English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
resurgent U طغیان کننده
raging U طغیان کننده
overflowing U طغیان کننده
intumescent U طغیان کننده
inundant U طغیان کننده
inundatory U طغیان کننده
upriser U طغیان کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rebelling U طغیان گر
rebels U طغیان گر
overflows U طغیان
overflowed U طغیان
overflow U طغیان
tornado U طغیان
flooding U طغیان اب
freshet [high water] U طغیان آب
uprisings U طغیان
deluge U طغیان آب
outbreak U طغیان
outbursts U طغیان
high water U طغیان اب
flowage U طغیان
fresh U طغیان اب
food tide U طغیان اب
fresh- U طغیان اب
freshest U طغیان اب
outburst U طغیان
outflow U طغیان
outflows U طغیان
rebel U طغیان گر
rebelled U طغیان گر
tornadoes U طغیان
rebellions U طغیان
tornados U طغیان
insurrections U طغیان
insurrection U طغیان
uprising U طغیان
intumescence U طغیان
inundation U طغیان اب
floodwaters {pl} U طغیان آب
outbreaks U طغیان
rage U طغیان
floods U طغیان
insurgence U طغیان
insurgency U طغیان
flood U طغیان
flood waters {pl} U طغیان آب
raged U طغیان
rebellion U طغیان
rages U طغیان
flooded U طغیان
overflow U طغیان کردن
mutation U تحول طغیان
to flow over U طغیان کردن
overflows U طغیان کردن
mutations U تحول طغیان
the rage of the wind U طغیان باد
torna do U طغیان وفور
resurgence U طغیان مجدد
flood discharge U بده طغیان
arising U طغیان کردن
arises U طغیان کردن
arise U طغیان کردن
overflown U طغیان سیل
over flow U طغیان ریزش
revolts U طغیان شورش
revolt U طغیان شورش
floods U طغیان کردن
maximum flood U طغیان بیشینه
flooded U طغیان کردن
overflowed U طغیان کردن
spate U طغیان رود
flood U طغیان کردن
flood stage U تراز بحرانی طغیان
muitiny U فتنه طغیان کردن
groundswell U طغیان شدید دریا
maximum flood discharge U بده بیشینه طغیان
revolt U شورش کردن طغیان
uprise U طغیان کردن ببالارفتن
flood protection U حفافت در مقابل طغیان
cotidal U دارای هم زمانی در طغیان اب
the tribes are all up U طغیان کرده اند
revolts U شورش کردن طغیان
rise U از خواب برخاستن طغیان کردن
rises U از خواب برخاستن طغیان کردن
ground swell U طغیان شدید و وسیع اب اقیانوس
anti flood valve U شیر اطمینان مانع طغیان
revolt U یاغی گری حالت طغیان
revolts U یاغی گری حالت طغیان
the nile overflows its banks U نیل طغیان کرده کرانه خودرافرامیگیرد
tidal river U رودخانهای که اب دریادرنزدیکی دهانه ان طغیان میکند
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
flows U لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
flow U لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
flowed U لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
revolts U شورش یا طغیان کردن افهار تنفر کردن
revolt U شورش یا طغیان کردن افهار تنفر کردن
to fly off U شورش کردن طغیان کردن منحرف شدن
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
rebels U شورش کردن طغیان کردن
rebelling U شورش کردن طغیان کردن
rebelled U شورش کردن طغیان کردن
rebel U شورش کردن طغیان کردن
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
contractive U جمع کننده چوروک کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com