressions
U
تنزل ناصافی
reduce
U
تنزل دادن
graceful degradation
U
تنزل مطبوع
reduces
U
تنزل دادن
decay
U
خرابی تنزل
reducing
U
تنزل دادن
decayed
U
خرابی تنزل
decays
U
خرابی تنزل
deflation
U
تنزل قیمت
degrade
U
تنزل دادن
degradation
U
تنزل رتبه
magnetic declination
U
تنزل مغناطیسی
magnetic decay
U
تنزل مغناطیسی
mark down
U
تنزل قیمت
fall off
<idiom>
U
تنزل کردن
cut rate
U
تنزل قیمت
degrades
U
تنزل دادن
degrades
U
تنزل کردن
degrade
U
تنزل کردن
degradation
U
تنزل درجه
lowering
U
تنزل دادن
forfeiture
U
تنزل ارزش
lower
U
تنزل دادن
fall
U
تنزل کرد ن
lowered
U
تنزل دادن
lowers
U
تنزل دادن
fall
U
تنزل کردن
demotion
U
تنزل رتبه
average clause
U
عبارتی که در بیمه نامه دریایی درج میشود و حاکی از ان است که برخی از کالاهااز شمول این خسارت خارج میباشد
demoted
U
تنزل رتبه دادن
declined
U
تنزل کردن کاستن
demote
U
تنزل رتبه دادن
devalued
U
تنزل قیمت دادن
currency depreciation
U
تنزل ارزش پول
to sink in the scale
U
در مقام تنزل کردن
fluctuation
U
ترقی و تنزل نوسان
demotes
U
تنزل رتبه دادن
decline
U
تنزل کردن کاستن
roll back
U
عمل تنزل دادن
demoting
U
تنزل رتبه دادن
comedown
U
تنزل رتبه ومقام
devaluing
U
تنزل قیمت دادن
devalues
U
تنزل قیمت دادن
degrade
U
تنزل رتبه دادن
devaluation
U
تنزل قیمت پول
declines
U
تنزل کردن کاستن
declining
U
تنزل کردن کاستن
fluctuable
U
مستعد ترقی و تنزل
declining industry
U
صنعت درحال تنزل
devaluate
U
تنزل قیمت دادن
declining economy
U
اقتصاددر حال تنزل
demonetize
U
تنزل پیدا کردن
degrades
U
تنزل رتبه دادن
devalue
U
تنزل قیمت دادن
decay
U
فاسد شدن تنزل کردن
decaying
U
فاسد شدن تنزل کردن
decays
U
فاسد شدن تنزل کردن
decayed
U
فاسد شدن تنزل کردن
downswing
U
تنزل کارهای تجارتی وغیره
playdown
U
تنزل دادن کوچک کردن
to be reduced to the ranks
U
بپایه سربازی تنزل یافتن
undulation
U
صعودو نزول ترقی و تنزل
To decrease. To lower.
U
پایین رفتن ( تنزل وکاهش )
precatory words
U
عبارتی در وصیتنامه که دران موصی تقاضایی از موصی له کرده باشد
nose dive
U
ناگهان شیرجه رفتن یا تنزل کردن
bond discount
U
تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
write down
U
تنزل دادن بهای اسمی سهام
declassified
U
تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassifying
U
تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassify
U
تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassifies
U
تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
bathos
U
تنزل از مطالب عالی به چیزهای پیش پا افتاده
devaluation
U
تنزل نرخ برابری پول تضعیف پولی
searches
U
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
remarks
U
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
search
U
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
remarked
U
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remark
U
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
searched
U
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
searchingly
U
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
rem
U
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarking
U
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
sans recours
U
عبارتی که فهرنویس وقتی به نمایندگی ازجانب دیگری فهر نویسی میکند قبل ار امضا می نویسد وبنابراین شخصا" مسئوولیتی در قبال نکول نخواهد داشت
disclaimers
U
عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
disclaimer
U
عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
write down
U
یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
demonetization
U
تنزل ارزش پول نسبت به قیمت قانونی خود
regressive tax
U
مالیاتی که به نسبت کم شدن مبلغ پایه مالیات تنزل کند
seller's option to duble
U
خیار بایع در مورد این که درصورت تنزل ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
exchange of full powers
U
رسمیت یافتن تنزل نرخ ارز مبادله اسناد مربوط به تفویض اختیارات تام
put in more
U
عمل یا بیع خیاری که در ان خیار فسخ در صورت تنزل ارزش پول پیش بینی شده باشد
put option
U
خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
indicator
U
نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
altitude azimuth
U
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
nose dive
U
شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
sagged
U
یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sags
U
یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sag
U
یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
without recourse
U
عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
bears
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bear
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
business cycle
U
دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
joggers
U
هل دهنده
jogger
U
هل دهنده
pushers
U
هل دهنده
donar
U
دهنده
pusher
U
هل دهنده
transferor
U
دهنده
shover
U
هل دهنده
trimestr
U
رخ دهنده
irriguous
U
اب دهنده
donors
U
دهنده
donor
U
دهنده
giver
U
دهنده
adapter
U
وفق دهنده
accomplisher
U
انجام دهنده
drawers
U
برات دهنده
achiever
U
انجام دهنده
adapter
U
تطبیق دهنده
erosive
U
سایش دهنده
erosive
U
فرسایش دهنده
evangelic
U
مژده دهنده
extenuative
U
تخفیف دهنده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com